100 - سلامی دوباره با 3تا تولد
سلام
دوباره اومدم .... ایشالله که بتونم بهتر از قبل برای دخترم بنویسم.
خدا رو شکر که اولین پست از مرحله ی دوم وبلاگ نویسیمو با خبرای خوب شروع میکنم.
خبر از 3 تا تولد....
دوتا ازتولد ها ، بچه های دوستای خیلی خوبون .هم همشهری.هم دوست. هم مهربونو باصفا...
اول ارمیتا جون که اول اسفند ماه تولدش بوده.
ارمیتا جون تولدت مبارک باشه عزیزم.ایشاله همیشه سالم و سلامت در کنار مامان و بابای مهربونت زندگی کنی.
ارمیتا جون و پریسا فاصله ی سنی زیادی ندارن(حدود 4 ماه ) وبلاگ نویسی من و زینب جون هم تقریبا هم زمان با هم شروع شد.
از اولین دوستای وبلاگی هم شدیم و همیشه از حال هم با خبر میشدیم.
خیلی خوشحالم که با زینب جون و آرمیتا جون آشنا شدم و همیشه از تجربیات هم استفاده میکنیم.
و خبر دوم تولد علی جون که امروز یعنی 3 اسفند تولدشه.
علی جون تولدت مبارک باشه عزیزم.
ایشالله 120 ساله بشی.و یه روز همراه بچه ها و نوه های گلت بشینی و این خاطرات رو که مامانی و دوستات برات نوشتن مرور کنی و لذت ببری.
بیشتر از یکساله که با سارا جون آشنا شدم.از بهترین دوستای وبلاگیم هستن. خیلی زود با هم صمیمی شدیم و اولین دوستی بودن که در دنیای واقعی دیدمشون.هم خودش هم پسر گلش و هم کل خانوادشون خیلی ماه هستن.
خدا رو شکر که تونستم دوست به این خوبی پیدا کنم.
خدایا ممنونم که این کوچولو ها رو واسطه قرار دادی تا مامان هاشون همدیگه رو پیدا کنن.
و.................
و مهمتر از همه تولد داداش گلم حسین جون که 4 اسفند تولدشه .
داداش عزیزم خیلی دوستت دارم. تولدت مبارک باشه.
از خدا میخوام که عمر طولانی و تن سالم بهت بده. و سایت بالای سر خانوادت مستدام باشه.
حسین جان، تولدت هیچ وقت از یادم نمیره . یه روز خیلی زیبا که با اومدنت تونستی کلی دل رو شاد و لب رو خندون کنی.
خدایا به داداشم کمک کن تا همیشه لبش خندون باشه.
این ماه ماه قشنگیه خیییییلی دوستش دارم.چون:
بیشتر از همه ی ماه های سال ، تاریخ تولد داره.(همه ی اسفندی ها تولدشون مبارک باشه ).
وقتی بهش میرسیم یاد بهار میفتم. بوی عید از همه جای شهر به مشاممون میرسه.سبزه ها ، ماهی های قرمز کوچولو ، بوی سمنو .....
سعی میکنم فقط از دید خوب نگاهش کنم (دوست ندارم به گرم شدن هوا بعد از این ماه فکر کنم)
دوست داشتن اسفند ماه یه علت دیگه هم داره که ایشالله 4 روز دیگه در یک پست جدا گونه در موردش مینویسم.
صبح قراره مامان جون برای عمل چشمشون بستری بشن بیمارستان. من هم خیلی نگرانشون هستم.براش دعا کنید لطفا.
پ . ن : سارا جون و زینب جون ببخشید که نتونستم پست تولد بهتری برای فرشته های قشنگتون بذارم.باز هم تولدشون مبارک باشه.
ممنون.
٣ / ١٢ / ١٣٩١ پنج شنبه