فصل نوزدهم:از همه چیز......
سلام به دوستان و سلام به فندق کوچولوی خودم
ببخش گلم. نمیدونم چرا زیاد حوصله نوشتن ندارم. سال گذشته به خودم قول دادم که در سال جدید بیشتر از خاطراتت برات بنویسم. ولی ظاهرا" امسال هم ادامه دهنده ی سال قبله..........
شاید هم از اینکه زیاد بخوام وقتمو صرف وبلاگ کنم و کمتر به شما برسم نگران میشم.
به هر حال حالا اومدم تا چند خط برات بنویسم و چند تا عکس هم یادگاری بذارم.خودت هم که از اول صبح بیدار شدی و الان نشستی کنارم.
هوای گرم و پارک رفتن پریسا
هوای اینجا کم کم داره گرم میشه. و از اول سال جدید کولر به راه افتاد.
ما هم تمام تلاشمون اینه که تا هوا زیاد گرم نشده نهایت استفاده رو ببریم.
برای همین اکثر بعد از ظهر ها تا آخر شب پریسا رو از خونه بیرون میبریم. دیگه تقریبا" تمام پارک های شهر پریسا خانمو زیارت کردن.
پریسا علاقه زیادی به سرسره داره و وقتی هم خسته شد میره سراغ تاب.......
البته بیرن رفتن ما در حد بازی پریسا هستش ولی سه شنبه شب همراه دایی و بچه ها یه شام کوچولو هم بردیم و به پارک جاده ساحلی کیان پارس رفتیم که حسابی خوش گذشت. و چون وسط هفته بود نسبتا خلوت بود.
باز هم بیماری
متاسفانه به خاطر آلودگی شدید هوا ، تقریبا خیلی از بچه ها درگیر بیماری های عفونی شدن. که این اتفاق بد از خونه ما هم دور نموند.
از روز جمعه یکدفعه حال پریسا هم بد شد(اسهال و استفراغ و سرفه). که بعد از رفتن به دکتر معلوم شد که عفونت روده ایی و حساسیت هستش.
و خدا رو شکر با خوردن چند شربت ، بعد از4 روز بهتر شد.ولی دختر گلم حسابی ضعیف شد.
یک مکالمه
چند روز قبل در حال تعویض لباس پریسا بودم و با حرف زدن سرشو گرم میکردم.
مکالمه ی مامان و پریسا:
مامان :دختر من کیه؟
پریسا: داداشی
مامان: دختر من کیه؟ (بگو من)
مامان : دختر من کیه؟(بگو پریسا)
پریسا : بَ یا
کلمات جدید
قبلا" گفته بودم که تقریبا" بیشتر کلمات 3 یا 4 حرفی رو به روش خودش تکرار میکنه.
این چند تا هم از کلمات یادگرفته شده ی جدیدش هستن:
قاقو = قاشق
اَ کو = نکن- ولم کن - از پیشم دور شو
بوووو = برو
شی = شیر ( خصوصا" وقتی شیشه شیرشو بخواد )
نو = نون
می می = پستونک
مَ یَ _ عمه مَ یَ = مامانی
صبح بیدار شده ولی با چشمای بسته داد میزنه ( مَ یَ ) . بهش میگم چی می خوای مامان.
با همون چشمای بسته میگه می می ( پستونک )........
حرف زدن در خواب
بابا یی میگه چند شب پیش با صداش بیدار شدم رفتم بالا سرش مرتب میگفت بابایی- بابایی......
بهش گفتم چی شده بابایی؟ جواب نداد. خوب که نگاه کردم دیدم خوابه و داره حرف میزنه.......
علاقه زیادی به حمام رفتن و مخصوصا" قسمت اب بازی پیدا کرده. تا بهش میگم بریم حمام یا آبِ
تندی میره سمت حمام.... و با کلی گریه باید از حموم بیارمش بیرون.......
چند تا عکس هم در ادامه گذاشتن تشریف بیارید که منتظرشما هستن. ممنون
راستی این عکس از چند ماه قبل مونده بود رو گوشی
تازگی ها یه اسباب بازی نزدیک آپارتمان گذاشتن . از اینها که سکه میندازیم حرکت میکنه. پریسا هم که عاشق اسب........
با بابایی رفیم پیتزا فروشی که تازه باز شده . آب نمای خوشکلی داشت. پریسا هم کلی قیافه گرفت........
(البته پیتزاش هم خوب بود اگر همشهریا خواستن....ایران 14 خیابون 10 پاداد)
پریسا در مرکز خریر هیراد . 10 پاداد
پریسا در پارک جزیره که دوباره جدیدا" راه اندازی شده.(یه جزیره کوچیک وسط کارون):
باز پارک جزیره و نمای پل سفید
پارک جاده ساحلی کیان پارس و پریسا خانم.......
و از کنار فواره های همون پارک.....
پارک چوبی کیان پارس.........
پریسا تنهایی سوار چرخو فلک شد.(البته ازاین کو چیکا. آزمایشی بود)
پریسا در حال پوشیدن لباسش.....توسط خودش.....
وای برسید به دادم..........
پریسا خانم بعد از کلی تلاش موفق شد کفشش رو خودش بپوشه. بزن دست قشنگه رو......
خسته نباشید . چند عکس دیگه هم بود ولی چون باید رمز دار بشن گذاشتم برای پست بعدی.......شاید به زودی.......
ممنون که وقت گذاشتید