45 ماهگرد ( سه سال و نه ماه ) و سالگرد .....
یه کوچولو دیر شد....
ولی ماهی رو هر وقت از اب بگبریم تازه هستش...
باز خدا پدرشو بیامرزه که این ضربالمثل رو اختراع کرد واسه توجیه کارامون
پس میریم که داشته باشیم ......
یه ماهگرد دیگه از پریسا خانم
چهل و پنجمین ماهگرد تولدت
مبارک باشه گل خوشکل و کوچولوی من
.: پریسا تا این لحظه ، 3 سال و 9 ماه و 3 روز سن دارد :.
بفرمایید ادامه تا باقیشو بگم.....
پ . ن
دوستان عزیزی که ادرس وب سارا جون رو میخواستن .اشپزی های مامانم:
http://motherschef.niniweblog.com/p0.php
روز پنج شنبه 17 / 5 / 1393 مصادف بود با سه سال و نه ماهگی پریسا جون...
این روزها که روزهای گرمه تابستون ما هستن، پریسا خانم با مامانی روزها رو میشمارن تا بالاخره به پاییز برسن و همراه هم به مهد کودک برن....
گاهی با هم به پارکینگ میریم و پریسا اونجا بازی میکنه ... دوچزخه یا اسکیت یا اسکوتر....
یه روزهم در هفته ی گذشته به ابادان رفتیم. برای اولین بار بعد از ظهر رفتیم و شب برگشتیم.... بعد از ظهر ابادان یه صفای دیگه داره....
پریسا کنار یکی از فروشگاه های ابادان...
یکشنبه ی هفته ی قبل یعنی 13 / 5 / 1383 سالگرد ازدواج مامان و بابایی بود
به همین مناسبت مامانی کلی هنر از خودش نشون داد و یه کیک خیلی خوشمزه درست کرد.
کیک شیفون از وب سارا جون
و یه دسر خوشمزه
دسر پاناکوتا باز هم از وب سارا جون هنرمند
ان شالله نی نی سارا جون خوب و سلامت بیاد بغل مامانی
و به این ترتیب یه جشن سه نفره برپا شد.
جای همه خالی بود.
این هم دسر اناناسی بسیار خوشمزه که دوست هنرمند و عزیزم الهام جون مامان فرگل دستوروشو بهم داد.
و این هم باقیش با یه قالب دیگه
فعلا مطلب دیگه ایی به ذهنم نمیرسه.
ممنون از همراهیتون...