پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

در آستانه ی 25 ماهگی +مروارید16 +شیرین کاری ها.....

1391/9/16 9:07
نویسنده : مامان پریسا
1,163 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوبید؟ ایشاله که همه سلامت باشن . ما هم خوبیم و دعاگو .

سلام پریسا خانم خوبی مامانیقلبماچقربون دخمل گلم که هر روز با یه کار تازه کلییییییییی ما رو غافلگیر و ذوق زده میکنهبغلماچ

امروز 16 آذر  و فردا یعنی 17 آذر ماهگرد تولد پریسا خانمه.مبارکت باشه عزیز دلمهورابغل.

چقد زود گذشت مثل اینکه همین جمعه قبل تولد 2 سالگی بودخیال باطل.

و دیگه اینکه چند روز قبل مروارید 16 هم خودشو نشونمون داد. باز هم خدارو شکر.الان شما:8 تا دندون از جلو 4 تا نیش و 4 تا اسیاب داری.

نمیدونم با توجه به سنت خوبه یا کمه؟متفکر

حرفای تازه ی پریسا:

هر روز یه جمله ی تازه و هر روز این شکلی شدن ما:تعجبماچبغل

خیلی بدش میاد گوشه ی ناخنش بلند بشه تا اینجور بشه میگه :

کاکانو من بده: ناخون گیرمو بده

هر بار از خونه بریم بیرون و همینطور موقع برگشت به خونه اول باید بریم فروشگاه روبروی خونه و برای خانمی تغذیه بخریم.البته خودش هم اعلام میکنه:

بییم فوفا : بریم فروشگاه

کتاب داستاناشو خیلی دوست داره و همیشه چند تایی باید دم دستش باشه . وقتی کتاب میخواد میگه :

تاباته میخوام: کتاب قصه میخوام(حالا ما ربط این کلمه رو با کتاب قصه هنوز نفهمیدیمنیشخند)

تمام اعضای بدنشو به خوبی بلده هم اسمشونو هم جاشونونیشخند

چند روز قبل داشتم بهش غذا میدادم یهو دستشو گذاشت رو شکمش و گفت :

شیمَلَم دَ میکنه : شکمم درد میکنه(یعنی شکم به زبون پریسا خانم شیمل میباشد.و ما هم بر خلاف همیشه که سعی میکنیم کلمات را به درستی بهش یاد بدیم،این بار نخواستیم چون هر باز میگه شیمل کلی ....خندهبغلماچنیشخند..........و الا آخر.....

ورژن جدید برای صدا زدن بابایی بعد از :بابا ، پِسَیَم ،عشقم . و حالا :

بابام م م (فقط بلند بلند در همه حال خواب ، بیدار ، دور ،نزدیک........)

بابام کدایی: بابا کجایی ..

بابام بیا ...

بابام مامانی زد...تعجبنیشخند

بابام بییم فوفا

و..........

نشسته بودم و  tv تماشا میکردم. میخواست بره اتاقش اومده و بهم میگه:

من بییم نمیتسی؟(من برم نمیترسی )خنثیخنده

دوتایی داریم از خونه میریم بیرون برمیگرده به بابایی میگه :

گییه نمیکنی !!!!!!!!و باباییتعجب:نه عزیزم گریه نمیکنم تا برگردی نیشخند

یه جوجه داره (جریانش مفصله و یه پست جدا گونه نیاز داره)بهش میگه :

بخند تا ازت عکس بگییم . ...نمیخندی؟ ... عکس نمییگییمخنده

دیگه فعلا چیزی یادم نمیاد. چند تا عکس از کارای پریسا خانم رو هم میذارم ادامه. ما که کلی بهش خندیدم شما هم بفرمایید تا کمی بخندیدنیشخند

این چند روز که حالش خوب نبود،خیلی بد خواب شده بود.به سختی خواب میرفت. یه شب از شدت بی خوابی و بی تاب شدنش ، گذاشتمش داخل تابش چند دور که زد این شکلی خواب رفت:

ممنون که تشریف آوردید. بفرمایید.

داشت داخل اتاقش بازی میکرد از توی آشپزخونه حواسم بهش بود که کار خطرناکی انجام نده. یکی 2 ساعت بعد رفتم اتاقش تا چیزی رو از تو کشو بردارم دیدم کشو اینجوری شده و من تعجب

کنار کشو لباسشور دو قلوی خانمی رو گذاشتم. چشمم خورد به لباس شور که .... ببببله: منتظر

پریسا خانم یه گوشی داره (فکر نکنید الکیه هاااااا گوشی خودم بود خیلی هم سالمهقهر) بابایی یه ایرانسل براش گرفت البته بدون شارژنیشخندگذاشت روش و داد دست خانمی.

الان زنگ خوری گوشی پریسا خانم از گوشی من بیشتر شدهخنده

مرتب هم بهم میگه مامان گوشیم بده....منتظر

اینجا بابا زنگ زد و داره با دخملی حرف میزنن:

حرف خصوصیه من نباید بشنوم نیشخند

یاد گرفته درب یخچال رو باز میکنه و هر چی بخواد خودش بر میداره.

ساعت 12 شب میخواییم بخوابیم رفته سر یخچال اینا رو برداشته بعد صندلی رو هم کشید کنار گفت بذار بالا (یعنی پریسا خانمو بذاریم رو صندلی) و شروع کرد به....:نوووووووووش جان عزیزم

عکس های پریسا خانم تمام شد.

چند روزه حسابی در حال آشپزی و شیرینی پزی و دسر پزی و........... هستم.

این یکیشون: رولت خرما از آشپزخونه ی مامان ها . خیلی خوشمزه شده.جاتون خالی.

خسته نباشید. ببخشید این پست طولانی شد.

ممنون که همراهی کردید.

                             

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (114)

حامد و هدی
16 آذر 91 10:12
ماشااااااالا
خدا حفظش کنه
میگم ماشالا بهش نمیخوره 2 سالش باشه بیشتر میخوره... چشمم شور نیستااا
اخه من یه بچه خواهر دارم دو سال و نیمهشه ولی خیلی ریزه میزه تر از دخمل شماس.
چه مامان خوش ذوقی داره
خیلی خوبه که همه کارها و حرفاشو ثبت میکنین
میگم راستی اگه زحمتی نیس میشه بیاین دستور این رولت خرمایی را بهم بدین؟؟ منم دوست دارم ولی تا حالا درستش نکردم
ممنون
ببخشید خیلی حرف زدم


ممنون عزیزم. خب عکس هم کمی بزرگتر نشون میده.البته بچه های شیر خشکی معمولا کمی بزرگتر نشون میدن.
بهترین یادگاری برای دخملیه ایشالله شما هم همین کار رو انجام بدی.
اشپز خونه مامان ها. در لینک هام هست تشریف ببرید دستورش هست.
حامد و هدی
16 آذر 91 10:12
نمیدونم کامنتم اومد یا نه؟


اره عزیزم اومد.
زینب عشق مامان و بابا
16 آذر 91 10:52
________@@@@@@___________@@@@@
_______@@@________@@_____@@_______@
________@@___________@@__@@_______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@___________________@@@@@@@
__@@@@@@@@@_________________@@@@@@@
__@@______________________________________@@
_@@_________________@@@@@________________@@
_@@________________@@@@@@_______________@@
_@@@______________@@@@@@______________@@@
__@@@@_____________@@@@____________@@@@
____@@@@@@______________________@@@@@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@_____________@@
________@@@________@@@____________@@
________@@@______@@@__@__________@@
_________@@@_____@@@___@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________________@
____________________@______________
_____________________@
______________________@ ـــــــــــــــــــــــــ
____________@@@@___@@__@__@
_____________@____@@_@__@__@
______________@@@____@_@@@
_______________________@
سلام خوبید؟ گلتون خوبه ؟


پيره زن
16 آذر 91 12:07
فداي شيرين زبونياش ...


قربونت برم.
مامان اتنا
16 آذر 91 12:21
زنده باشه مامانی .من اینقد دوست دارم این لحظه های بچه هارو که خودشون هوس خوردن میکنن بدون اصرار بزرگترها ......


گاهی هم از روی بی حوصلگی که نمیدونن چکار کنن......
طنین
16 آذر 91 15:45
قربونش برم من با شیرین زبونیش
خدا قسمت منم بکنه انشالله یه دخمل ناز
عجب رولتی به به دستورش کجاست ماهم هنر نمایی کنیم برای شوهر جانمان
مریم جون من برم نمیترسی؟


سلام طنین جون.
ایشالله خدا بهت میده.
ادرس اشپزخونه تو پیوند های روزانه هست.
گلاویژ
16 آذر 91 16:02
فدای اون شیملش!
در ضمن خوش به حالت که هنوز تابش سالمه و میتونه استفاده کنه
وروجک ما تاب شورتیش رو داغون کرد
هر چی میخواد میدی بهش حتی نصفه شب خوش به حالش
ماهم آپیم خاله !


تابش سالمه خاله خب دخملی ما مراقب وسایلش هست.

خدا کنه بخورن حالا هر وقت که میخواد و هوس بکنه اشکال نداره.
مامان ریحان عسلی
16 آذر 91 18:40
سلام
ای وای این فصل با همه ی زیبایی هاش واسه ما مامانایی که بچه های کوچولو داریم خیلی بدِ ایشالا که همیشه سالم باشی پریسا جونم
الهی حرف زدنش چه خوشمزه شده مثه ریحانه ی خودم ایشالا که همیشه شاد باشن که کلی مارو با حرفاشون شاد میکنن
مربا و کره هم نوش جونت پریسا جون خدا رو شکر ریحانه هنوز به این مرحله ی باز کردن یخچال نرسیده
منم خیلی دوست دارم این رولتو درست کنم نوش جونتون اما من فعلا خرما ندارم واسه این ظرفت چقد خرما استفاده کردی آخه تو اون دستور 2 کیلو میخواد من الان 2 کیلو خرما ندارم
وسظش میشه گردو هم بریزی فک کنم خوشمزه بشه


سلام عزیزم.
من هم سرما رو خیلی دوست دارم چون کلا سرمای ما همون تابستون شماست....ولی به قول شما بچه ها تحملشون کمه.

خب عزیزم هر دوتا هم سن هستن خوشکل خانم هااااا

ممنون. نه من 1 کیلو خرما گذاشتم و بقیه مواد هم نصف کردم. این مقدار درست شد.
یاسمین مامان سورنا
17 آذر 91 2:05
سلام عزیزم
به به ماهگرد تولدتون مبارک پریسا جونیه خاله
البته همچنین مرواریداش مبارک باشه
فکر کنم تعدادشون هم خوبه مریم جون چون سورنا هم همین قدر داره برای سنشون کافیه نه؟
سورنا هم به ناخنگیر میگه ناخونی
قربون شیرین زبونیای دخملیمون برم من
کلی برام ببوسش


سلام یاسمین جان.
ممنون عزیزم.
البته ماهگرد سورنا جون هم مبارک چون با پریسا یه روز متولد شدن
ممنون که گفتی. همیشه نگران این موضوع بودم.
ممنون خاله.لطف دارید.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
17 آذر 91 10:24
سلام
خوبید ؟ پریسا جون خوبه
پست قشنگی بود
امان از دست این شیرین کاری های بچه ها
منم دخترم هر وقت خوابش نمی برد کافی بود بریم از خونه بیرون و با ماشین تو کوچه یک دور بزنیم ...توی ماشین به خواب سنگین و آرومی می رفت که اگه صد سال من توی تخت خواب براش قصه و شعرو ...می گفتم اینجوری نمی خوابید ...خلاصه برای خودش روشی بود

منتظر داستان جوجه طلایی هستیم

امیدوارم بیماری از تن همه بچه ها دور باشه

چه موبایل خوبی فکر کنم بد نباشه اینجوری پدر هر وقت خواست با خود خانم کوچولو تماس می گیره

رولت خوشمزه ای به نظر می رسید دستتون درد نکنه


سلام عزیزم.
خدا رو شکر من هم برای خواب پریسا تا به حال مشکلی نداشتم.البته به جز موارد خاص.
ایشالله همه سلامت باشن.
بله دیگه مستقیم وصل میشه

جای شما خالی . خوب بود.
خبرنگار اصفهانی
17 آذر 91 11:59
والله به خدا من اولش فک کردم یه دختر کوچولوی ناز و مامانی و خوشگل رو اینقدر دارین ازش تعریف می کنین
این پریسا خانوم شما الان دیگه وقت شوهر دادنشه بعید میدونم نیازی باشه اینقدر قربون صدقه اش برین....
بابا به خدا من بچه های شیرین تری هم دیدم


بستگی داره که تعریف شما از "ناز و مامانی و خوشکل "
چیه.
خبرنگار محترم ؛اگر نمیدونی باید بگم که هر بچه ایی با هر شکل و شمایلی برای پدر مادر عزیزه.

برات متاسفم احتمالا در بچه گی پدر مادرت کم قربون صدقت رفتن.


این هم ای پی این خبر نگار برای دوستان:
[ آی پی : 37.255.80.54 ]


من
17 آذر 91 16:12
.... با این دختر تربیت کردنتون...چارتا تو گوشی دوتا پس کله ای و یه جفتک که تو شکمش بزنی اونوقت تازه آدم میشه درست حرف میزنه...اگه هم بلد نیستید میتونید بسپاریدش دست من تا یادش بدم...نمونه کارهامم بچه خواهرامم که یکیشون هنوز هیچی نشده خودش که وارد خونه مون میشه میگه لپ لپ اومد تا لپاشو بکشی...تازه ادعا خوشتیپی هم میکنه...خلاصه از ما گفتن بود بچه را ......چاکریم...بای


آهاااااان پس شما یا همون خبر نگار کامنت قبلی هستید و یا همون مشکل رو که اونجا ذکر کردم ، دارید. پس برای شما هم متاسفم.
البته شما یه مشکل دیگه هم دارید.یحتمل پدر و مادرت این مدلی شما رو بزرگ کردن. خیلی گناه داری دلم برات سوخت.
بیچاره اون خواهر زادتون که زیر دست شماست!!!!!!!!


و اینکه کلمات بی ادبانه شما سانسور شد.

و این هم ای پی ایشون برای دوستان:
[ آی پی : 37.255.94.167 ]
مامانی درسا
18 آذر 91 2:04
ای جونم خدا نکنه فرشته خانوم مریض بشی عزیزم .......ایشاالله مبارکت باشه 25 ماهگی و مرواریدت ..... عکساشو عزیزمی ....مامی بفرما خصوصی


ممنون عزیزم.

چشم.
مامان آیلا
18 آذر 91 8:49
25 ماهگیت مبارک . چه جای آرومی برای لالا خوابهای خوب ببینی


ممنون عزیزم.
مامان ملینا
18 آذر 91 9:01
سلام عسل خاله .قربون اون شیمل بشم که درد می کنه.برات عکست هم کلی خندیدم.دوستت دارم عزیزم


سلام خاله . ممنون.شیملم دیگه دد نمیکنه.
مامان نیایش
18 آذر 91 9:06
سلام
وقتی بچه ها بی خواب میشن چه کارایی که نباید بکنیم من هم خیلی وقتها نیایش رو نصف شب توی تاب می ذارم تا دوباره خوابش ببره . وای که چه خوشگل حرف می زنی خانومی . همیشه زنده و سلامت باشی عزیزم


سلام
اره دیگه باید هر راهی رو برای خوابیدنشون امتحان کرد. ولی بهترنشون اینه که بچه خسته باشه...
ممنون عزیزم.
مامان مهبد كوچولو
18 آذر 91 9:23
آفرين به اين دختر ناز كه اينقدر شيرين زبون شده و قشنگ صحبت ميكنه !!!! ماماني يه پيام خصوصي برات ميدم بخونش


ممنون گلم.
خوندم گلم. با نظرتون کاملا موافقم.ما هم در این زمینه کاملا مراقب هستیم. میام بیشتر براتون توضیح میدم.
مامان نیایش
18 آذر 91 11:17
قربون این دخملی با مزه و شیرین زبون ما شاا لله حسابی خانم شده ها خیلی با مزه حرف میزنه ببوسش از طرف من روزای شیرینیه قدرشو بدونید با این همه شیرین زبونی و شیرین کاری حسابی کیف میکنی مامانی ایشالا همیشه تنش هم سالم باشه راستی آفرین به مامان هنر مند یه دستی هم به سر ما بکش حال و حوصله و هنر انجام این کارا رو داشته باشیم


سلام عزیزم.
ممنون از تعریفاتون.دیگه با این شیرین زبونی هاست که زندگی رو برامون شیرین میکنن این وروجک ها....
کار خاصی نکردم. ممنون. شما هزار برابر هنرتون بیشتره...
مامان فرنيا
18 آذر 91 13:24
واي اول ماشالله به اين مامان هنرمند بعد هم عجب دختري عزيزم نوش جونت فرنيا اوائل خيلي مربا دوست داشت اما مدتيه نميخوره
خوب ماماني دختري كمك مامان كرده لباسهاش را شسته تميز باشه


سلام فرشته جان.
پریسا هم زیاد مربا دوست نداره. از همین هم فقط کمی کره خورد همین.
اخه اینجوری کمک میکنن؟؟؟
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:41
مریم جون سلام
شرمنده بخدا
یه بار اومدم کامل پستتو خوندم ولی وقت نشد کامنت بزارم
امروز اومدم کامنت بزارم
لیلا و نرگس اومدن گپ نزاشتن
الان اومدم
امیدوارم بتونم بزارم


خسته نباشی .ممنون عزیزم.
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:42
اول از همه ماهگرد و مرواریذات مبارک باشه
کاکانو شو دادی مامانی.چه بامزه حرف میزنه


ممنون خاله.

کاکانو مال خودشه. مامانی یه کاکانو دیگه داره
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:45
آفرین پریسای باهوش خودمون که اعضای بدنش و رو میشناسه
اونم با جاش


بله اون هم با جاش
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:46
آخی اینجا که میگه شیمم.بیشتر بچه ها میگن شیمک
منم دوست دارم بعضی از کلمه ها رو بچه ها اشتباه بگن خیلی بامزه هم ادا میکنن


یمل خاله مینا شیمل

باور میکنی خیلی از فامیل دارن ازش تقلید میکنن
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:48
این جریان جوجه چیه؟
بابای بچه ها یهکبوتر آورد.درست همون روز این پستتو خوندم.ساقی هم دوربین دستش گرفته بود و به کبوتر میگفت بخند ازت عکس بگیرم
مریم جون این درست کپی از حرف خودمونه


حالا میگم خدمتتون. ما که یه فیلم سینمایی داشتیم با این جوجه تا اینکه...
میگم براتون. اره همشون مثل همن این فسقلی هااااا
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:49
یعنی عاشق این صحنه تاب شدم.کپلو ببین چطوری خوابیده.الان حالش چطوره مریم جون


ممنون مینا جونم. بهتر شده. البته کمی تنفسش ضعیف شده.
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:50
این صحنه لباسشویی رو همون روز که دیدم کلی خندیدم.هر چی دمه دستش بوده ریخته توش
پریسا جون شمارتو بده خاله مینا بهت زنگ بزنه


اره اگر برقش وصل بود فکر میکنم روشنش هم میکرد.
دخملی ماست دیگه!!!


چشم خاله میفرستم خدمتتون.
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:51
من نمیدونم این بچه ها چطوری کره خالی میخورن
اون یسنا کپلو هم خونه ما همینطوری میخورد


وای اگر بدونی چطور بهش گازززز میزد.!!!!!
مامان محمد و ساقی
18 آذر 91 14:53
آفرین مریم هنرمند
باز هم ببخش دیر شد


ممنون مینا جون.
خواهش میکنم عزیزم. ممنون که اومدی.
سمانه مامان پارسا جون
18 آذر 91 16:41
ای جونم عزیزم چه خوابی کرده
مرواریدت مبارک گلم
به به مامان هنرمند


ممنون سمانه جون.

هنر کجا بود..
مامان ریحان عسلی
18 آذر 91 16:50
خصوصی داری


ممنون عزیزم.حتما انجام میدم.
مرضيه
18 آذر 91 16:51
سلام وبلاگ قنگيه خوحال ميشم بيشتر با هم آشنا بشيم


سلام.
ممنون
باران قلنبه
18 آذر 91 18:12
اخه نازی


مامان نیایش
18 آذر 91 19:05
راستی 25 ماهگیت و 16 امین مرواریدت هم مبارک


ممنون خاله.
مامان ریحان عسلی
18 آذر 91 23:45
سلام
رمز رد کن بیاد


سلام تلگرافتونو چک کن عزیزم.
مامان آرشیدا کوچولو
19 آذر 91 0:04
وای عاشق شیرین زبونی بچه هام مامانی تو لو خدا درستش رو یادش نده آخه اینطوری خیلی جیگرتره


میسی خاله که تایید کردید.
چشم من هیچ دقت یاد نمیگیلم بگم شیمل همیشه میگم شیمل
مامان آرشیدا کوچولو
19 آذر 91 0:05
خاله رمز رو برام تلگراف میکنی


فرستادم عزیزم.
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:06
سلام مريم جون .خوبي؟ميشه رمز بدي بهم؟
ميگم اين خبرنگاره كه آدرس داره وبش
http://reporter118.blogfa.com/
ولي ممكنه آدرس الكي گذاشته
عجب بدبختيه ها


سلام سارا جون.
چشم عزیزم تلگراف کردم.
ادرس داشته باشه . به هر حال مزاحم شده. مزاحمت که شاخ و دم نداره. به نظرت داره.؟خودت که در جریان هستی.به هر حال من ای پی گذاشتم...
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:07
25 ماهگيت مبارك عشقه نمكي نازه خاله...
تا كور شود هرآنكه نتواند ديد
اين جور آدما تازه به آدم روحيه ميدن...از اينكه يكي داره حسرتتو ميخوره


ممنون خاله جونم.

اره دقیقا الان من هم همین مدلی شدم..
مامان کوروش
19 آذر 91 0:11
سلام مریم جون چی شده عزیزم خانم مشاور وسرتا پا گوش به حرفهای شما دادن در خدمتت رمز لطفا منتظرم


سلام لیلا جون. مرسی عزیزم. تا شما رو دارم غم ندارم.
الان تلگراف میکنم براتون.
مامان کوروش
19 آذر 91 0:14
مریم جونم الان کامنتت رو دیدیم این کدوم ادم مریضیه که اومده واذیت کرده هر چی گفتی لایق خودته ادم که چه عرض کنم باید اسمت رو حیون گذاشت هنوز حیون یه مرامی داره جوابش رو نده مریم جون یه مشت بیشعور وعقده این اینجور حیونها


چی بگم عزیزم......
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:14
25 ماهگيت مبارك عزيزم...مرواريد جديدت هم مبارك


ممنون خاله.
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:15
آخي از الان گوشي ميدين دستش...اونوقت فردا ميخواين چيكار كنين؟
حالا شمارشو بدين علي كارش داره


فردا هم همین گوشی دستشه باور کن دخملی خیلی قناعت کاره

چکارش داره؟؟؟شماره میدم ولی در حضور خودم باید حرف بزنن
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:16
واي چه خوشگل روي تاب خوابيده...عكس خيلي جالبي شده
ايشاالله كه ديگه هيچوقت مريض نشي گلم


ایشالله.
وقتی مریض میشه نصف عمرم میره.الان باید خیلی جوون تر باشم هااااااااا
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:17
نه عزيزم.مزاحم نشده...يه چند ريزه عقده داشته جايي براي خالي كردنش پيدا نكرده طفلي...
آي پيشو بده به مدير بلوكش ميكنه


خب این همه دیوار یکیشو انتخاب میکرد سرشو میکوبید تا عقدش خالی بشه. چرا من....؟؟؟؟

همین کار رو میکنم.
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:18
از بس از اين بچه عكس ميگيرين ياد گرفته ديگه...حالا كارآموزيشو رو جوجه پياده ميكنه


واااااااای سارا یه عکسایی با این جوجه گرفتم ازش یعنی فقط دستم رو دلم بود از بس خندیدم بهشحیف که اینجا ایکن قهقه نداره
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:19
لباسشوييش خيلي باحال بود...فكر نكنم شما تو 7 سال دوم نيازي به قرارداد داشته باشين


جدی؟ خدا رو شکر
گلاویژ
19 آذر 91 0:21
الهی بمیرم

تی وی که نشون میداد من همش فکر میکردم تو هم الان اونجایی !


نه عزیزم. سلامتی بچه برام مهم تر بود.
خدا قسمت کنه ایشالله از نزدیک زیارتش میکنیم.
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:24
مريم جون خوندم پست خصوصيتو...اينكه نظر رو تاييد كردي و جوابشو دادي خوب كردي.ديدي كه من هم همين كار رو كردم...اينجوري اون بيشتر عذاب ميكشه..منم اون موقع خيلي ناراحت شدم...اينقدر حالم بد شد كه همكارم هم فهميد از رنگ صورتم...ولي الان كه گذشته اصلا برام مهم نيست...تازه اون گفت ايشاالله بچت بره زير تريلي...براي شوهرم ميخونم همه اين مدل كامنتارو...تازه تو وب آشپزي اگه ببيني چي مينويسن؟!!!ولي ديگه ميخنتدم و فقط به مدير گزارش ميدم


من هم صبح خیلی فکرم درگیر بود. خییییییییلی .......
خدا بهش خیر نده.
اما الان دیگه نه. به قول شما تازه دارم روحیه میگیرم که کارمو بهتر کنم. اگر اینقد خوب نوشتم که حس حسادت یه مشت عقده ایی رو برانگیخته کردم پس معلومه کارم خوبه و باید ادامه بدم.
مامان اتنا
19 آذر 91 0:26
سلام عزیزم چی شده خیلی نگران شدم.منتظرم رمز بده .


فرستادم عزیزم
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:27
منم خواستم رمزي كنم...الانم بعضي پستاهاي خاصمو رمزي ميدارم ولي رمزي شدن هم دردسراي خاص خودشو داره كه كم نيستن...يكي مثله من و تو كه نميتونيم به همه نه بگيم رو ميگم...يعني ميشه گفت بي فايدس...
اينكه وب ببندي هم.نميدونم ولي خيليا خواستن اين كار رو بكنن و نتونستن
به نظر من نبايد ديگه هرچيزي رو بنويسيم...اگه ديده باشي پستاي اخيرم خيلي كشكي شده...يعني خيلي از روزمرگيهامون نمينويسم فقط وقايع مهم و بيشتر خاطرات.خودم به پستام خندم ميگيره
شما هم ميتوني خيلي مختصرتر بنويسي

ممنون سارا جون توضیحاتت خیلی خوبن باید روشون خب فکر کنم. و تمرکز...!!ممنون وقت گذاشتی.
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:28
اصلا اهميت ندههههههههههههه
اصلااااااااااااااااااا
چند روز ديگه حالت بهتر ميشه
اين
يك
تجربس
هر چند تلخ
ولي اين نيز بگذرد


دیگه با این گذر عمر باید دستمون اومده باشه که از این تجربیات تلخ و شیرین در اطرافمون چقد برخورد کردیم......

بله.. این نیز بگذرد.

در حال حاضر از 2 ساعت قبلم خیلی بهترم.
از داشتنتون خیلی خوشحالم.
مامان علي خوشتيپ
19 آذر 91 0:34
يادم رفت بگم...رولتت خيلي خوشگل شده...از ماله ما هم خوشگل تر


از استادم یاد گرفتم. میشناسی که..
یا اگر نمیشناسی ادرس بدم.
مامان اتنا
19 آذر 91 0:42
عزیزم اصلا خودتو ناراحت نکن .به قول معروف ما تو زندگی روز مرمون هم کم از این ادما نداریم .ایشالله دردوبلای بچت تو سرش بخوره .بی خیال من با تمام نظرای سارا جون موافقم به کارت ادامه بده .وحتما مدیریت رو در اطلاع بزار .اروم باش وصبور


ممنون اتنا جون.دقیقا همین طوره که گفتید. خب شاید چون اولین بار بود خیلی جا خوردم.

ممنون برای دلداریت.
مامان امیر مهدی
19 آذر 91 0:54
25 ماهگیت مبارک عزیز خاله
وای خدا چقدر قشنگ حرف میزنه قربونش برم
کی میشه امیر مهدی هم حرف بزنه میخورمش
عکسه خیلی باحال بود کلی خندیدم حتما میخواسته وسایلشو بشوره.این دختر ناز از حالا کد بانو شده هاراستی آپم
یه چیز دیگه اون رمزو به منم بده شاید تونستم کمکت کنم


سلام خاله زینب جون.
ممنون عزیزم.
ایشالله به زودی امیر مهدی جون هم شروع میکنه بعد ببین چکارش میکنی
بله دیگه سر مامانش رفته کد بانویی برا خودش.

چشم الان میام.
مامان کوروش
19 آذر 91 1:00
مریم جونم سلام به نظر من اگه قدرتش رو داری اصلا محلش نزار وکامنتاش رو نخون وحذف کن به روی خودت نیار خسته میشه ومیره وگرنه رمز دارش کن اشکال نداره که عزیزم ما میایم پیشت همیشه به مدیر تلگراف بزن از روی ای پی شاید تونست کاری بکنه عزیزم خودتو ناراحت نکن ببخشید ببخشید خر زیاده تو محل نزار


ممنون لیلا جون.
چرا قدرتشو ندارم؟اگر نداشتم که الان اینجا نبودم.اصصصصصصلا برام اهمیت نداره. فقط به قول سارا جون انرژیم برای ادامه بیشتر شد...
ولی فکر میکنم کمی تغییرات لازم باشه...

ممنون عزیزم دختر چقد حرص میخوری..
فریبا
19 آذر 91 1:49
واقعا که مزخرفه!
کامنت دونی رو با سکوی اهانت و توهین به مردم اشتباه گرفتن!
خدا بهت صبر بده عزیزم!
راستی من رمز ندارم که بتونم پست بالایی رو بخونم


سلام فریبا جون.خب وقتی درب کامنت دونی به احترام دوستای عزیز باز باشه ، دیگران هم به خودشون اجازه ی ورود میدن.باید بهشون بگیم در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته؟؟؟؟؟؟

باشه عزیزم میام خدمتتون.
مامانی درسا
19 آذر 91 3:04
ای وای چی شده ...... بد خواه مدخواه اگه داری بگو ما هستیم ها ....منتظرم نذاری رمز ......


چشم عزیزم.
تلگراف زدم براتون.
یاسمین مامان سورنا
19 آذر 91 3:10
سلام مریم جون خوبی عزیزم؟پریسای قشنگم خوبه؟
راستی پست تبریک ماهگرد رو گذاشتما
خدایی می خواستم بزارم اما بیرون بودیم دیروز نشد وگرنه من که تنبل نیستم می دونی که



سلام یاسمین جان.
ممنون عزیزم.
مبارک باشه. کار خوبی کردیو
ای وای خدا نکنه من که همچین فکری نکردم.

چشم الان میام.
مامان حسناسشدات
19 آذر 91 6:29
مریم جون میسه رمز بدی؟


اوردم براتون.
مامان محمد صدرا
19 آذر 91 8:47
سلام گلم 25 ماهگیت مبارک

منم رمز؟


سلام منون فهیمه جان.

چشم. فرستادم براتون.
مامان آرشیدا کوچولو
19 آذر 91 11:42
دلبری برو تو نظرهای مهد کودک آرشیدا یه حرف خیلی زشت بهمون زدند منم اشکم در اومد اصلا هنگ کردم میشه آپی شو چک کنی گذاشتمش ببینی با آپی مزاحم تو یکیه یا نه
من دلم نمیاد رمز دار کنم مطالبم رو وگرنه به آرشیدا هم خیلی حرف زشت میزنند


دیدمش عزیزم.ایشالله خدا هدایتشون کنه.
نه عزیزم. ای پیش فرق داشت.
مزاحم که یکی دوتا نیست.....
مامان امیر مهدی
19 آذر 91 16:14
ای وای چه بد خوب میتونی یه مدت دیگه صبر کنی اگه دیدی بازم اومد اونوقت رمز بزار
مامان امیر مهدی
19 آذر 91 16:16
به نظر من یه پست دیگه هم بنویس ببین میادش یا نه اگه دیگه پیداش نشد مثل همیشه به کارت ادامه بده
مامان امیر مهدی
19 آذر 91 16:36
اره درست میگی ایشالا وقتی پریسا بزرگ شد همه مشخصاتش و کارهاش همه و همه تو دسترس هستن


پس بهتره مجکم کاری کرد
مامان حسناسادات
19 آذر 91 16:47
سلام مریم جون.
اون مزاحمه اومده بود هر چی فحش بلد بود گفته بود.هم به حسنا و هم به شوهرم.
واااای اون روز خیلی حالم بد بود دست و پام حس نداشتن.تا دو روز دپرس بودم.دیگه نمیخواستم بیام بنویسم.ولی دوستا نذاشتن.
سارا راست میگه زیاد از زندگیتون ننویس.تیتروار بگو.آدم حسود زیاد هست.نمیتونن خوشی کسی رو ببینن.رمز دار هم کنی که دیگه بهتر.
درمورد پستونک من رفتم واسه حسنا یه پسونک بزرگ گرفتم.اصلا تمیتونه باهاش مک بزنه.وقتی میخواد بخوابه میزاره تو دهنش میبینه نمیتونه مک بزنه میگیرتش تو دستش خواب میزه.
به من گفتن این کارو کنم.
راستش دلم نمیاد یه دفه بهش ندم دیگه.گناه داره.


سلام عزیزم.
ممنون که اومدی و وقت گذاشتی.
خیر نبینن که اینقد ازار میرسونن به مردم.

برای پستونک مگر چند تا سایز دارن؟ پریسا الان مدت هاست از سایز 2 استفاده میکنیم. 2 تا سایز هم بیشتر نداره. اما خییییلی وابسته شده.دلم نمیاد اذیت بشه.
مامان حسناسادات
19 آذر 91 17:29
نمیدونم چند تا سایز داره ولی اینی که الان براش گرفتم سر پستونکش خیلی پهن تر از قبلیشه.بخاطر همین باهاش راحت نیست دیگه قبلیشم بهش ندادم.


پس همون سایز 2 میشه.
مامان فتانه
19 آذر 91 18:01
سلام...رمز لطفا


تلگراف زدم عزیزم.
گلاویژ
19 آذر 91 18:47
ممنونم توضیحاتت خیلی جامع و کامل بود !

بالاخره من هم باید از آبجی بزرگم یه چیزهایی یاد بگیرم یا نه !


من کوچیک همه ی دوستام هستم.
مادر کوثر
19 آذر 91 19:21
سلام دوستم
رمز لطفا


تلگراف زدم براتون
مادر کوثر
19 آذر 91 19:23
بعدا میام و این پست رو میخونم

خصوصی


قدمتون روی چشم.
ممنون
مامان امیرعلی جیگر
19 آذر 91 19:47
به به چه کارا چه حرفا چه چیزا.


آیا کچل نشده اید با حرف زدنهای دخملی.ما که کچل شده ایم از پر حرفی حاج آقامون.


قربون این پرحرفی هاااااااا
مامان امیرعلی جیگر
19 آذر 91 19:48
رمززززززززززززززززززززززززززززززززز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


تلگراف زدم عزیزم.
مامان محمد و ساقی
19 آذر 91 20:11
مریم جون سلام
تو پست بالا چی شده گلم؟؟؟؟


سلام مینا جون.
رمزو تلگراف زدم براتون.
باران
19 آذر 91 21:35
. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨`
. . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸
'``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨
, . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’
. . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨
. . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯
. . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./
. … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\
. . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`,
. . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:,-“’ . . . . . \;:./


چششششششششم
♥ مامان آینده ♥
20 آذر 91 0:28
سلام به مامانی مهربون و پریسای نازش....!!

خوبین؟!

15 ماهگیت مبارک فرشته کوچولو...........

منم میتونم رمز داشته باشم...!؟


سلام. ممنون عزیزم.
چشم میام پیشتون.
فریبا مامان رایین
20 آذر 91 0:50
راستش من خودمم درگیر این تیپ ماجراها بودم؛ اما تو دنیای واقعا. خب این خیلی سخت تر بود. اما یه کم خدمو زدم به بی خیالی؛ یه خورده هم خودمو جمع و جور کردم و بعضی نوشته هامو رمز دار کردم نه همه رو... خودت می دونی عزیزم. تو صاحب ِ این خونه ای و هر تصمیمی که بگیری برای ما مهمونا محترمه


ممنون فریبا جون.
دیگه در دنیای واقعی ادم درگیر بشه خیلی سخت تره.
ممنون من هم دوست دارم مهمان هام راحت باشن.
مامان امیرعلی جیگر
20 آذر 91 6:28
مریم جونم ولشون کن این آدمای بی سر و پا و بیکارو
یکی دو روز میان وبت و عقده هاشونو میریزن بعد از ترسه اینکه گیر نیوفتن میزارن میرن.

نترس اینا اینجوری که فکر میکنی شجاع و آدم نیسن.عینه موش میمونن وقتی یه آدم ببینن زهرشون میریزه.

میخوای یه مدت رمزدار کن تا اینا گورشونو گم گنن.

ولی مطمئن باش دیگه جرئت نداره کامنت بزاره


ممنون زهرا جون.تا شما دوستای عزیزمو دارم دیگه از هیچ چیز نمیترسم.
ممنون برای راهنمای هات
مامان ماهان
20 آذر 91 8:50
هزاررررررررررررررررررر ماشاالله چقدر شیرین زبون شده
میبوسمت عزیزم
عکس رو تاب خیلی بامزه اس
عکسها یکی از یکی خوشگلللللللللللللللتر و نازترن فدای تو ناناززززززززززززززززززززززززی
ماهگرد تولدت مبارک خانم گلی


ممنون عزیزم.
لطف دارید

میسی خاله
مامان اتنا
20 آذر 91 10:49
سلام مریم حونم خوبی؟سر حالی؟پری کوچولو چطوره؟نمیدونم یه دفعه دلم برات تنگ شد.برات بهترین ها رو ارزو میکنم.


سلام اتنا جون قربون دل مهربونت. ممنون عزیزم
حامد و هدی
20 آذر 91 10:51
چی شده؟ خیلی مهم... هم فکری... تقاضای کمک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


میام پیشت هدی جون.
مامان سيد محمد سپهر
20 آذر 91 12:21
منم رمز؟.........................


چشم
مامان مهبد كوچولو
20 آذر 91 12:24
سلام اگه ميشه رمز لطفاً


براتون تلگراف زدم.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
20 آذر 91 15:06
دوست گلم
با سه تا پست جدید 46-47-48 بروزیم

میشه به من هم رمز بدید
هر کمک بتونم انجام می دهم


چشم میام.
مادر کوثر
20 آذر 91 15:56
عزیزمممممممممممممممم
شیرین زبونم


میسی خاله
مامان یاسمن ومحمد پارسا
20 آذر 91 17:28
مامان جون لطفارمز


اومدم.
مامان یاسمن ومحمد پارسا
20 آذر 91 18:01
بله مجبور شدم


ایشالله که خیر بوده.امان از دست........
پيره زن
20 آذر 91 18:05
خب معلومه كه ميخوام ...

نيكي و پرسش ؟!


به روی چشششششششششششم.
مامان یاسمن ومحمد پارسا
20 آذر 91 18:09
شما اصلا این کار را نکنید منم پشیمون شدم بعد از اینکه حذف کردم امیدوارم موفق باشید و وبلاگ نازی خانم را ادامه بدید


وای نه اصلا.برای شما خیلی ناراحت شدم.
ایشالله. ممنون
پيره زن
20 آذر 91 18:17
بابا بي خيال ... اينا ميان يه چيزي مي گن و

ديگه هم پيداشون نميشه ...

مگه به حرف گربه سياه بارون مياد ننه ...

از من مي شنوي به كارت ادامه بده و بيشتر

از قبل قربون صدقش برو تا چشش درآد !

آخه معلوم هم نيست كه از روي عقده اين

حرفو زده يا نظر واقعيشه ؟!

بازم صلاح مملكت خويش خسروان دانند ...

اگه رمزي راحت تري رمزيش كن ...

دقت كردي چقد ضرب المثل مي گم



ممنون عزیزم ما که هر چی داریم از شما بزرگتر هامون داریم
فائقه
20 آذر 91 18:32
سلام عزیزم برو خصوصی


سلام.
چشم عزیزم. دیدم. الان میام.
پيره زن
20 آذر 91 18:33
ديگه نرفتم تست كنم ... انقد وقتم پره !


کمک میخوای در خدمتم.
فائقه
20 آذر 91 18:48
میشه درخواست دوستی بفرستی بیام تو گپ



زدم. اطلاع هم دادم. دیدی؟
سمانه مامان پارسا جون
20 آذر 91 20:10
خوب عزیزم مثه اینکه خدار و شکر مشکلت حل شده
ما دیر رسیدیم
پریسا جونو ببوس


ممنون سمانه جون. با کمک دوستان بله

مرسی.
مامان ساجده
20 آذر 91 21:42
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم


چشم عزیزم سر میزنم.
مامان محمد صدرا
20 آذر 91 22:38
عزیزم اینجور افراد سلامت روحی ندارن...بی خیال ولی رمز دار فکر کنم بهترباشه فدات شم(یاد مامان حنا افتادم)


ممنون عزیزم.
حالا ببینم چطور میشه.
♥ مامان آینده ♥
20 آذر 91 22:59
سلام به مامان پریسای عزیزم......

خوبی؟!دخمل گلت خوبه؟

ممنونم عزیزم که اومدی و ممنون بابت رمز.....

واقعا متاسف شدم با دیدن کامنت اون آدم بی فرهنگ...

به قول شما حتما پدر و مادرش تو دوران کودکیش براش کم گذاشتن و بچه عقده ای شده!!

هیچ ناراحت نباش دوست گلم و

به خاطر ادمای کوته فکر خودتو واسه رمز دار کردن اذیت نکن....

بهشون بی محلی کنی خودشون دمشونو میذارن رو کولشونو میرن....


سلام عزیزم.

ممنون گلم.

خواهش میکنم.من هم ممنون بابت نظرتون.

دیگه برام مهم نیست . به زودی باز هم مینویسم.
مامان کوروش
21 آذر 91 0:14
سلام مریم جون خوشحالم که دوباره اومدی و میخوای ادامه بدی حیونها رو هم به حال خودشون بزار بمونن چون امیدی به انسان شدنشون نیست پریسا جونم رو ببوسمنتظر پست جدید هستیم


سلام لیلا جون.
ممنون عزیم. اره ایشالله به زودی پست جدید میذارم
مامان سيد محمد سپهر
21 آذر 91 8:57
عزيزم من تازه متوجه قضايا شدم براي همين مجبور شدم كل نظرات را بخونم تا ببينم چه كسي صحبت كرده.باور كن جلوي حرف مردم را نمي توني بگيري بعضي ها چشمهاشون را مي بندن و دهانشون را باز مي كنن براي من هم از اين اتفاقات افتاده كه كسي حرف نامربوط بزنه .زياد ناراحت نشو
واما در مورد رمزدار كردن من هم موافق رمز داركردن نيستم ولي ديگه مي خوام مطالب شخصي و خصوصي زياد ننويسم به فكر حذف وبلاگ بودم ولي يه جورايي دلم نمي ياد.موفق باشي روي گل پريسا جون را هم ببوس


ممنون زهره جان.
مامان فرنيا
21 آذر 91 9:09
ماماني خصوصي
امیر
21 آذر 91 9:31
سلام

جواب ابلهان خاموشی است


یاسمین مامان سورنا
21 آذر 91 16:10
سلام مریم جون
خوبی؟کجایی ؟ منتظر آپ های بعدی هستیما
پریسا جونم رو ببوس


سلام عزیزم.
چشم. به زودی.
ممنون
یاسمین مامان سورنا
21 آذر 91 17:49
قربون این دوقلوهای قشنگم برم من که هردوشون اینقدر نانازن
کاراشون هم مثل همه


ایشالله هر دوشون سلامت باشن

دقیقا
علي
21 آذر 91 22:28
اين پري خوشگله به كي رفته مامانش يا باباش ؟
مامان ملینا
22 آذر 91 9:06
__________________--------
_________________.-'.....&.....'-.
________________\.................../
_______________:.....o.....o........;
______________(.........(_............)
_______________:.....................:
________________/......__........\
_________________`-._____.-'شاد باشي مهربون
___________________\`"""`'/
__________________\......,...../
_________________\_|\/\/\/..__/
________________(___|\/\/\//.___)
__________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت
___________________)_ |_ (__
________________(_____|_____)
............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*...........


ممنون
چشم.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
22 آذر 91 12:59
دوست خوبم
با یک شاخه گل
توی این روز زیبا 12/12/12
بهترین ها را برای شما و خانواده محترم آرزومندم.



ممنون عزیزم.
من هم به وجود شما افتخار میکنم.
مامان علي خوشتيپ
23 آذر 91 0:34
سلام.اينو امشب برام نوشتن .تو پست تولد پريسا...:
محـــبوبه 0:13 23 آذر 1391
از چهره ی پسرتون زیاد خوشم نمیاد ... خیلی هم اعتماد به نفستون بالاست که هی خوشتیپ خوشتیپ میکنید ... به آشپزخونه مجازی تون سر میزنم و لذت میبرم ... ممنون ... اما چون چهره ی علی تون رو دوست ندارم زیاد اینجا نمیام ... فقط خواستم بگم انقدر از پسرتون تعرف نکنید ... به نظر من گند زده به مهمونی بیچاره پریسا و شایدم این تربیت شما رو نشون میده ... مثلا 7 سالشه

اينم جواب من
سلام
برو بابا كي از تو نظر خواست
سر بزن به آشپزخون.باز خوبه ما يه خاصيتي داريم.نو چي عقده اي ؟؟؟؟؟؟؟؟
[Web] - [E-Mail]
[ پاسخ ] [ حذف ] [ آی پی : 5.121.179.158 ]




خیلی هم خوب جوابشو دادی سارا جون.
عقده ایی جماعت باید یه جا خودشونو تخلیه کنن. یادته؟
مامان نوژا
25 آذر 91 8:12
ستاره زمینی
25 آذر 91 11:10



ممنون خاله
پریا
26 آذر 91 8:39
اخه پریسا عروسو ببین چطور خوابش برده
مسافران آسمانی
27 آذر 91 9:51
سلام مریم جون
ماشاالله خانمی شده واسه خودش ، خوشم میاد دختر زرنگ باشه و زبل...ایول پریسا جون حرف نداری...
چقدر ملوس خوابیده رو تاب عکسش خیلی نازه...
پستت عالی بود پریسا جون بخصوص این عکس رلت خرما که گذاشتی معرکه هست مامانم همیشه درست میکنه و من عاشق این دسرم...خیلی بیستی عزیزم....


سلام عزیزم.
لطف دارید. ممنون از تعریفاتون.
مسافران آسمانی
27 آذر 91 11:29
ممنون که بهمون سر زدی عزیزم...
حالا چرا سردرگم میشی وقتی میای وبلاگمون خانمی؟


خواهش میکنم.
میگم براتون.....
مامان اتنا
28 آذر 91 12:33
سلام عزیزم خوبم ایشالله شما هم خوب باشی.از پری بنویس برامون دلم برای نوشته هات تنگ میشه.


سلام اتنا جون.
خیلی دوستت داریم.
نيلوفري
28 آذر 91 13:44
سلام و به دوست ِ مهربون و عزيزممممم
بابت مهر و محبتي به من داشتي تشكر ميكنم عزيزم
اين لطف و مهربونيت رو هيچ وقت فراموش نمي كنم...

اميدوارم هميشه سلامت باشي و شاد و موفق
دوستتون دارم و پيشاپيش يلدا رو به شما و خانواده عزيزتون تبريك ميگم و اميدوارم هميشه خوش باشين



یلدای شما هم مبارک. ایشالله زودتر خوب بشید
مامان سيد محمد سپهر
28 آذر 91 13:45
تو بگو من خوش شانسم يا گل پسري؟!


؟