پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

یک عدد پریسا خانمه 3 ساله .... و هنرنمایی مامان مریم ...

1392/9/2 18:15
نویسنده : مامان پریسا
1,167 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

ایشالله که خوب هستید و اولین روزها از اخرین ماه فصل پاییز سال 92 رو به خوبی شروع کرده باشید.

راستش کلی مطلب و عکس داشتم که برای این پست آماده کرده بودم. الان که فرصت کردم بیام و یه پست جدید بذارم  از نوشتن همه ی اون ها منصرف شدم.

علتش هم اینه که میخوام کمی از دختره 3 سالم بنویسم. البته نوشتن این پست 2 تا علت داره :

1 - برای پریسا جون . واسه این که ایشالله وقتی بزرگ میشه و  اینجا رو میخونه ،یادش بیاد یا بدونه که چه مراحلی رو در زندگیش پشت سر گذاشته ....

2 - برای دوستای گلم . یا لااقل اونهایی که بچه های نازشون یا همسنه پریسا هستن  یا از پریسا کوچکتر هستن. شاید ایشالله به دردشون بخوره ....

و اما اصل مطلب......

تقریبا میشه گفت از 1 ماه قبل از تولد 3 سالگیش به شدت یا بگم 180 درجه رفتارش تغییر کرد به طوری که من و بابایی کلا مونده بودیم که باید چکار کنیم و در جواب این رفتارهای عجیبش چه عکس العملی از خودمون نشون بدیم.

البته اوایل که متوجه این تغییر رفتار نشده بودیم گاهی پیش میومد که بینمون کنتاک پیش میومد ولی در کل سعی ما این بود که کوتاه بیاییم چون به هر حال همیشه و در هر حال این نکته رو به خودم تذکر میدم که پریسا در حال گذروندن دوران حکمفرماییشه ( که تا 7 سالگی ادامه داره )  ...

پریسایی که تا چند روز قبل بهترین رفتارها رو داشت و روزی هزار بار میومد و من و بابایی رو بوس میکرد و میگفت عشقمممممم . ویا هر کاری بهش میگفتیم بی چون و چرا انجام میداد و یا هر روز با رفتارش اینطور نشون میداد که داره بزرگتر میشه و.....

یه هو شروع کرد به بهانه گرفتن... حرف زدنش هر چند هنوز هم بعضی حروف رو درست ادا نمیکنه و مثلا " ر " رو  " ل " میگه یا " ک " رو " چ " میگه ... یه حالت بچه گونه پیدا کرد. لب و لوچشو اویزون میکرد و انگار یه نی نی کوچولوی 1 ساله شده حرف میزد...

شدیدا اصرار میکنه بغلش کنیم و حتی داخل خونه هم این اصرار رو داره . خیلی دوست داره باهامون لج کنه و حرفی رو بزنه که برخلاف حرفه ما باشه.مثلا میگه : مامان داخل شیرم چی ریختی ( معمولا دوست داره شیر رو با عسل بخوره) اگر بهش بگم عسل ریختم ، میگه من نمیخوامش برام شکر بریز... اگر بهش بگم شکر ریختم میگه نمیخوامش برام عسل بریز....کلافه

اویل واقعا داشتم درمونده میشدم که این یعنی چی؟؟؟!!!!اوه

تا این که با همفکریهایی که با بابایی داشتم هر دومون به این نتیجه رسیدیم که این مساله به خاطر سنه پریسا هستش... یعنی پریسا الان در یه سن بحرانی قرار گرفته .... یه چیزی شبیه به بحران نوجوانی.....خنثی

سریع با مدرسه ی مامان ها این مورد رو مطرح کردم . خانم مربی های خوب و زحمت کش خیلی سریع بهم خبر دادن که این مورد همون چیزی بوده که ما حدس میزدیم و ایشالله به زودی هم برطرف میشه . چند تا ادرس هم بهم دادن که با مطالعه ی اون ها دقیقا متوجه علت رفتار پریسا شدم...

این هم ادرس هایی که مدرسه ی مامانها بهم دادن. اگر دوست داشته باشید و مطالعه کنید خیلی به دردتون میخوره...:

 http://mamanschool.niniweblog.com/post337.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post347.php
http://mamanschool.niniweblog.com/post352.php

بابایی خیلی سریع با موقعیت کنار اومد و تمام کج رفتاریها و کارای عجیب و غریبشو قبول کرد و همراهیش کرد ... و من هم .... هر چند گاهی واقعا کم میارم و فکر میکنم علتش اینه که ما تمام وقت از شبانه روز در کنار هم هستیم و این مساله باعث میشه که گاهی حتی برای چند دقیقه از هم خسته بشیم که این برای همه ی مادرها و بچه هایی که همیشه کنار هم هستن طبیعیه... ولی به هر حال سعی کردم باهاش کنار بیام...

و خدا رو شکر میکنم که در یکی دو روز گذشته رفتار پریسا کم کم در حال بازگشته ...قلب

احساس میکنم خودش هم از این رفتارهای عجیب خسته میشه از مخالفت کردن و گریه های بی موقع خسته میشه به طوری که وقتی سرحاله و کاری انجام میده سریع میگه : مامان .. من بزرگ شدم . من دختره خوبی هستم...

قربون این دخترم برم که خیلی میفهمه ...ماچ

فقط از خدا میخوام که این مرحله رو هم به راحتی پشت سر بذاریم . هم برای من راحت باشه و خدا بهم صبر و تحمل بده تا خدای نکرده سر دخترم داد نزنم. خواسته های عجیب و غریبشو بتونم تحمل کنم .

و هم به پریسا جونم کمک کنه تا خدای نکرده از این دوران خاطره ی بدی براش باقی نمونه و یا بابت بد طی کردنه این دوره ضربه ایی به روحیه ی لطیفش وارد بشه....

الان حس و حاله من مثل یه مادره که داره با یه دختر نوجوان که در حال گذرونون دوران بحران بلوغ نوجوانیه ، زندگی میکنه.

خدایا بهم کمک کن......

خب این از دخملی ما که این روزها این مدلی شده.....نیشخند ولی نا گفته نمونه که خدا رو شکر لحظه های ناب و زیبا و عشقولانه بین ما با این دخملی کم نیست..... ایشالله برای همه ی مامان ها این لحظه های ناب روز به روز زیاد و زیادتر بشه....قلب

و اما......

و اما مامان مریم و هنرنماییهاش برای پریسا خانم که این روزها حسابی گل کرده...نیشخنداز خود راضی

یه پالتوی خوشکل که در هفته ی گذشته برای پریسا خانم دوختم و امروز پوشید و به مهد رفت :

و یه دست بلوز و جلیزقه که مخملی هم هستن... کلی هم طرفدار پیدا کرد.از خود راضی

مبارک باشه عزیز دلم ایشالله به سلامتی تنت کنی و لذت ببری.....بغلماچقلب

خب خیلی طولانی شد ..... کلی مطلب و عکس موند واسه پست بعد....بای بای

ممنون که همراهی کردید.قلب

شنبه 2 / 9 / 1392 بعد از ظهر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (63)

خواهر فرناز
2 آذر 92 17:47
مبارکش باشه ایشالا همش به شادی بپوشیدش اره از دست لجبازیاشون که نگو ووووووووووووووووووووووووووووووووتمومی نداره نیگم من همیشه با این آدرس میام چون برای همه نظر میذارم عوضش نکردم ولی نوشتم آپم بیا اون ور این ور استثنا آپ شد
مامان پریسا
پاسخ
میرسی عزیزم. چشم گلم الان میام.
مامان امیرمهدی
2 آذر 92 17:59
لباسهات خیلی خوشگلن پریسا جونمبارکت باشه دست مامانی درد نکنه خیلی تمیز دوختی
مامان پریسا
پاسخ
چشماتون قشنگ میبینه خاله. ممنون
مامان امیرمهدی
2 آذر 92 18:00
اااااا ببخشید دوباره با اون آدرس گذاشتمحالا درست شد
مامان امیرمهدی
2 آذر 92 18:00
امیرمهدی هم همینجوری شده.خیلی کلافه شدم
مامان پریسا
پاسخ
گلم باید راهشو یاد بگیری تا بتونی باهاش کنار بیایی.
خواهر فرناز
2 آذر 92 18:29
با نام خواهر زمستانی لینک کن اما من همیشه به این نام میام پیشت خودت حواست باشه
ღ مامان ِ آینده یه فسقِـلی ღ
2 آذر 92 18:37
اول
مامان پریسا
پاسخ
فکر میکنم در این پست چیزهای دیگه ایی هم بود...
مامان تارا
2 آذر 92 19:00
آفرین پریسا خانوم که دختر خوبی شده به به مریم خانوم خیاط بودی و ما نمیدونستیم خیلللللللللللللللی خوب دوختی بابا هم پالتو و هم بلوز جلیقه خیلی خوشگل شده اند دستت درد نکنه یه سوال فنی؟ شلوارو میگی چه جوری دوختی ؟؟؟؟؟؟؟
مامان پریسا
پاسخ
بله خاله رویا پریس خانم همیشه دخمله خوبیه. اره دیگه یه دستی در کاره خیاطی هم داریم البته با اجازه ی شما چشم گلم الان میام حضوری میگم خیلی هم اسونه.
مامان آناهیتا
2 آذر 92 20:25
سلام عزیزم . می بخشید مسافرت بودم نتونستم بهتون سر بزنم . تاخیرمو ببخش. عزیزم خلی خوشگلن مبارکت باشه نازنین دلم برات تنگ شده بود
مامان پریسا
پاسخ
سلام گم. ممنون.دل به دل راه داره من هم دلم براتون تنگ شده بود.
مامان محمد پارسا
2 آذر 92 21:08
سلام مامانی نمی دونم اول شدم یا نه به هر حال ممنون مامانی که تجربه هاتون رو در اختیارمون قرار میدید و مبارکت باشه گلی خاله مامان ن ن ن ن هنرمند دست شما هم درد نکنه خیلی قشنگ شده سفارش قبول نمیکنید
مامان پریسا
پاسخ
عزیزم شما برای من همیشه اول هستی مرسی گلم. باشه عزیزم. در خدمت هستم.
مامان فتانه
2 آذر 92 23:30
وای مامانی گفتی ایلین هم یک وقتایی از این مدل لج ها میکنه و ما واقعا میمونیم چیکارش کنیم....دست مامانی هنرمند درد نکنه خیلی پالتوش قشنگ شده
مامان پریسا
پاسخ
فقط کمی باهاش مدارا کن و باهاش راه بیا مشکل حل میشه.
مدرسه مامان ها
3 آذر 92 11:17
سلام مامان عزیز و هنرمند و نمونه خوب هستید؟ خیلی ممنون از این پستتون، خوشحالیم که اون مطالب براتون مفید بوده و تونستید با روحیات و رفتارهای دختر گلتون در این محدوده ی سنی آشنا بشید و باهاش کنار بیاید و برخورد بهتری باهاش داشته باشید. راستی چه لباس هایی دوختید، خیلی هنرمند هستید ها خوشششششش به حال پریسا جون
مامان پریسا
پاسخ
سلللللام ممنون از حضورتون که برای من باعث افتخاره... راهنمایی های شما برای من خیلی خوب بود و خیلی استفاده کردم. ایشالله همیشه موفق باشید. ممنونم. .و در خدمتم.
✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
3 آذر 92 11:48
این رفتار و کردارها رو که یادآور شدین ما خیلی وقته داریم باهاش دست و پنجه نرم میکنیم یا تو مامان خوب رو خدا خیلی دوست داشته یا پریسا خانوم خیلی دختر خوبی بوده که تازه داره این رفتارو نشون میده مریم جون به هر حال ما که هر روز درگیریم با این کج خلقی ها به بهههههههههههههههه به این مامان هنرمند شما خیاط تشریف داشتین ما نمیدونستیم مبارک خیلی خوشکل شدن مخصوصا پالتو آفرین مامان مریم
مامان پریسا
پاسخ
واقعا؟اخه واسه ی من خیلی سخته که بذارم اینجور بمونه احساس میکنم از نظر روحی خیلی بهش فشار میاد. ممنون دوستم.
(زهره)مامان فاطمه
3 آذر 92 11:50
ایشااله که پریسای عزیزم تمام مراحل وبحرانهای زندگیش رو به خوبی پشت سر بگذاره البته حتما همینطوره با یه باباو مامان خوب مثل شما .ممنون که مامانهارو راهنمایی کردی عزیزم مامانی یه پاهنرمندیاااااااااااااااااا راستی با دوتا پست به روز شدم بیا عزیزم
مامان پریسا
پاسخ
ممنون واسه ی دعای خیرتون. ایشالله برای شما هم این دوران خوب بگذره.
لحظه های من و تو
3 آذر 92 14:32
بهتون تبریک میگم . پدر و مادر نمونه ای هستین . انشالله تا هزار سال سایتون روی سر پریسا جون باشه . اینکه انقدر روشنفکرانه و دقیق به پریسا توجه دارید باید الگو قرار بگیره . خیلی از پدر و مادرهای تحصیل کرده امروزی با اینکه عاشق بچه هاشونم هستند ولی این آگاهی رو ندارن و کودکشون رو فقط بزرگ میکنند . خیاط حرفه ای هم که هستین ماشالله .مبارکش باشه خیلی خوشکله راستی جلیزقه یا جلیقه؟
مامان پریسا
پاسخ
ممنون گلم.البته این وظیفه ی هر پدر و مادریه که از وضعیت روحی و روانی بچه خودشون با خبر باشن. من هم دنبال علت رفتم تا خدا رو شکر به نتیجه رسیدم. ممنون لطف دارید.
مثل هیچکس
3 آذر 92 15:48
مبارکش باشه، به به چه مامان هنرمندی کارتون عالیه خدا خفظتون کنه
مامان پریسا
پاسخ
ممنون گلم
کاکل زری یا ناز پریییی
3 آذر 92 16:20
آخی عزیزممممممم بچه داری هم پروزه ای هستاااا خدا کنه منم از پسش بربیام.چه لباس های خوشکلی مبارک باشهههههه عزیز دلم
مامان پریسا
پاسخ
ایشالله برمیایید عزیزم. ممنون.
مثل هیچکس
3 آذر 92 16:42
ممنون عزیزم ماهم شما رو لینک کردیم .
مامان پریسا
پاسخ
مرسی عزیزم.
مامان محمد پارسا
3 آذر 92 17:26
ممنون مریم جون
مامان پریسا
پاسخ
خواهشمیکنم گلم
مامان امیرعلی
3 آذر 92 20:03
سلام مریم خانم گل گلاب فعال چه خبرا آبجی.میبینم هنراتو داری رو میکنی کلی پُزشو میدی پس این یه مرحله بحرانیه.امیر منم این شکلی شده بود ولی من اصلن متوجه نشده بودم.الکی الکی بهونه میگرفت.لب و لوچه اشو میکرد تو هم با یه ذره چیز که بر وفق مرادش نبود. اما الان بهتر شده خدا رو شکر
مامان پریسا
پاسخ
سلام زهرا خانمه کم پیدا. بله دیگه کم کم رو کردم تا چشم نخورم. خب خدا رو شکر که دیگه اینجور نیست.
مامان امیرعلی
3 آذر 92 20:06
کریستال دوزی هم بود ولی من نرفتم چون زیاد حال نکردم زیاد جالبناک نبود. من دوره گلهای کریستالیشو رفتم. هر مهره ای هم یه اسمی داره. مثلا یکیش شمشیری بود.یکیش قاشقی.یکیش لب لول.دیگه همینا.یادم نیس دیگه.آهان یکیشم مارگریت بودحافظم افتضاح یاری نمیکنه
مامان پریسا
پاسخ
ممنون واسه ی توضیحات. متوجه شدم.
مامان امیرعلی
3 آذر 92 20:13
پالتو و جلیقه شلواره خیلی بانمک شدن.باریکلا دختر.خوشمان آمد.همه فن حریفی
مامان پریسا
پاسخ
بالاخره باید یه جوری هنرمونو به رخ میکشوندیم.
★ مامان آینده یه فسقلی ★
4 آذر 92 1:43
سلام مریم جان من کلی ازت تعریف کرده بودم، کامنت دومم کوش پس؟!!!!!! ظاهرا نیومده..... آفرین به شما خداییش خیلی لذت بردم، چه پالتوی قشنگی شدهههه خوشبحال پریسای نازنین...، تنتون سلامت، دلتون خوش
سپیده
4 آذر 92 8:00
خانمی این لینکها رو ببینید به درد می خوره یا نه http://koodakeman91.niniweblog.com/post761.php http://koodakeman91.niniweblog.com/post863.php الان دوباره سایتها خارجی رو سرچ می کنم
مادر امیرین
4 آذر 92 8:18
سلام عزیزم... من با تجربه ای که تا الان از بزرگ کردن ÷سرام به دستم اومده که اخلاقشون مدام در حال تغیر...بک ماه یک خصلت بد و به طبع یک خصلت خوب و ماه بعد یکی دیگه... خدا رو شکر که تونستی به این زودی باهاش کنار بیای. لباسهای مامان دوزم مبارکش باشه.
مامان یاسمن و محمد پارسا
4 آذر 92 8:44
ممنونم مامان مهربون که این مساله در مورد بچه ها را یاداوری کردید
مامان پریسا
پاسخ
خواهش میکنم.
مامان یاسمن و محمد پارسا
4 آذر 92 8:46
افرین به مامان هنرمند که اینقد زیبا برا پریسا خوشگلم لباس دوخته پریسا جونم مبارکه خیلی قشنگند و خیلیم بهت میاد دست مامان گلتم درد نکنه
سپیده
4 آذر 92 9:14
مامان پریسا خیلی تو نظرات برام کاردستی هندوانه ای گذاشتن. مخصوصا مهد کودکها. الان چند تایی رو سرچ کردم که گذاشتم
مامان پریسا
پاسخ
مرسی گلم.
مامان فرنيا
4 آذر 92 9:53
سلام ببخشيد دير امدم از جمعه تا يكشنبه اهواز بودم اما بخاطر بيماري برادرم ميخواستم تعطيلات دي ماه بيام يا زودتر موقع شب يلدا اما متاسفانه با مشكلي كه پيش امد مرخصي گرفتم و زود امدم خيلي دلم ميخواست ببينمتون اما اصلا دل و حوصله نداشتم
مامان پریسا
پاسخ
ایشالله زودتر خوب بشن.
مامان فرنيا
4 آذر 92 9:55
حيف كه پيشتون نيستم وگرنه حداقل يك خياطي ساده يادم ميداديد اخه خيلي لباسهاي خوشگل دلم ميخواد كه توي مغازه ها نمونه اش را نميبينم و انصافا هم اگه گير بياد خيلي گرونه خوشبحال پريسا جون با مامان هنرمند ونمونه
مامان پریسا
پاسخ
در خدمتم گلم.
مامان فرنيا
4 آذر 92 10:08
فرنيا اينجوري كه پريسا شده نيست اما شديدا علاقه پيدا كرده ني ني بشه همش مثل ني نيها حرف ميزنه جوري كه اصلا نميفهمم چي ميگه و اين بازي كلافه كننده شده هرچي هم ميگم توي خانه فقط ني ني بازي گوشش بدهكار نيست تاز ه بچه خوبي شده و حرف هم خوب گوش ميده اما مثلا دوستم بهش سلام ميكنه در جواب ميگه :ددام(يعني بلد نيست حرف بزنه و ني ني است) انگشت توي دهنش ميكنه و مثلا من بايد بهش بگم در بيار و ايشون هم گوش بده با دست بايد غذا بخوره يا من بايد غذاش را له كنم اما لينكهايي كه گذاشتي را ميرم مطالعه ميكنم ممنون كه به فكر همه هستي
مامان فرنيا
4 آذر 92 10:13
با خواندن لينكهايي كه گذاشتي فهميدم مشكل فرنيا و پريسا شبيه هم است ممنون كه كمك كردي وضعيت فرنيا را بفهمم اخه من باهاش بد رفتاري و دعوا نميكردم اما واقعا نميدونستم اشكال نداره باهاش راه بيام ميترسيدم نكنه اين رفتارش تقويت بشه و ديرتر از اين وضعيت بيرون بياد
مامان پریسا
پاسخ
خدا رو شکر.
✿مامان علی خوشتیپ✿
4 آذر 92 12:40
سلام مریم جان پالتو عالی شده.هم رنگش قشنگه هم دوختش عالیه ژیله شلوار هم قشنگن.مبارک پریسا جون
مامان تاج
4 آذر 92 17:02
مااااااااااااااشالا به مامانی هنرمند خیلی لباسای دخملی خشکل شدن اینجور هنرایی دارین و رو نمیکنین دخملی منم چند وقتیه که روسرم داد میزنه و مث یه برده باهام رفتار میکرد دیگه بعدش که جیغ میزد و میگفت آب میخام بهش نمیدادم و میگفتم اگه آروم بگی واست میارم حالا خداروشکر بهتره
ღبارانღ
4 آذر 92 17:24
سلام... خدا را شکر خوبم...ممنونم اززحمتهات... پریسا خوبه؟خودت خوبی؟ با مهرانا حرف زد؟
مامان پریسا
پاسخ
مرسی گلم. اره
ღبارانღ
4 آذر 92 17:25
چند بار نوشتم و ارسال نمی شد... می بینم که خبیث شدی؟ ولی خوب جوابی به ذهنت رسید...مدال بهشون بده...
ღبارانღ
4 آذر 92 17:26
پارچ هم می گه خیلی هم خوشگل حرف میزنه. تو ایراد می گیری هی بهش.
ღبارانღ
4 آذر 92 17:27
ان شالله طی می شه..خودمون هم همین طور بودیما. حالا اینقدر خانوم شدیم
مامان پریسا
پاسخ
ایشالله
ღبارانღ
4 آذر 92 17:28
دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــم هنر منده...دست شما درد نکنه... خوشگله...
مامان پریسا
پاسخ
مرسی
ღبارانღ
4 آذر 92 17:29
جلیقه و شلوار.... اشتباه نوشتی...معلومه هول بودیا. داشته بابا اسفنجی می دیده ؟
ღبارانღ
4 آذر 92 17:30
مواظب خودت باش...ان شالله همیشه خوب باشی و مشغول کار هنری...خدا را شکر سرت به کارهای خوب بنده...پری را ببوسش...
مامان پریسا
پاسخ
مرسی گلم. لطف کردی
زهره مامانی مرسانا
4 آذر 92 18:57
چه مامان هنرمندی و افرین به این مامان و بابای خوب و مهربون
مامان بهار مهرنگار
4 آذر 92 23:07
آفرین چه هنرمند به پریساهم خیلی میاد هم پالتو هم جلیقه. به خوشی بپوشه عزیزم
مامان محمد پارسا
4 آذر 92 23:34
ما باز هم اومدیم
مامان امیرناز
5 آذر 92 10:01
سلام عزیزم خوشبحال این فرشته که مامان هنرمندی مثل شما داره گلم
مامان فرشته های آسمانی
5 آذر 92 10:47
سلام واقعا بچه ها تا بزرگ شن ما پیرشدیم هرروز یک جورن اما لباسها خیلی خوشکل شدن مامان مریم دستت درد نکنه
سمیرا
5 آذر 92 13:20
آفرین مامان باسلیقه
محمد
5 آذر 92 15:18
مامان پريسا خانوم
5 آذر 92 21:21
آفرين به مامان هنرمند
مادرمحمد
5 آذر 92 22:30
سلام به به چه مامانی چه دخملی دختر گلم مبارکت باشه به سلامتی تنت کنی البته دست مامانی مهربونم درد نکنه که زحمت کشیده و برات دوخته
آدرینا
6 آذر 92 12:35
مطالب مفیدی بود عزیزم. پریسا جونی چه خوشگل شدی تو این لباسا
الی
6 آذر 92 17:10
ماشاالله چقدر فعالید نمیدونستم خیاطی میکنید راستش من از پالتو بیشتر خوشم اومد خیلی خوشکله دستتون درد نکنه پریسا خاله به شادی بپوشی اگه نمیگفتید فکر میکردم آماده گرفتید راستی من استرسم برای باران بیشتر شد همین الانش گاهی در مقابلش کم میارم خدا به همه مامانا کمک کنه
مامان نادیا و نلیا
6 آذر 92 18:25
مبارک باشه عزیزم....مررررسی مامان با سلیقه و هنرمند
مرضیه مامان آنیتا
6 آذر 92 22:12
سلام مریم جون,ببخشید گلم دیر اومدم با یه فسقلی حسابی مشغولم والله آنیتا کوچولوی ماهم از این اداها داره که یهویی کلا اداهاش عوض می شن و گرفتاری دارم اما چه می شه کرد خیلی خوبه که درکش کردین و مراقبش بودین, لباسهاش هم عالین خیلی شیکمبارکه
مامان یاسمن و محمد پارسا
7 آذر 92 12:06
مامان ما هم اینجا کامنت داشتیم
مامان محمد پارسا
7 آذر 92 21:22
سلام مجدد مامانی بیا بنویس منتظر عکسایی که گفتین هستیم
مامان امیرمهدی
8 آذر 92 2:12
مامان نرگس
8 آذر 92 10:38
عزیزم مبارکت باشه لباسای خوشکلت ایشالا به شادی بپوشی آفرین به مامان خوش ذوق و باسلیقه
مریم--------❤
8 آذر 92 21:14
سلام به به آفرین به دوست هنرمند من امیدوارم خوب و خوش و سرحال باشین
مامان پریسا
پاسخ
ممنون مریم جون
مامان سما
11 آذر 92 11:22
سلام پریسا جان. وای که مامان چه لباسای خوشگلی برای شما دوخته. مبارکت باشه دخترم ایشااله به شادی تنت کنی.
مامان پریسا
پاسخ
سلام خاله. ممنون
مامان روژینا
12 آذر 92 13:40
چه وبلاگ قشنگی! به وبلاگ روژینا سر بزن گلم
مامان یاسمن و محمد پارسا
15 آذر 92 15:14
خصوصی مامان
بانوی خانه دار
10 اسفند 92 8:49
یعنی بیا تا ماچت کنم ! الهی فدات شم مریم جون کاش زودتر نشسته بودم ÷ای سیستم و اینها رو میخوندم یعنی من داغون شدم با این وروجک ! به خدا کم آورده بودم دیگه از حرف مردم !!!!!!!!! داداشم میگه بذارش سرکوچه تا ببرنش این بچه چیه ؟؟؟
مامان پریسا
پاسخ
خواهش میکنم گلم. خدا رو شکر که تونستم کمکی کرده باشم. عجب!!!!! فقط کمی صبر و حوصله کافیه.