پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

نوروز ۱۳۹۷

سللللاااام تقریبا دیگه عادی شده که هر بار با غیبت های نسبتا طولانی به اینجا سر بزنم. چاره ایی نیست ..... باید ساخت سال ۹۶ تمام شد و با تمام خوبی ها و سختی هایی که داشت به خاطره تبدیل شد.... و اما سال ۱۳۹۷..... ان شالله تا به امروز که اخرین روز از تیر ماه سال ۹۷ هست به خوبی گذشته باشه... الهی آمین 🤲 خاطرات این پست به ایام نوروز اختصاص داره... امسال برای اولین بار یک روز قبل از سال تحویل همراه با دوتا از دایی ها بار سفر بستیم و رفتیم سفر..... سفر خوبی بود و حسابی به همه خوش گذشت. موقع سال تحویل همه به حافظیه رفتیم حال و هوای خاصی داشت و جمعیت بسیار زیادی اونجا بودن . چون برای ما تازگی داشت خیلی خوب بود.... شبِ به یاد موندنی رو...
31 تير 1397

اسفند ماه سال ۱۳۹۶

سلام اسفند با همه ی قشنگی هاش اومد و همونطور که آروم و بی صدا اومد خیلی آروم تر داره میره. فقط تکاپو جنب و جوش مردم برای رسیدن بهار هستش که داره میگه اسفند هم داره میره.... روزای اسفند ماه از اول تا آخرش کلی خاطره برامون به جا گذاشت. اول از همه برنامه ی هدیه دادن به بچه ها به خاطر کارنامه های درخشان اونها بود. اون روز رفتم مدرسه و از همه ی بچه ها کلی عکسو فیلم گرفتم. یه روز هم رفتم و به عنوان ادامه ی برنامه ی هدیه به بچه ها ساتدویچ دادم چه روز خوبی بود و بچه ها چقدر لذت بردن. خوردن یه ساندوبچ کوچولو کنار دوستانشون خیلی برای بچه ها ارزش داره. و بهانه ایی برای خندیدن... پریسا خانم هم ک...
28 اسفند 1396

ماجراهای بهمن ۱۳۹۶

سلام به دخترم سلام به فرشته کوچولوی مهربونم. ️ به اخر سال ۱۳۹۶ داریم نزدیک میشیم. سالها به سرعت برق و باد میرن . بزرگا پیر و کوچکا بزرگ میشن. دلم برای دنیای بچگی تنگ میشه.🙁 بچگی های دختر کوچولوم که کم کم داره بزرگ میشه و قد میکشه و از دوران کوچولو بودنش فاصله میگیره ، برای هر لحظه از اون روزا کلی دلم تنگ میشه. دختر عزیزم ️ پریسای قشنگم ️ از دنیای بچگیت لذت ببر که در دنیای بزرگا چیزهای قشنگ کمتر دیده میشه...... اما مامان مریم برات آرزو میکنه که همیشه و در هر سنی که باشی فقط خوشی ببینی ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ بلاخره با یک ماه تاخیر ، خانم لرکی( معلم کلاس دوم پریسا خانم) تصمیم گرفتن کارنامه ی نوبت...
3 اسفند 1396

یک روز خوب در دی ماه ۹۶

سلام باز هم بعد از مدتها اومدم به خونه ی مجازی ودفتر خاطرات گل دخترم سر بزنم. مدتهاست در فکر هستم تا مطالب جا افتاده رو اضاف کنم ولی فرصت نشد که نشد..... بنابراین قبل از این که از این دیرتر بشه حداقل خاطرات جدید رو بنویسم تا بیات نشن . پنج شنبه ی دو هفته ی قبل با چندتا از هم کلاسی ها و مامان ها قرار گذاشتیم و رفتیم پارک مجتمع فجر. روزهای هوای خوب واسه ما همین روزهاست.... البته بعدش تا مدت زیادی هوا تلافی دراورد و حسابی خاک شد🙁 🤧🤧 ولی اون روز خیلی خوب بود و خیلی خوش گذشت.مخصوصا به پریسا خانم و دوستای گلش. بچه هایی که در اردو همراهمون بودن نگین .فاطمه زهرا.مبینا.فاطمه.مریم بودن. ساعت ۱ ظهر اونجا بودیم نهار رو که برده بود...
12 بهمن 1396

دخترم ۷ساله شد.مبارکه

️ ️ ️ ️ ️ ️  میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ دخترم عزیزم..پرنسسم... تولدت هزاران بار مبارک ️ ️ ️ ️ ️ ️ ۱۳۹۶/۸/۱۷ تولد گل دخترم مبارک ️...
20 آبان 1396

عید غدیر و ادامه ی سفر 2

سلام امروز عید بود عید غدیرخم به پریسا خانم که حسابی خوش گذشته خدا رو شکر بعد از ظهر هم با مامان جون رفت مهمانی عید غدیر عید ولایت مبارک باشه . . . و اما در ادامه ی سفر که واسه ثبت کردنش فاصله ی زیادی افتاد ما از تبریز به طرف مرز حرکت کردیم و به شهر وان در کشور ترکیه رفتیم. سه روز اونجا بودیم و حسابی بهمون خوش گذشت. پریسا خانم یه اتاق اختصاصی داشتن که در تمام مدتی که در هتل بودیم در اتاقش داشت تلویزیون تماشا میکرد بعد از برگشتن از وان. ... به سمت شمال رفتیم و بعد از اب بازی در سواحل زیبای گیسوم به منطقه ییلاق ماسال رفتیم. واقعا زیبا و ...
18 شهريور 1396

شروع یک سفر زیبا 1

سلام به دخترکم دوباره زود برگشتم چرا؟ چون این روزا خبر زیاد هست و حیفم اومد که دیر ثبتشون کنم. خب... خبر چیه؟🤔 این که با یه برنامه ریزی دقیق تصمیم گرفتیم برای فرار از گرررررمای اهواز چند روزی بریم سفر . و اینطوری شد که پنج شنبه 96/5/12 نیمه شب قبل از این که خورشید خانم بیاد بیرون و بیرحمانه بسوزونتمون 🙄 ....از شهرمون حرکت کردیم.. بابایی یکسره حرکت کرد و دخملی در خواب نااااززرز.... هر چند اول تصمیم داشت بیدار بمونه و برای بابایی صحبت کنه ولی دیگه.... خلاصه بعد از گذشتن از چند شهر واسه نهار به زنجان رسیدیم و استراحت کردیم پریسا خانم از دیدن گنبد سلطانیه خیلی لذت برد. واسه ش...
14 مرداد 1396