فصل شانزدهم:قدم به قدم با پریسا جون تا تحویل سال 91 و اولین عید دیدنی
سلام
عید شما مبارک...با آرزوی بهترین ها در سال 91 برای شما دوستان همراه....
نی نی های کوچولوی قشنگم عید شما مبارک
پریسای کوچولوی نازم ، عزیز دلم، عیدت مبارک
دخترم تو بهترین و زیباترین هدیه و عیدی بودی که خدای مهربون به من داد.
خدا رو شکر میکنم که این دومین سال نو را در کنار همسر عزیزو مهربونم و همراه با دختر نازم شروع میکنم.
این پست رو اختصاص دادم به اماده سازی سفره هفت سین لحظه به لحظه تا تحویل سال نو ،همراه با پریسا جون.
از چند وقت قبل کلی فکر کردم تا یه طرح خوشکل برای سفره هفت سین پیدا کنم. و کلی عکس هم دیدم.
ولی بالاخره وقتش که رسید با کلی خستگی از کارهای خونه تکونی ، تصمیم گرفتم امسال هم یه طرح ساده پیاده کنم.
این هم سفره هفت سین و پریسا خانم:
پس بفرمایید ادامه تا بقیه عکسها رو نشون بدم.........
یک سری وسیله اماده کردم تا ببینم چکار میتونم انجام بدم....
و با چندین ساعت سر پا ایستادن پشا اوپن ،از دست پریسا خانم که خرابکاری نکنه سفره آماده شد
این وسط سفره ی هفت سین:
نمای نزدیک از سمت چپ سفره...
این تخم مرغها که چقد وقتمو گرفتن تا امادشون کردم .......
این هم نمای نزدیک از سمت راست....
این هم ماهی قرمز که البته دوتا بودن یکی دو روز قبل و یکی هم شب بعد از سال تحویل مرحوم شدن..
این یکی از سبزه های سفره .........
این هم یکی دیگه.....
پریسا خانم ساعت 8 بیدار شد و بعد از آماده شدن ،اومد سراغ سفره و بررسی ......
و لحظه ی تحویل سال.....
و باز همان لحظه........
و بعد از تحویل سال اول رفتیم منزل بابا جی برای عید مبارکی.
و بعد منزل عمو محمود چون نزدیکتر بود.....
و در اخر منزل مامان جون که نهار هم اونجا بودیم.....
و شب هم خسته و کوفته بعد از کلی بازی گوشی با بچه های عمو و خاله و دایی ها..... و گرفتن کلی عیدی اومدیم خونه و خوابید.
خوابهای خوب ببینی گل قشنگم.