فصل هشتم :دندونهای جدید...... نذری.....
سلام فرشته کوچولوها..... سلام به مامان های فرشته کوچولوها....
از یکشنبه هفته قبل تا دیروز که باز یکشنبه بود،2 تا مروارید خوشکل تو دهن پریسا خانم خود نمایی کردن.مبارکه مامانی.حالا مرواریدا 8 تا شدن.دیگه حسابی باید موظبشون باشی .
هفته ی گذشته از روز سه شنبه تا شنبه ی این هفته مامان جون روضه داشتن.و ما هم هر روز صبح میرفتیم خونه مامان جون و تا عصر که بابایی بیاد دنبالمون اونجا میموندیم.
برای پریسا خانم که بد نشد چون 5 روز حسابی با بچه های دایی حسین مشغول بود.و شب که میومدیم خونه از خستگی بیهوش میشد.
موقع روضه وقتی خانمها سینه میزدن،پریسا هم اول کمی نگاهشون میکرد و بعد بادستای کوچولوش شروع میکرد به سینه زدن. و کلی برای خودش طرفدار پیدا کرد.
خلاصه روز جمعه هم مامان جون برای سلامتی پریسا خانم سفره حضرت رقیه پهن کردن و شله زرد پختن. و روز شنبه هم آش رشته......
دست مامان جون درد نکنه. حسابی زحمت کشیدن.
راستی هدیه ی خاله ستاره بابت مسابقه جشنواره روز سه شنبه 20/10 /90 به دستمون رسید( ما از بین 100 شرکت کننده و 20 برنده ، نفر 6 شدیم).
خاله ستاره ممنون بابت هدیه ی قشنگتون.
چند تا عکس هم در ادامه............
بفرمایید.
پریسا خانم با لباس هدیه عمه:
پریسا در حال پختن شله زرد:
پریسا خانم کنار سفره حضرت رقیه:
مامانی ناخونک نزن!!!!
با پریسا خانم رفته بودیم مهمانی. حالا خونه خودمون به اسباب بازی هاش اصلا توجهی نداره ولی چنان به وسایل بچه ی صاحب خونه چسبیده مثل اینکه........
و این هم هدیه خاله ستاره: سی دی ترانه های خاله ستاره 1و 2: