فصل 36 : فقط از پریسا جون
سلام به همه دوستان عزیز. نماز و روزه ی همه قبول باشه.
ایشالله که ما رو هم در دعاهاتون فراموش نکرده باشید.
امروز میخوام فقط از پریسا جون بنویسم.
هزار ماشالله به دختر باهوشم که حافظه ی خیلی خوبی داره . دیروزصبح یه قطعه از اسباب بازیش رو روی اپن دید در حد گذرا. گذشت تا بعد از ظهر یعنی بینش هزارتا کار دیگه انجام دادیم.
بازی و غذا خوردنو اومدن بابایی و ...... عصر که شد به طور اتفاقی یه قسمت دیگه از اون اسباب بازی رو بین وسایلش پیدا کرد. بدو بدو اومد سراغم و دستمو کشید سمت اپن و اشاره به بالا...
من هم که ماشالله حافظم توپ ..... هر چی میگشتم که این بچه چی میخواد و هر چی نشونش میدادم فایده نداشت. آخر سر بلندش کردم و ایشون یکراست رفت سراغ اون قطعه از وسیلش !!!!!! منو میگید.... یعنی از صبح تا حالا یادت موند که این بالا چی دیدی؟؟؟؟
و این اتفاق بارها و در حالات مختلف اتفاق افتاد. برداشتن کتاب از پشت مبل که قبلا دیده بودش و چیزهای دیگه که قبلا" جایی گذاشته وبعد یکراست میره سراغشون.....
دیشب خونه ی مامان جون بودیم. مامان جون دنبال مهرشون میگشتن که دست پریسا بود. پریسا یکراست رفت سمت زیر مبل. مامان جون گفت اونجا نیست بهش گفتم وقتی پری میگه هست پس هست. و بعد از نگاه کردن به اونجا مهر پیدا شد...
دایره ی کلمات و مخصوصا" استفاده از افعال به جا و سر جای خودشون تازگی ها از هنر های پریسا خانمه.
داشتم کف آشپزخونه رو تمیز میکردم و پریسا منو نمیدید . برگشت به بابا گفت مامان کداس؟
(کجاست) .... من صداشو شنیدم و گفتم من اینجام پریسا. بدو بدو اومد دنبالم و گفت مامان کدایی؟ ( کجایی )
تا یه چیزی از دستش میفته میگه اوتا (افتاد )
وقتی یه اتفاق کوچولو میفته مثلا" سبد اساب بازی هاش چپ میشه و صدا میده ، با هیجان بر میگرده سمتم و میگه مامان دیدی؟
یه سرویس چای خوری کوچولو داره . همشونو مرتب میچینه و بعد اول براب خودش چای خیالی میرزه و میخوره و بعد هم برای من و بعدهم برای بابا.
خدایا ببخش که روز ی هزار بار به خاطر دل پریسا خانم تظاهر به روزه خواری میکنیم وگرنه پریسا خانم که ول کن نیست !!!
یه کتاب داره که تصاویر حیوانات ، میوه ها ، وسایل حمام و..... را نشون میده . مرتب اسماشونو براش میگم . پریسا هم تقریبا" همه رو یاد گرفته و تا بهش میگم فلان چیز مثلا" موز دستشو میذاره روی شکلش.
عاشق کارتون شده از فتیله ایی ها گرفته تا عمو پورنگ و خاله شادونه تا پلنگ صورتی و پینگو و حتی تازگی ها اسکو بی دو که اسمشو هم میگه ( اکوبدو )
tv خونه ی ما فقط باید کارتون نشون بده . وگرنه پریسا خانم .....
خیلی طولانی شد. باقی هم برای پست بعدی. و عکس ها هم در ادامه .
ممنون که تشریف آوردید و وقت گذاشتید.
پریسا خانم در حال نقاشی کشیدن.
کیفیتش پایینه چون از روی گوشی گذاشتم
بقیه هم در ادامه....
پریسا میاد داخل آشپز خونه با عروسکاش و همین قسمت که فرش نداره بساطشو پهن میکنه. الان خودش و عروسکاش در حال لالا کردن هستن.
این یه مدل اسب سواری...
این هم یه مدل اسب سواری....