ممنون بابایی
دیروز نوبت چک بهداشت پریسا جون بود.برای همین صبح زود سه تایی رفتیم مرکر بهداشت.
حالا بماند که خانمهای محترم مرکز بهداشت چقدر محترمانه مادرها ونی نی ها را که از گرما کلافه شدن معطل میکنن!!!!!!!! تازه وسط بررسی وضعیت نی نی بیچاره که کلی وقته نشسته وسط ترازو ،یادش میاد با همکارش درد دل کنه که چرا دیروز ده دقیقه دیر رسیده خونه!!
بلاخره بعد از یکساعت معطلی کارما هم انجام شد و پیروزمندانه بیرون رفتیم پریسا خانم 500 گرم به وزن و یک سانت به قدش اضافه شده است.
بعد رفتیم خانه بابا بزرگ وپریسا را سپردیم به عمه وما رفتیم دنبال کارمون البته من یک ساعت بعد بر گشتم ظهر هم که دانیال پسر عمو از مهد آمد کلی با پریسا بازی کردن...
عصر که بابا آمد رفتیم خرید و کلی اسباب بازی که مخصوص زیر یکساله هاست خریدیم.با اینکه هوا به شدت گرم بود اما به خاطر دخمل گلم اصلا" ناراحت نبودم ووقتی به خانه آمدیم وپریسا کلی از دیدن اسباب بازیها ذوق کرد تمام خستگی ما هم رفت.
بابای گلم ممنونم .
دختر گلم اندازه تمام دنیا دوستت دارم