هم خوب هم بد
سلام عزیزم،دختر قشنگم.
هفته ایی که گذشت اول با مهمانی خونه مامان جون و همزمان بد شدن حال خانمی شروع شد.
چقدر بد!!!آخه تا حالا سابقه نداشت اینجوری بشه. مامانی مونده بود چکار کنه. یکم خوب بود یکم بد.
وقتی هم می خواست ببردش دکتر ،بزرگترها می گفتن نمی خواد به خاطر دندونهاشه.
خلاصه این وضع ادامه داشت تا دوشنبه که خونه مامانی مهمونی شد......
اون هم چه مهمونی........
به به مهمانی زنانه،جای همه مامان ها خالی.
مامان جون،دوتا زندایی ها،خاله،عمه،یکی از زن عموهاو همه ی بچه هاشون.
که کلی گفتن و خندیدن و زدن و رقصیدن(البته فقط بچه ها)و یه کوچولو هم غیبت .
وسط مهمانی هم که مامانی با یکی از زن دایی ها باهم حسابی کل کل کردن سر......
ولی آخر سر به خیر گذشت.
و خدا را شکر همون شب دیگه حال پریسا هم خوب شدو خیال مامانی هم راحت شد.
روز سه شنبه هم که عروسی بود. و حسابی به پریسا و مامانی خوش گذشت.
آخر هفته هم موندن خونه تا حسابی استراحت کنن و مامانی هم به کارهای عقب افتاده برسه. ولی خب بابایی حتما شب پریسا خانم را پارک میبره.
ولی این پریسا گلی هم خیلی بد به مامانی وابسته شده. حتی یک لحظه هم اجازه نداره تنهاش بذاره!!!!!
راستی ایستادنش هم خیلی بهتر شده. خودش که کلی ذوق می کنه چه برسه به مامان و بابا
چون عکسهای این پست زیاد بودن برای اولین بار گذاشتم ادامه مطلب.
پس بفرمایید.....اون طرف منتظرم..........
اول از مهمانی روز دوشنبه. چون عکس مهمانها را نمیشه گذاشت ،پس عکس غذای مهمانها. بفرمایید.....
این هم یکی دیگه:
این هم ستایش خانم،عزیز عمه و معلم رقص پریسا خانم:
این پریسا خانم با یاسین عزیز عمه و برادر ستایش:
این هم عروسی البته پریسا خانم روی ماشین عروس
اینجا هم محوطه سالن
این عکسها را هما از داخل سالن گرفتم
ولی دیگه حسابی خسته شد. اینها دانیال پسر عمو .ابالفضل پسر خاله هستن.
بعد از یه هفته ی پر تلاش حالا یه خواب آروم می چسبه
خوب بخوابی نازنینم.