12 ماهگی و .......
90/7/17 یه روز بزرگ و زیبا ست. چون چند تا مناسبت خیلی خیلی خوب داره.
1. تولد امام هشتم. امام رضا(ع) که این روز را به همه ی دوستان گلم تبریک میگم.
2. روز شنبه . روز جهانی کودک. که این روز را هم به همه ی کوچولو های عزیزم تبریک میگم.
3.پریسا خانم 12 ماهه شد. و شمارش معکوس برای رسیدن به یکسالگی و اولین جشن تولد شروع شد.
دختر عزیزم این روز قشنگ رو به شما تبریک میگم.و چقدر خوب شد که با این عید بزرگ مصادف شد.
خوب درسته که همه ی روزهای خدا قشنگ و خوبن،ولی هفته گذشته برای پریسا و مامانی هفته زیاد خوبی نبود.چون هر دو مریض شدن.
اول پریسا که از روز دوشنبه با آب ریزی شدید بینی و عطسه شروع شدوآقای دکتر گفتن حساسیت فصلیه.و روز بعدش هم که هنوز مامانی از کارو بار پریسا خانم فارغ نشده بود که خودش هم گرفتار شد. اون هم چه گرفتاری.......
چند برابر بدتر از پریسا. ودوباره دکتر و دارو و آمپول..... واااااااای. و هنوز هم این داستان ادامه داره.
و اما پریسا خانم.....
امان از این کارهای عجیب و غریب خانمی. مثلا" چند روز قبل مامانی و بابایی با کلی ذوق و شوق چند اسباب بازی هوش خوشکل برای خانمی گرفتن و گذاشتن جلو خانمی. ولی ایشون چکار کرد؟؟؟؟؟
اول یه نگاهی بهشون انداخت بعد رفت سراغ مقوا و کاغذای اونها و چند ساعتی با اونها سرگرم شد و بعد گذاشتشون کنار.
مامانی فکر میکنه لذتی که پریسا از بسته خالی یه کیک یا حتی یه شرینی کوچولو میبره چند برابر بیشتر از خود کیک یا قشنگترین اسباب بازیاست.!!!!!!!
یا اینکه کاری به شعرای قشنگ یه کتاب نداره بلکه صفحه های کتاب خیلی خوشمزه تر از عکس و نوشته هاشه.
ولی خب این دختر باهوش مامانی یاد گرفته تمام حلقه های بازی هوشش را داخل هرمش می ذاره و مامانی اولین بار که این صحنه رو دید کلی ذوق کرد.
این هم پریسا خانم با حجاب:
این هم یکی دیگه:
این پریسا خانمه که بعد از یه پیاده روی روی تردمیل داره آب میوه میل میکنه:
وقتی پریسا خانمی رو میبریم پارک این تابو خیلی دوست داره:
عزیز دلم 12 ماهگیت مبارک باشه. دوستت دارم.