عکس یک ماهگی پریسا جون
روز پدر مبارک
بابای گلم روزت مبارک .از اینکه این همه برای ما زحمت میکشی ممنون . خیلی خیلی دوستت دارم. دخترت پریسا  ...
نویسنده :
مامان پریسا
12:43
مهمانی
دیروز همه خانه مامان جون دعوت بودن ومن هم طبق معمول میخواستم از زیرش در برم چون همش نگران خانمی هستم که نکنه خوابش به هم بخوره یا غذاش را خوب نخوره یا........ ولی با اصرار مامان جون وبا توجه به اینکه بابایی هم سر کار بود وما هم تنها،دلمو به دریا زدم ورفتیم. وخدایی هم خوش گذشت وپریسا کلی با فاطمه و ابوالفضل بچه ها خاله و یاسمن دختر دایی بازی کرد هم غذاشو خوب خورد و هم خوابید. عصر هم برای عیادت یکی از همسایه های مامان جون ،همه رفتیم. خلاصه اینکه جمعه خوبی بود مخصوصا" برای پریسا خانم. جای بابایی هم خالی. &nb...
نویسنده :
مامان پریسا
0:05
7 ماهگی
دختر گل مامان وبابا امروز هفت ماهه شد .پریسای گل هفت ماهگیت مبارک. دخترم دیگه مستقل وبدون کمک میشینه. به تلویزیون توجه وعلاقه داره وچهره های بچه ها او را جذب میکنه. دستانش را به خوبی دراز میکنه وانگشتانش تا حدودی مهارت پیدا کرده. وفتی بهش نگاه نمیکنیم شروع به سرو صدا میکنه. &nbs...
نویسنده :
مامان پریسا
23:34
اینم عکس بیست روزگی پریسا خانم
ممنون بابایی
دیروز نوبت چک بهداشت پریسا جون بود.برای همین صبح زود سه تایی رفتیم مرکر بهداشت. حالا بماند که خانمهای محترم مرکز بهداشت چقدر محترمانه مادرها ونی نی ها را که از گرما کلافه شدن معطل میکنن!!!!!!!! تازه وسط بررسی وضعیت نی نی بیچاره که کلی وقته نشسته وسط ترازو ،یادش میاد با همکارش درد دل کنه که چرا دیروز ده دقیقه دیر رسیده خونه!! بلاخره بعد از یکساعت معطلی کارما هم انجام شد و پیروزمندانه بیرون رفتیم پریسا خانم 500 گرم به وزن و یک سانت به قدش اضافه شده است. بعد رفتیم خانه بابا بزرگ وپریسا را سپردیم به عمه وما رفتیم دنبال کارمون البته من یک ساعت بعد بر گشتم ظهر هم که دانیا...
نویسنده :
مامان پریسا
23:31
شب آرزوها
آشپزی برای نی نی ها
تهیه غذا برای نی نی های شش ماهه هم برای خودش داستان داره قابلمه کوچولو ،یک تکه گوشت، یک عدد سیب زمینی و..... چند ساعت حواس جمع که این یک زره نسوزه . تازه بعد از آماده شدن معلوم نیست خانمی خوشش بیاد یا نه اما خدا را شکر پریسا خانم قدر زحمت مامانی را می دونه وهر غذایی این چند روز درست کردم خورده قربون دختر گلم . ...
نویسنده :
مامان پریسا
2:10
بی حوصلگی
امروز با اینکه تعطیله باز بابایی رفته سر کار ما هم این چند روز حسابی حوصلمون سر رفته. البته بابایی قول داده امشب بریم بیرون. میخوام برای دخمله کلی خرید کنم . حالا نشسته کنارم و نمیذ اره کار کنم . ...
نویسنده :
مامان پریسا
2:08