عید فطر...سالگرد....ماهگرد 33 .... و....؟؟؟
سلام سلام صدتا سلام ....
بالاخره بعد از یه غیبت طولانی برگشتیم.....
جای دوری نبودیم همین دورو برا بودیم. منتظر یه فرصت مناسب برای افتابی شدن....
و بالاخره یه بهونه ... البته چندین بهونه ی خوب پیدا کردیم که مجبور شدیم برگردیم....
اولین مناسبت:
حلول ماه عید و شادی مسلمین است.
پایان ماه روزه، برای صائمین است
نشاط و افتخار و شادی و سربلندی
از محک الهی برای مؤمنین است
قبل از هر چیز حلول ماه شوال و عید فطر{جمعه 18/ 5 /92} رو به همه ی دوستانم تبریک میگم. ایشالله طاعات و عبادات همه قبول باشه. و تونسته باشیم از ماه مبارک رمضان به خوبی استفاده کرده باشیم.
دومین مناسبت :
13 مرداد ماه ، سالگرد ازدواج مامان و بابایی بود که مثل سالهای قبل اینجا برای پریسا جون مینویسم که یادش بمونه...
همسر عزیزم :
با تو بودن برایم بهترین لحظات زندگی است
ومن وجود پر مهر و سرشار از عشق تو
را در کاشانه قلبم به وضوح میبینم
ومی دانم با تو میشود به خدا رسید
سالگرد ازدواجمان مبارک بر هر دومان…
این روز قشنگ رو به بابا حسین به خودم و به پریسا جونم تبریک میگم......
از خدا جون هم ممنونم که این روزهای زیبا رو برام افرید .....
و مناسبت سوم:
روز عید فطر امسال {البته یه روز قبلش یعنی امروز 5 شنبه 17 / 5 / 92 }برای ما خیلی خوشکل تر شد چون مصادف شد با سی و سومین ماهگرد فرشته کوچوولوی منننننننننننن .....
پریسای عزیزم ، 2 سال و 9 ماهه شدنت مبارک باشه. از خدا میخوام که همیشه تن سالم و لب خندون بهت بده. و همیشه در زندگی موفق باشی.....
و اما مناسبت چهارم.....
این ماهگرد پریسا جونم با بقیه ی ماهگرد ها فرق داره ...
چرا؟
چون برابر مبشه با 1000 روزه شدن فرشته ی کوچولوی خونه ی ما ....
باز هم خدا رو شکر میکنم که ما رو لایق دونست و یکی از فرشته های ناز و خوشکلشو بهمون داد.....
1000 روز گذشت و هر روز از روز قبل زیباتر...
خاطره انگیز تر
و به یاد ماندنی تر......
روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید
که آرامش بخش روح و روان کسی می شوی که با تو دنیا برایش زیباتر است !
بهانه ی آرامشم 1000 روزه شدنت مبارک....
ماه رمضان امسال برای من یک رنگ و بوی دیگه داشت...
البته الان 3 تا ماه رمضونه که با بقیه ی سال ها فرق داره ولی امسال که دخترم بزرگتر شده و گاهی مواقع سحر بیدار میشد و کنارمون مینشست تا غذا بخوره و یا موقع افطار همراهمون میکرد هرچند درک چندانی از این ماه نداره ولی برای من بسیار لذت بخش بود....
به امید روزهای قشنگ که همراه با دختر قشنگم به مهمانی خدا میریم.....
این هم برای این که این پستمون بدون عکس نباشه :
با تشکر از دوست و خواهر عزیزم باران جان ....
و به مناسبت این همه مناسبت های قشنگ :تقدیم به بابایی و دخملی ....
پنج شنبه 17 / 5 / 1392 صبح !!!