پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

من عروسمو ناز دارم.....

1391/11/12 3:30
نویسنده : مامان پریسا
2,288 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام         سلام

ایشالله که همه ی دوستانمون خوب و نی نی های ناز هم سلامت باشن و حداقل از دست این ویروس های رنگارنگ جون سالم به در برده باشن.چشمکماچ

 

قبلا نوشته بودم که پریسا به شدت به کتاب های داستان و شعر ها علاقه پیدا کرده.این علاقه هنوز هم در حال پیشرفته.

به خصوص به شعر. و علاقه ی عجیبی هم به حفظ کردن شعر داره.

میاد پیشم و چند کلمه از شعری رو که یادش اومده برام میخونه و میگه: مامان تو بگو...(یعنی ادامشو براش بگم) بعد خودش هم به دهنم چشم میدوزه و زیر لب تکرار میکنه.

یعنی عاشق این تکرار کردنش هستم.بغلماچ

تا چند لحظه قبل پیشم ایستاده بود و مجبورم کرد چندین بار شعر یه توپ دارم قلقلیه رو براش بخونم و تا کامل حفظش نکرد دست بردار نشد.خنده

تا چند لحظه ی پیش!!!!!!!!! دقت کنید به ساعت این پست (3 شب)!!!!!!!مدتیه که خیلی کم خواب شده.یعنی تازه خوابید و فردا ساعت نهایتا 9 بیداره تا عصر 1 ساعت بخوابه و دوباره تا 2 شب..........آخ

برگردیم سر شعر های پریسا.......

یه کتاب داره به اسم: 5تا انگشت بودند که.... از اقای کشاورز

5تا شعر که بر اساس شعره لی لی حوضک ساخته شده خیییییییلی خوشکل و ساده هستن.پریسا هر 5 تا شعرو حفظ کرده.یکی شو که خیلی دوست داره و با هم میخونیمش:

اولی گفت: من عروسمو ناز دارم دیلینگ دیلینگ ساز دارم

دومی گفت: عروس ما ناز داره حیف که جهاز نداره

سومی گفت: رخت و لباس و پارچ آب نداره

چهارمی گفت: یخچال و فرش و رختخواب نداره

و کله گنده گفت:عروس خانم ناز نکن   در کمدو باز نکن  کسی که جهاز نداره    این همه ناز نداره   خنده

خودم هم اینو از بقیه بیشتر دوست دارم.پریسا کامل اینو بلده و گاهی هم تنها میخوندش. 

 یه کتاب هم داره به اسم مامان بیا جیش دارم برای آموزش دستشویی رفتن براش گرفته بودم ولی به شعرهاش خیلی علاقه پیدا کرد و الان داره اون ها رو حفظ میکنه مثلا این قسمت :

زرافه خیلی نازه

پاهاش چقد درازه

ناراحته چون که نیست

لگن براش اندازه

مطالب اینجا خیلی زیاد شد اگر دوست داشتید بفرمایید ادامه باقی مطالب و عکس ها اون طرفه.

ممنون که همراهمون هستید.

چند روزه یاد گرفته هر کاری بخواد براش انجام بدیم حتما یه (میگم )هم برای محکم کاری بهش اضافه میکنه:

مامان بلند شو سی دی برام بذار

مامانی بلند نمیشهنیشخند

مامان میگم بلند شو سی دی برام بذار

و این حرف اینقد تکرار میشه تا به خواستش برسه.نیشخند

جمعه ی قبل خونه ی عمه بهاره بودیم. شب موقع برگشت برای اولین بار پریسا رو به پارک شهر بازی بردیم.

کلی خوش به حالش شد و سوار چند تا از وسایل بازی شد.

اول از این قو که داخل آب بود شروع شد:

از این تاب زنجیری هم خیلی خوشش اومد.

وبعدش هم اسب سواری که دیگه عااااشق اینه .سمت راستش هم یه اسب سفید بود که کلی باهاش حرف زدخنده

بعد هم کشتی صبا.

و........نیشخندخب بچه میترسید تنها سوار بشه. واقعا هم ترسناک بود هر دوتامون محکم دست همو گرفته بودیم و میلرزیدیم.به بابایی گفتم خوبه باز سوار اون بزرگه نشدیم.زبان

و در اخر این ماشین سواری.این خیلی بهتر بود با سرعت بالا میرفت و خلاصه پریسا از این خیلی خوشش اومد.

دست اخر هم با کلی گریه از پارک بیرون اومدیم.

فردا صبحش اول یادش نمیومد که کجا رفته بود ولی بعد که یادش اومد کلی با هیجان برامون تعریف میکرد که کجا رفته و سوار چی شده.بغلقلبماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (74)

مامان نوژا
12 بهمن 91 7:39
خوش به حالتون که رفتین پارک.اونجا هوا سرد نیست؟آخه اینجا سرده نمیشه رفت پارکهای این شکلی


نه دیگه عزیزم سرما رفتتتتتت
مامان نیایش
12 بهمن 91 9:35
وای عزیزم قربون اون هیجانت قربون اون بازی کردنت خیلی خوش گذشته بهت از لبای خندونت معلومه خوش باشی همیشه شعر ها هم خیلی خوشگل بود آفرین به دخملی با هوشم ایشالا سال بعد که رفتی مهد می بینی که از همه بچه ها بهتر بلدی شعر بخونی چون مامانی خیلی به فکرته و باهات از همین الان تمرین میکنه یه دست و جیغ و هورا هم برای ماانی هنرمند پریسا ، مریم جونی


سلام زهره جون.ممنون عزیزم.
خاله من شعر خیلی دوست دارم.مامان هم نخواد مجبورش میکنم برام بخونه.
مهد کودک هم خیییلی دوست دارم.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
12 بهمن 91 11:09
امیدوارم همیشه خوش باشید
و همیشه به پریسا جون خوش بگذره

ضمنا خانمی یک برنامه ای اول وبلاگتون اجرا میشه که برای من نصفی از پست اول تون را مخفی می کنه و برنامه قابل اجرا شدن هم نیست .. همیشه من اول پست ها تون را می تون بخونم

ضمنا ما هم آپیم


ممنون عزیزم.
نمیدونم مشکل از چیه. الان یکی از کد ها رو حذف کردم. ایشالله درست شده باشه.
ممنون که گفتید.

چشم الان میام.
مامان یه فسقِلی
12 بهمن 91 11:48
چه کتاب های با مزه ای ... چه شعر های جالبی ...

آره ... کوثر خواهر زاده ی ما هم همینطوره ... شعرهای ناصر کشاورز رو به راحتی حفظ می شه ...

کلی دلم پارک شهر خواست ...

ای ول ... چه قدر هم که خوش گذشته بهش ..

خیلی از پریسا جونی خوشم میاد ... خیلـــــــــــی خانومه ماشالا ... اینو از نگاهش هم میشه به راحتی فهمید

خدا واسه هم حفظــتون کنه ...


ممنون عزیزم.
مرسی که با دقت مطالب ما رو مطالعه میکنید.

ایشالله یه روز یه نی نی ناز میاد بغل شما و شما هم درگیر این کارا میشید ویگه هر شب پارکککککک

شعر های اقای کشاورز واقعا زیبا و ساده هستن.

من که خیلی شعرهاشو دوست دارم.
مامان فرشته ها
12 بهمن 91 12:54
سلاماز آشنایی با شما خوشحالم خدا دختر کوچولوی نازتون رو حفظ کنه
من واقعا خیلی ذوق میکنم وقتی میبینم والدین کتابهای خوبی رو که جدا از جنبه های کتاب بودنشون بازی و خلاقیت هم دارن واسه بچه هاشون میخرن به عقیده من کتاب هم خوبش خوبه
و این سری پنج تا انگشت هم جزو اون کتابهاییه که واسه شروع آشنا کردن بچه ها به مطالعه واقعا مناسبه


سلام عزیزم.
من هم خوشحال شدم با مامان خوب و فهمیده مثل شما اشنا شدم.

من هم این مدل کتاب ها رو بیشتر دوست دارم.
حس میکنم بیشتر مفید هستن.

ممنون برای توجهتون.
زینب عشق مامان و بابا
12 بهمن 91 13:10
سلام سلام حالتون خوبه همیشه به شادی
گل زیباتون چطوره؟مشتاق دیدار
با جشن تولد زینب بروزیم


سلام.
ممنون
مبارک باشه. چشم الان میام.
طنین
12 بهمن 91 13:48
منم شهر بازی میخوام مخصوصا کشتی صبا
یاد ارم بخیر
چه شعر قشنگی احتمالا اون انگشت شصته مادر شوهره


آخی عزیزم.
خب بیا این هم که برای شما زیاد دور نیست.

اره حتما...
گلاویژ
12 بهمن 91 14:28
چه آب و هوای خوبی خوش به حالتون !


تابستون هم همینو میگی؟؟؟؟!!!
مامان فرنیا
12 بهمن 91 16:31
رمز را برات خصوصی فرستادم
اما خیلی جالبه فرنیا هم این کتاب انگشتها را داره و خیلی هم دوستش داره
وای خوشبحال پریسا جون که رفته پارک:x
افرین به این خانم باهوش یعنی همه شعر را حفظ کرده فرنیا همه را با کمک من میخونه یعنی یک بیت من یکی فرنیا


ممنون فرشته جون.
خیلی حیف شد که امروز نشد همدیگه رو ببینیم.

از این شعرهای ساده بچه ها خیلی دوست دارن.

ما هم گاهی با هم میخونیم.ولی اون هایی که خیلی براش تکرار شده را کامل حفظ شده و خودش میخونه.
مامان کنجد
12 بهمن 91 16:32
سلام ماشاالله خدا بهتون ببخشه خیلی نازه
ممنون که اومدی وبم و خوشحالم دوستی به این هنر مندی پیدا کردم خیلی هنرمندید


سلام عزیزم.ممنون

خواهش میکنم.وظیفه بود.چشماتون قشنگ میبینه.
محدثه
13 بهمن 91 0:26
سلام خانمی خوبید؟
دیدی بچه ها رو میبریم پارک که خوشحال بشن ولی آخرش با گریه میان خونه؟


سلام عزیزم.
ممنون.

دقیقا همینطوره. از پارک رفتن پشیمون میشیم.


عزیزم ادرست اشتباه بود.
شقايق
13 بهمن 91 0:31
ازنظرتون درمورد عكسهاي دخترم ممنونم در ضمن شماهم دختر شيريني داريد خدا حفظش كنه ٠شعر عروسموناز دارم خيلي قشنگه دوست دارم به شقايق هم ياد بدم٠


خواهش میکنم.
من هم ممنون عزیزم.
حتما یاد میگیره. دخملی ها خیلی دوست دارن.
مامان یه فسقِلی
13 بهمن 91 1:50
من بازم آپ م ... با 3 پست

بدو بیا


چشم عزیزم

الان میام.
مامان ساقی و محمد
13 بهمن 91 12:35
آرد شیرینی دو لیوان(هر لیوانی شد)



شکر یک لیوان (همون لیوانی که باهاش آرد ریختین)



شیر یک لیوان (از همون لیوان بالایی)



تخم مرغ 2 عدد کوچک



بکینگ پودر یک قاشق مربا خوری



وانیل 1/4 قاشق چایخوری



زعفران به اندازه ی خیلی کم.همونقدر که روزانه رو برنجتون می ریزین



٤ یا ٥ تا دونه هل



یه سر سوزن هم دارچین



برای پختن کاکا زیاد به خودتون زحمت ندین.فقط آرد رو الک کنید و تمام این مواد رو خوب با هم مخلوط کنید.مایعی که به دست میاد نه زیاد سفت و نه آبکی.همونطوری که برای کیک درست می کنین.خیلی هم کم روغن میبره.هل و زعفران رو هم با هم بکوبین و به مواد اضافه کنین.لازم نیست زعفران رو دم بیارین.اگه دم آوردین چه بهتر.



وقتی مایع آماده شد خیلی خیلی کم تو ماهی تابه روغن بریزین.من از قالب های سارا جون استفاده می کنم.یه سه قاشقی از مواد رو تو قالب میریزم.اگه قالب ندارین تو ماهی تابه کوچولو درست کنین تا خوب پف کنه.هر چی جاش کوچولو باشه بهتره.با این مقدار مواد 11 تا کاکای خیلی خوشمزه در اومد.چون این دفعه عالی در اومد براتون روش درست کردنشو گذاشتم.بعد اینکه وقتی مواد رو تو ماهی تابه داخل قالب میریزن در تابه رو ببندین.حرارت کم کم باشه تا 5 دقیقه زیرش سرخ میشه.و روش هم کاملا" میبنده و سوراخ سوراخ میشه.حواستون باشه باید طلایی کم رنگ بشه.یه پفی هم میکنه که نگوووووووووو.



بعد بر میگردونینش و دیگه در تابه رو نمی بندین تا طرف دیگه هم طلایی بشه.بافتش خیلی نرم و لطیف میشه.تو شمال طرفدار زیاد داره.مخصوصا" با کدو. بعد هم با چای داغ میل می کنین.یک حالییییییییییییییی میده که نگووووووووووووو



مرسی مینا جون

سیوش کردم.
مامان محمد و ساقی
13 بهمن 91 12:41
سلام مریم جون
خوبی عزیزم
دستور کاکا رو برات کامنت گذاشتم.بدون کدوشو.با کدو هنوز خودم درست نکردم.
خوب پریسا جونیه ما هم به شعر علاقمند شده.خیلی هم خوبه.خدا رو شکر.
من همیشه با ساقی تو شعر همراه هستم.
از این شعر اولی خیلی خوشم اومده.چه نازه


سلام مینا جون. دست گلت درد نکنه.
حتما درستش میکنم.


دخترها خیلی علاقه دارن.من هم حتما باید باهاش همراه باشم.کم کم یه گروه کر راه میندازیم.
مامان محمد و ساقی
13 بهمن 91 12:42
من هم کتاب مامان بیا جیش دارم رو زملنی که میخواستم به ساقی آموزش بدم خریدم براش.همشو حفظه.این کتاب طوریه که حفظ کردنش خیلی راحته
ساقی به گورخر میگفت خط خطی


شعرهاش کوتاه و قشنگن. پریسا دست و پا شکسته خیلی هاشونو بلده. این زرافه هه رو خیلی دوست داره.
مامان محمد و ساقی
13 بهمن 91 12:44
آهنگ وبت چرا گیر کرده.فقط میگه یه دونه گل من عزیزم
من زیاد تو وبم آهنگ نمیذارم.بیشتر دوست دارم تو ماشین آهنگ گوش بدم


شاید موقعی که شما اومدید سرعت پایین بوده و درست اجرا نمیشده.الان مشکلی نداره.

من دوست دارم. هر وقت حوصله داشته باشم گوش میدم. فرق نمیکنه کجا باشه. ماشین ،خونه ،وبلاگ...
مامان محمد و ساقی
13 بهمن 91 12:47
"میگم"
امان از دست این بچه ها
به به شهر بازی ما چون هوا سرد شده خیلی وقته نرفتیم.مریم منم میترسم سوار شم.یه روز با محمد یه ترن هوایی کوچیک سوار شدم.گفتم آقا نگه دار.محمد آبروم رو برد میگفت نترس من میخوام بشینم


اره واقعا اماننننننن

بچه ها کمتر میترسن . ادم بزرگتر که میشه ترسش هم بیشتر میشه.
مامان محمد و ساقی
13 بهمن 91 12:48
مریم جون ممنون که دیشب اومدی و کامنت گداشتی.خوشحال شدم از حضورت


خواهش میکنم مینا جون.دیدم تازه اپ کردی گفتم تا داغه بیام.
مامان یاسمن ومحمد پارسا
13 بهمن 91 17:45
عزیزم همیشه به شادی و تفریح


ممنون عزیز دلم

همچنین
مامان امیرعلی جیگر
13 بهمن 91 17:54
از ادامه مطلبت شروع میکنم.
ایول تو زمستون هم شهر بازی شما بازه.
شهر بازی بافقه ما که فقط روزای 5 شنبه و جمعه تابستونا بازه

خوش به حالت پریسا چقد اسباب بازی سوار شدی خاله.
من عاشق کشتی صبام.


خوش اومدی زهرای عزیزم.

زهرا جان شهر بازی ما هم 5 شنبه و جمعه بازه متاسفانه...

ولی همه وقت قابل استفاده هستش.الان هوا گرمه. سرما کجا بود عزیزم.
مامان امیرعلی جیگر
13 بهمن 91 17:55
خیلی خوبه که به کتاب علاقه داره.

امیر من که فقط عاشقه پاره کردنه کتابه.

جرات ندارم براش کتاب متاب بخرم.همرو 3 سوته تیکه پاره میکنه


پریسا یکی 2 بار میخواست حساب کتابا رو برسه تهدیدش کردم.دیگه این کار رو نکرد.

ولی کلا خیلی دوست داره. همیشه یکی 2 تا زیر بغلشه. انتخلب میکنه کدومو براش بخونم.
مامان امیرعلی جیگر
13 بهمن 91 17:55
هر شعری که همینجوری براش بخونمو حفظ میشه ها ولی با کتاب جور نیس


ای شیطون بلا.
نیم وجبی
13 بهمن 91 18:46
سلام به مامان دخمل عزیییییز
خیلی خوشحالم کردین که به نیم وجبیم سر زدین
شما هم خیلی دختر نازی دارین خدا نگهش داره
درمورد تبادل لینک چرا که نه باعث افتخارمه من همین الان لینکتون می کنم


سلام عزیزم.
خب وبلاگتونو دوست داشتم. ماشالله به این نیم وجبی خدا نگهش داره. مرسی عزیزم.
الان میام.
مامان فرشته ها
13 بهمن 91 20:58
سلام دوستم ممنون که سر زدی ببخشدی دوستم از تذکر به جات واقعا ممنونم من باید چند تا مثال میزدم،تو اولین فرصت میرم پی نوشت میزارم
تبادل لینک با شما هم صد البته باعث افتخار ماست..اصلا تبادل کدومه ما که شما رو لینک کردیم رفت


سلام عزیزم.
تذکر چیه؟؟!!!! نه گلم اومدم یاد گرفتم. من باید تشکر کنم. کار شما عالیه.
مرسی عزیزم. شما هم لینک شدید. خوشحالم از آشنایی با شما.
دوست مهربون
13 بهمن 91 21:59
محبت را به هيچ چيز تشبيه نتوان كرد زيرا كه هيچ چيز دقيق تر و لطيف تر از محبت نيست.



ممنون
آدرینا
14 بهمن 91 0:12
همیشه به شادی وبازی پریسا جون


مرسی خاله
هدیه مامان یوسف و محمد
14 بهمن 91 2:32
سلام ...خوبی میبینم پریسا خانمت همش در حال پیشرفته!!!



سلام.
خدا کنه...ایشالله
مادر کوثر
14 بهمن 91 7:25
آفرین به شعر خوندن خانم خوشگل
همیشه به شادی و تفریح


مرسی عزیزم.
مامان فرنیا
14 بهمن 91 8:51
من هم مثل شما کمی دست بکار شدم کیک درست کردم کیک اسفناج و کیک پنیر تا شما بخورید بعد دستورش را بخواهید بعد خودتون هنرمندانه درست کنید و توی وبلاگ اشپزخانه بگذارید ولی حالا که نشد ایشالله این دفعه یک مهمونی میخوام بدم اگه جور بشه این کیکها را درست میکنم با عکس براتون میفرستم
اما خیلی حیف شد نتونستیم دور هم باشیم یعنی تعطیلات عید هر جوری شده باید همدیگه را ببینیم واقعا دلم براتون تنگ شده حتی دوستایی که ندیدمشون ولی وبلاگهاشون را خوندم و از شما اسم و تعریفشون ر ا شنیدم امیدوارم ادفعه دیگه سعادت دیدنشون را داشته باشم


سلام فرشته جون خیلی حیف شد. دیروز کلی خوشحال بودم ولی ظهر همش از بین رفت.

اخییییییی پس باز هم حیف شد.
این بار به خاطر کیک های خوشمزه ی شما.

ایشالله حتما برای عید از حالا برنامه ریزی میکنم.
الهه مامان یسنا
14 بهمن 91 9:29



مامان علی خوشتیپ
14 بهمن 91 9:59
سلام مریم جون.قالب نو مبارک.خیلی خوشگله


سلام عزیزم.
خوبی؟
رسیدن به خیر.
ممنون.همین الان عوضش کردم. نمیدونم خوبه یا نه...
مامان علی خوشتیپ
14 بهمن 91 10:11
ببخش نت قطع شد داشتم نظر میذاشتم.آره خیلی خوشگله


ممنون که تایید کردی.
مامان علی خوشتیپ
14 بهمن 91 10:12
کتاب مامان بیا جیش دارمو علی هم دارهمنم خیلی دوسش دارم.ولی اون یکی رو ندیدم.باید جالب باشه.ایشاالله برای بعدی


آخ جون.
ایشالله.
ظاهرا خییییییلی جدیه.
مامان علی خوشتیپ
14 بهمن 91 10:12
همیشه به پارک.چه عکسای خوشگلی


موقعی که اون جا بودیم همش به یادت بودم. نه که نزدیک اون جا هستید.
مامان علی خوشتیپ
14 بهمن 91 10:13
آفرین پریسای شجاع.علی سن پریسا بود میترسید سوار خیلی از این بازیا بشه.ولی الان دیگه سوارهمه میشه.حتی کشتی صبا بزرگه


پریسا خانم از ترس چیزی تو وجودش نیست فقط از پلیس میترسه.

افرین به علی. من از همشون میترسم.
مامان علی خوشتیپ
14 بهمن 91 10:14
ای جونم.نیم رخ مامان مریم جون


مامان علی خوشتیپ
14 بهمن 91 10:14
برای جمعه بازم معذرت.خیلی دوست داشتم مامان فرنیا رو ببینم و البته شما رو


خییییییییلی حیف شد. به فرشته جون هم گفتم .. یه ترامیسو درست کردم مخصوص دیروز. موند رو دستم. اصلا از گلوم پایین نمیره.
پریا
14 بهمن 91 10:22
مثل دختر من


ظاهرا دختر ها همه از یک قانون پیروی میکنن
سمانه مامان پارسا جون
14 بهمن 91 11:33
زنده باشی پریسای شیرین و جیگر
پسر منم همیشه با گریه از پارک برمیگرده و کلی مکافات داریم
امان ازین بچه ها



سلام سمانه جان.ممنون عزیزم.
اره بچه ها عاشق پارکن.
مامان احسان
14 بهمن 91 11:57
سلام گلم خوبید پریسای نازم خوبه بی وفا دیگه به ما سر نمیزنیا ببوس گل دخترونو


سلام گلم.شرمنده عزیزم.چشم خدمت میرسم.
مامان حسنا
14 بهمن 91 12:10
عزیزم اپ شدم.......رمزم عوض شد


ممنون عزیزم.چششششششششششم.
مامان مهربد
14 بهمن 91 12:10
پریسا جون کلی خوش گذروندی ها
و اما آفرین بر این مامانی و دختر باهوش که خیلی شعر بلدن و میخونن
و یه نکته مامانی توی نوشته هات توجهم رو جلب کرد و اینکه پریسا جون باید قبل گفته هاش میگم رو بگه و خواستش رو باید چند بار بگه تا شما انجام بدین چند وقت پیش رفته بودم جلسه مشاوره تربیت کودک که توی خانه خلاقیت خواهرم برگزار شده بود خانم دکتره میگفت وقتی بچه ها یه چیزی میخوان و خواسته بدی نیست و شما هم میخواین در نهایت براش انجامش بدین همون بار اولی که گفت براش انجام بدین چون بچه مجبوره که برای دوباره گفتن خواستش یا داد بزنه یا بهونه گیری یا ...و بعد از یه مدتی حتی دفعه اول هم با آرامش و خوبی خواستش رو نمیگه و فوری میره سراغ داد و بهونه و گریه و...چون دیده که وقتی با آرامش گفته انجام نشده و لی بعد داد و هوار انجام شده براش پس راه دومی رو برا انجام خواسته هاش در نظر میگیره که هممون هم میدونیم که راه دوم برا پدر و مادر واقعا کلافه کنندس ولی نمی دونیم که خودمون اینو بهش یاد دادیم.پس به نظر من وقتی پریسا جون چیزی میخواد که منطقیه و خودتون صلاح میدونید بهش بدین و براش انجام بدین همون بار اول که گفت برآوردش کنید تا به این میگم ها نرسه
ببخشید پر حرفی کردم فکر کردم این نکته برای این سن و سال پریسا جون براتون کارساز باشه
بازم ممنون که بهمون سر زدید


مرسی عزیزم.کاملا از کامنتتون استفاده کردم.به نکته بسیار خوبی اشاره کردید.
ممنون از توجهتون.
مامان فرنیا
14 بهمن 91 13:05
خانمی به دست پخت شما که نمیرسه من مدتی بود که رژیم بودم حالا ببینم شما میتونید با این دستورات خوشمزه وبلاگ اشپزی من را دوباره چاق کنید
من دوبار تاحالا زمانی که رژیم داشتم تیرامیسو درست کردم که خودم لب نزدم حالا خیلی دلم میسوزه بابا میگفتی میامدم دم در خانه اتون تیرامیسو میگرفتم میخوردم کمی هم بهت کیک میدادم


این چه حرفیه فرشته جون. من دارم از شما الهام میگیرم.
شما رو چه به رژیم گرفتن نیاز نداری که خیلی هم خوبی!!!
باور میکنی عصرش میخواستم بهت زنگ بزنم بیام ببینمت. اما گفتم حتما گرفتار هستی. قابل شما رو نداشت عزیزم.
اما کیک های شما حیف بود اشتباه کردم زنگ نزدم.
مامان فتانه
14 بهمن 91 16:06
اول اینکه خیلی قالب قشنگی انتخاب کردی خانمی


مرسی عزیزم.چشماتون قشنگ میبینه.
مامان فتانه
14 بهمن 91 16:09
دوم اینکه افرین که انقدر خو ب شعرهارو حفظ میشی ایلین منم یک توپ دارم قلقلیه رو حفظه البته فقط اخر هر مصراع رو....میبینم که رفتی پارک و کلی بهت خوش گذشته


افرین به ایلین خانم.

جاتون خالی بود.
مامان تارا
14 بهمن 91 19:32
سلام سلام ما اومدیم / مارو نمیدیدین خوشحال بودین؟
به به اسباب کشی هم کردین خونه نو مبارک


سسسسسسسسلام به روی ماهت.دلت میاد اینو نگووووووو......

ممنون عزیزم.
مامان تارا
14 بهمن 91 19:39
وایییییییییی خوش بگذره مامانی به هوای دخملی صفا کردین من خودم این بازیها رو دوست دارم دلم میخواد تارا بترسه و بگه مامانم هم باید باهام بیاد


پس جاتون خییییییییلی خالی بود.
مامان تارا
14 بهمن 91 19:42
چه شعر بامزه ای یاداشت کنم منو تارا باهم بخونیم

بعداز چندروز بنزین زدیم و شارژ شدیم و تخته گاز اومدیم آپیدیم ... قدم رنجه می فرمایید؟


خیلی خوبه.اگر دوست داشتی باقی رو هم برات بفرستم.

چه خوب. دلم برات تنگ شده بود رویا جون. الان میام.
مرضيه
14 بهمن 91 20:12
الی
15 بهمن 91 0:00
وای قربون اون ذوق کردنش بشم من
کاراش همه مثل دنیا میمونه وای که از کنار پارک رد میشیمم شروع میکنه چه برسه که ببریمش داخل
قصر بادی میبینه بچه دست وپاش شل میشه
ولی خوشبحالتون دیگه سرد نیست اینجا که خیلی سرده


مرسی عزیزم.
پارک بادی نه.......من خاطره ی خوبی ازش ندارم.تا حالا پریسا رو نبردم..
مامان محمد و ساقی
15 بهمن 91 0:53
سلام
قالب جدید مبارک
خیلی خوشگلهایشا... با خواهر پریسا جون این قالب بیشتر بهتون میاد
راستی همش یادم میره بگم.الان لحظه ای تو پربازدیدها بودمخانمی تبریک میگم وبلاگ شما مدت زیادیه جز پربازدیها و باعث افتخار ماست


سلام مینا جون.
نه عزیزم پریسا یکی یدونه هستش.میخواستم اون یکی قالب که تک وختری داره بذارم ولی نوشته ها رو درست نشون نمیداد.

مبارک باشه.من هم ممنون عزیزم.افتخار من دوستی با شماست عزیزم.
ستاره زندگی
15 بهمن 91 7:53
خوش به حالتون،شیراز اینقدر سرده که نمیشه بری بیرون اونم از نوع پارک
خب اول صبح دخملمون گیج هست؛وقتی یه کم ویتامین صبحانه گرفت،تازه یادش میاد که.....


نه عزیزم خوش به حال شما...
دیگه ما باید نگران گرما باشیم.

بله اون هم چه صبحانه ایی........!!!!
زهرا
15 بهمن 91 11:31
وای ببخشید از اون شبی که خوابم برد ، حافظم کلا پاک شد یادم رفت بهتون سر بزنم
شعر عروس خیلی بامزه بود خوشم اومد ، من وقتی کنار بچه ای میشینم میگم واسم شعر بخون ، وقتی شعر میخونه خودمم حفظ میشم ، شیوه جدید حفظ کردن منه
خیلی دوستون دارم


مرسی زهرا جون.
آخی چرا پاک شد؟ حالا برگشت؟
مامان وبابای سونیا
15 بهمن 91 12:38
با چه برنامه ای باز می کنید؟


متوجه نمیشم!!!رو دستاب ذخیره کردم.
مامان وبابای سونیا
15 بهمن 91 12:59
این فایل با winrar باز میشه
حامد و هدی
15 بهمن 91 18:05
اخی نازی چه ذوق و شوقی
اصلا انگار بزرگتر ها بیشتر ذوق میکنن از خوشحالی بچه ها


درسته. ایشالله تجربه میکنی عزیزم.
مامان آنیل
15 بهمن 91 20:45
قربونش برم من عاشق اینم که بچه شعر دوس داشته باشه


همه ی بچه ها دوست دارن
مامان آنیل
15 بهمن 91 20:45
ما آپ شدیم
مامان بنیتا
16 بهمن 91 2:42
چه کتابای جالبی باید منم برای دخملی بخرم چون از نظرات دوستآن هم می شه فهمید بچه ها خیلی دوستشون دارن پریسا جوونی اینقدر پارک خوش گذشته که موقع رفتن گریه کردی؟؟؟نگران نباش عزیزم دیگه هوا داره خوب می شه و همش مامانی می برتت پارک
سپیده از وبلاگ "کودک من"
16 بهمن 91 13:33
سلام خانم. در مورد تقویم زیاد نظر داشتم که خواستند بزارم ولی من از سایتهای خارجی می گیرم و تقویم خودمون نیست. طرحهاشون خوبه ولی فایل PSD ندارن. خودمم خیلی گشتم و اخرش بی خیالش شدم. اگه می خواین تو نت طرحهای قشنگی تو سایت خارجی هست. تو گوگل بنویسید The pic of design 20013 calender کلی براتون می یاد
یاسمین مامان سورنا
16 بهمن 91 16:28
سلام مریم جون خوبی؟
وای کلی دلم براتون تنگ شده بوداااا
چه گل دختریمون بزرگ شده تو این دو ماهی که من نبودم
چه شعرای قشنگی یاد گرفته قربونش برم
کللللللللللی ببوسش من تازه اومدم خواستم یه سر زده باشم بعد میام مفصل می خونم مطالب قشنگت رو
دوستون دارم به یادتونم


سلام عزیزم.خوش اومدی خوشحالم که خوبی. الان میام پیشت
مامی امیرین
16 بهمن 91 22:10
سلام.
چه خوب که اینقدر شعر دوست داره..امیر علی فعلا زیاد علاقه ای نشون نمیده..البته معلومه که شما هم مامان با حوصله ای هستی.
خوش به حال پریسا که هوا خوب بوده و تونسته بره پارک و خوش بکذرونه..ما که هیج جا...


سلام سمیرا جون.

ایشالله به وقتش شروع میکنه نگران نباش.
مامان اتنا
17 بهمن 91 0:22
سلام سلام ما هنوز قطعیما الان خونه باباجی هستیم .افرین به دخملی کتاب خون وشعر دوستمون افرین عزیز خاله خوش به حالت خاله جون من از شهربازی اهواز خیلی خاطره های خوب دارم از بچگی گرفته تا بزرگیم.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
17 بهمن 91 10:43
قالب نو مبارک
خیلی عالی است و سرعتش هم بهتر از قبلی است

دوست گلم با پست های 60 و 61 بروزیم


ممنون گلم. الان میام
مامان سيد محمد سپهر
17 بهمن 91 15:40
سلام به مامان پريساي گل هميشه خوب و خوش باشين


سلام.ممنون عزیزم. همچنین.
ستاره زندگی
17 بهمن 91 17:56
تشریف بیارید
رمز...

چشم
مامان نیایش
17 بهمن 91 18:02
قالب نو مبارک عزیزم قشنگه


ممنون
مامان ملینا
17 بهمن 91 22:38
سلام ،ملینا وقتی کوچکتر بود کتاب مامان بیا جیش دارم شعرش رو حفظ بود بعد که کتابش خراب شد.دیگه کنار گذاشتم .دیروز که براش کتاب می خریدم دید و با صدای بلند و خوشحالی گفت مامان کتاب جیش دارم رو یدا کردم از خوشحالی داشت بال در می اورد.
می گم ان شالله که همیشه علاقه مند به شعر و کتاب باشند.


ماشالله به حافظش.بچه ها هیچ چیزو فراموش نمیکنن.
مرسی
مامان امين رضا
18 بهمن 91 12:11
سلام بچه هاعاشق پارك وبازي هستن خوب كردين بردينش انشااله هميشه خندون باشه
Shaghayegh joon
20 بهمن 91 19:22
پریسا خانم ما چقد خوشگله... ماشالا
مامان فاطمه
22 بهمن 91 14:33
سلام گلم عزیزم منم لینکتون کردم با اجازتون


مرسی عزیزم. شما هم لینک شدید
مامان کوثری
2 اسفند 91 19:41
اگر دنبال تقویم 92 با عکس کودکتون هستین!!! اگر میخواهید جشن تم دار بگیرین !!!! حتما سری به مابزنید و طرح های زیبا و بینظیر ما رو ببینید http://temparti.blogfa.com/ هر طراحی که شما بخواهید تو سریع ترین زمان انجام میشه
عمو روحانی
21 اردیبهشت 92 16:17
پشت صحنه های عمو روحانی از فیتیله (به روز شد)