فصل هفدهم:خاطرات نوروزی 1
سلامی بهاری به تمام دوستانم. امیدوارم دلتون همیشه بهاری و سبز یاشه.
پریسای عزیزم
امروز 12 فروردین ماه مصادف با یک اتفاق خیلی بزرگ و مهمه......
و اون اتفاق سالروز عقد مامان و باباست.
حسین جان عاشقانه دوستت دارم. واز خدا ممنونم که ما رو بهم رسوند.
عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود
جوینده عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هر دل که نه عاشق است رد خواهد بود
مه شب مرغ دلم بر سر دیوار تو بود
می پرد از قفس و عاشق دیدار تو بود
خبرت هست که از خوبی خود بی خبری
به خدا خوبتر از خوبتر از خوبتری..........
خب حالا ادامه خاطرات نوروزی پریسا جون........
روز چهار شنبه برای عید مبارکی به منزل دایی و خاله رفتیم و همینطور دایی
مامانی .که یه نی نی کوچولو که نوه شون هست هم از کرج اومده بودن
پارسا کوچولو که خیلی هم ناز بود.
بعدش همراه با مامان جون به جاده ساحلی رفتیم و کلی پریسا خانم بازی کرد.
روز جمعه همراه با خاله مینا و دایی حسین و مامان جون به جاده ی فلکه نخل
رفتیم. چون جاهای دیگه خیلی شلوغ بود و بچه ها اذیت بودن .و شب هم که
خونه ی بابا جی بودیم.
روز شنبه هم برای یه سفر دوروزه به لالی رفتیم همراه با خاله مینا و دایی
حسین و مامان جون و ما ،که با سه تا ماشین رفتیم.
جزئیات سفر همراه با عکس در ادامه مطلب هستن.سفر خیلی خوبی بود
وخیلی خوش گذشت و به چند منطقه از مناطق خوش اب و هوای استان که تا
به حال نرفته بودیم ،رفتیم.اول از جاده مسجد سلیمان به طرف لالی و از اونجا
هم به دشت شیمبار و بعدش هم به آبشار آرپناه رفتیم . که شب رو اونجا
موندیم که خیلی سرد بود.
فردا صبحش هم به شوشتر رفتیم و بعد از خوردن نهار و استراحت در یکی از
پارکهای اونجا ، به خونه برگشتیم.
روز دوشنبه تولد مهتاب دختر عموی مامانی بود که همه به اونجا رفتیم. و روز
سه شنبه هم عروسی یکی از همکارای بابایی که اونجا هم کلی خوش گذشت........
و بالاخره روز جمعه که همراه عمو محسن و چند تا دیگه از فامیلها ، به آبادان
و خرمشهر رفتیم که اونجا هم خوش گذشت ولی خیلی خیلی شلوغ بود .
برای پریسا خانم که فرقی نداشت و به هر حال بازی ها و شیطنت های
خودشو داشت.........
عکسها در ادامه منتظر حضور دوستان عزیزم هستن.
مرسی که تشریف آوردید.
عید دیدنی خونه دایی
عید دیدنی خونه خاله
خونه دایی مامانی این هم پارسا کوچولو 5 ماهه
این هم عید دیدنی خونه خاله مینا
شب با مامان جون رفتیم پارک جاده ساحلی کنار پل جدید
اینجا هم بلوار فلکه نخل
و شروع مسافرت با صرف صبحانه در جاده مسجد سلیمان. هوا عالی بود.
پریسا کنار سد گتوند
پریسا در دشت شیمبار
شب هم به آبشار آرپناه رسیدیم. از شدت سرما مونده بودیم چکار کنیم. خدا رو شکر که برای پریسا لباس کافی برده بودم.
صبح با صدای موسیقی محلی بیدار شد و بلافاصله از چادر بیرون اومد و شروع کرد به نی نای نای ....
نمای اطراف آبشار.....
برای ورود به کمپ از روی این پل فلزی باید رد میشدیم که نمای خیلی زیبایی داشت.
جاده کنار آبشار برای برگشت......
در راه برگشت جاده ی شوشتر
و باز همون جا......
تولد مهتاب خانم.
عروسی همکار بابایی
و آبادان. باد شدید بود و نمیشد عکس گرفت...........
این هم یه مدل جدید از خواب پریسا خانم !!!!!
خسته نباشید. مرسی که اومدید.