فصل 27 : روز پدر و تولد
سلام اول به همه ی باباهای مهربون و تبریک روز پدر
بعد هم به همه ی دوستان گلم
بعد هم به خوشکل خانم خودم پریسا ی عزیزم
رسیدیم به 10 / 3 و گفتن خبر . البته قبل از اون:
تولد حضرت علی (ع) و روز پدر مبارک
حسین جان بابای مهربون
باش و با بودنت باعث بودن ما باش. از صمیم قلب دوستت داریم. و روز پدر رو به شما تبریک میگیم.
خبر دوم هم همراه با عکس ها در ادامه منتظر حضور سبز و همیشگی شما دوستان عزیزم هستن.
بفرمایید
امروز وبلاگ ما یک ساله شد.
سال قبل یه همچین روزایی بود که زن داداشم بهم پیشنهاد داد تا خاطرات پریسا رو در یه وبلاگ ثبت کنم.
چون تا قبل از اون خاطرات پریسا رو در یک دفتر مینوشتم.(که البته از قبل از عید که خونه تکونی کردم گم شده).
خلاصه من هم دست به کار شدم و با یه سرچ به نی نی وبلاگ رسیدم و با دیدن این همه نی نی که مامان هاشون با چه شور و شوقی براشون خاطره مینوشتن ، فقط افسوس خوردم که چرا اینقد دیر پیداش کردم.(اون موقع پریسا 6 ماهه شده بود).
و از همون روز با کمک بابایی این وبلاگ رو درست کردیم و شروع کردم به نوشتن.
اوائل که نمیدونستم چی بنویسم و چطور شروع کنم . نوشتن در وبلاگی که قراره خیلی ها اونو ببینن کمی سخت بود. ولی به مرور زمان یاد گرفتم و ادامه دادم. الان هم خیلی چیزها هست که باید یاد بگیرم تا دفتر خاطرات دخترم رو زیباتر کنم.
خدا رو شکر که در این یک سال کلی دوست خوب پیدا کردم. و چه چیزهای خوبی که ازشون یاد گرفتم.
از همه ی مامان های گل ممنونم و دست تک تک شما رو میبوسم که هم دانستهاتونو در اختیارم میذاشتید و هم همراهیم کردید.
هر کامنت یعنی یک دلگرمی برای ادامه دادن.......
ببخشید خیلی حرف زدم.
به مناسبت روز پدر و جشن یک ساگی وبلاگمون ، یه جشن کوچولو گرفتیم که عکساشونو براتون میذارم.
ممنون که در جشن ما شرکت کردید.
شروع جشن با تصویر سالاد الویه مخصوص جشن
پریسا خانم منتظره تا کیک پخته بشه
و بالاخره کیک اماده شد. دستپخت مامانی
و جشن کوچولومون با پریسا خانم شروع شد
پریسا بخند ، میخوام عکس بگیرم
پریسا بلند شو شمع رو فوت کن
پریساااااااااااااا ناخونک نزن
پریسا کیک رو بِبُر
بفرما گلم این هم کیک
نوش جون خوشکل مامان
خیلی خوش آمدید. ممنون از حضورتون. و ممنون از وقتی که گذاشتید.
تقدیم به همه ی دوستان گلم