پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

خاطره

1390/7/5 20:21
نویسنده : مامان پریسا
665 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر قشنگم.

پریسای عزیزم،هر سال وقتی به این ماه و این روزهای قشنگ میرسیم فکر مامانی پر میکشه به سالها قبل.

مامانی می دونه که شما یه روز ازش می پرسی روز اول مدرسه چطوریه؟؟؟؟؟

و مامانی می مونه چی جواب بده!!!!

برای همین این خاطره کوچولو رو برات مینویسه:

روز اول مهر،مامانی کلاس اولی با خوشحالی روپوش و روسری آبی کوچولوش رو پوشید ،کیف قرمزش رو به دست گرفت وبا دوتا از دوستاش به طرف مدرسه به راه افتاد......

بر خلاف همیشه خیابونها خلوت بودو یه صداهای ترسناکی از دور دورا می یومد.ولی شوق روز اول مدرسه همه چیز رو شیرین کرده بود.

وقتی به مدرسه رسیدن هیچ خبری نبود. نه صف،نه قران ،نه گل......

فقط چند دختر کوچولو که یه گوشه جمع شده بودن و مدیر سعی میکرد آرومشون کنه که یکدفعه........

یه صدای وحشتناک باعث شد جیغ همه بلند بشه میدونی چرا؟

چون یه موشک خورد نزدیک مدرسه. عزیز دلم اصلا میدونی موشک چیه ،جنگ چیه،خرابی و آوارگی چیه..........

بهت نمیگم چون دوست ندارم خاطرات تلخ مامانی تو ذهن تو هم راه پیدا کنن.

خلاصه بچه ها رفتن خونه و بعد هم از شهرشون. چون تا مدتها نمی تونستن اونجا زندگی کنن.

چرا اینطور شد؟مقصر کی بود؟و چرا.......

این چراها مهم نیست. مهم اینه که خیلی از مامان و بابا هایی که سال ٥٩ اولین روز مدرسشون بود،هیچ خاطره ایی از کلاس درسشون ندارن تا برای بچه هاشون تعریف کنن.

 

دخترم آرزو دارم همیشه شاد باشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

مامان ماهان عشق ماشین
4 مهر 90 16:01
چه قشنگ و با احساس نوشته بودی.من که دلم گرفت

سلام دوست عزیز. فقط واقعیت رو نوشتم.
mamani helena
4 مهر 90 17:12
salam azizam eybi nadare enshala parisa joon mire madrese va behtarin khatereharo misaze


سلام ممنون. من هم همین آرزو را دارم.
مامان اسراواسما
4 مهر 90 17:29
نااااااازی عزیزم!


ممنون که اومدی.
مامان نفس طلایی
4 مهر 90 17:30
چه خاطره ی جالبی !!! من هم نمی تونم حس اون روزای شما رو درک کنم چون نسل بعد از جنگم اما تصورش هم برام خیلی سخت و وحشتناکه


درسته واقعا وحشتناک بود. امیدوارم هیچ وقت تکرار نشه.
اجی یاسمن
4 مهر 90 18:05



مرسی که اومدی عزیزم.
پریسا
4 مهر 90 22:16
آخی...
خیلی قشنگ بود
جنگ خیلی سخته...
مرسی


مرسی پریسا جان که اومدی.
یک عدد مامان
4 مهر 90 22:28
آخی ! روز اول مدرسه و موشک؟؟؟ ....




خب دیگه شانس ما هم.....
مامان سانای
5 مهر 90 0:16
آره عزیزم روزهای وحشناکی بودن برن دیگه برنگردن من کلاس پنجم بودم جنگ تموم شد هر چند شهر ما رو بمباران نکردن ولی تبریز ارومیه سلماس از بمباران هوایی در امان نبود فامیلهای ما که توی این شهرها بودن همشون امده بودن روستا .بچه هاشون هم اونجا مدرسه می رفتن من هم آرزومیکردم که شهر ما هم بمباران بشه ما هم بریم روستا من اونجا برم مدرسه چون همه بچه ها اونجا بودن وخوش می گذشت


ارزوی شما هم جالب بوده ها. باز خدا رو شکر که اونجا مشکلی نبوده.
فرانک( مامان نائیریکا)
5 مهر 90 0:18
خدا کنه این خاطرات دیگه هیچوقت تکرار نشه عزیزم من خوبم خیلی خوب


سلام خدا رو شکر که خوب هستید.
مامان رها
5 مهر 90 9:26
سلام عزیزم خاطره جالبی بود من هم یادمه مامانم یادم داده بود وضعیت قرمز شد تو کاری با ما نداشته باش سریع خودت بدو پناهگاه من هم بخطر همین جلوتر از همه میرفتم و مینشستم خیلی روزهای دردناکی بود امیدوارم تکرار نشه......


من هم امید وارم. ممنون که اومدید.
مامان امیرمسعود (خپول)
5 مهر 90 11:40
خیلی قشنگ بود خیلی


ممنون دوست عزیز از حضورتون.
اجی یاسمن
5 مهر 90 20:46
اپم بایک پست جالب


چشم خانمی حتما میام.
مامان امیر مهدی
5 مهر 90 21:16
مطالبت خیلی قشنگ بود درسته من خیلی کوچیک بودم هیچی یادم نمیاد ولی میدونم خیلی سخت بود


به به سلام به دوست گلم نی نی چطوره؟مرسی که اومدی. خوشحال شدم.
ثمين
5 مهر 90 21:33
سلام گلم!
ايشاله كه خوبي و خوش!
من توي وبلاگم ايده براي سيسموني و جشن تولد و تزيين غذاي كودك دارم اگه يه سر بزنيد خوشحال ميشم.
راستي!
اگه دوس داريد عكس ني ني خوشكلتونو رو ديوار دنياي نفيس به يادگار نصب كنيد يه سر به اينجا بزنيد:
http://2nyaienafis.niniweblog.com/pagegoodnini.php


چشم ممنون که به ما سر زدید. حتما میام.
بهار(مامانی شهراد)
5 مهر 90 21:56
سلام عزیزم سلام پریسای نازم خیلی دلم برات تنگ شده بود.ببخشید که دیر بهت سر زدم آخه این چند وقته درگیر 2 تا عروسی بودم.دوست دارم ناز نازی خاله.میشه بدونم شما اهل کدوم شهر هستین؟؟؟


سلام دوست عزیز ممنون که اومدی. همیشه به خوشی و شادی. چشم میام و بهتون میگم.
ماری
5 مهر 90 22:48
سلام خسته نباشید عکس پریسا جون رو بفرستید روش فرستادن رو تو وبم توضیح دادم
ممنون


مرسی. حتما انجام میدم.
مامان علي خوشتيپ
6 مهر 90 0:10
سلام مامان پريساي ناز و خوشگل
خاطرتون منو ياد بچگيهام انداخت البته مهر 59 من 6 ماهم بوده ولي تا دبستان هنوز جنگ ادامه داشت...هزارتا خاطره بد دارم از اون موقع.الهي كه ديگه جنگ نباشه .وقتي اسمشم مياد تنم ميلرزه ما خوزستانيها هنوزم داريم تاوان اون موقع رو پس ميديم
من با افتخار لينكتون كردم.ممنون كه سر زديد


سلام مامان علی عزیز. ممنون که سر زدی. اره واقعا بعضی چیزها هر چند به ظاهر تمام میشن ولی اثارش هیچ وقت از بین نمیرن.
مامان گیسو
6 مهر 90 1:36
سلام دوست گلم خوبی ؟
اول از هر چیزی یه دنیا ممنونم که ما رو لینک کردین باعث افتخار ماست که تو وب پریسای خوشگل لینک باشیم
دوم که خیلی خاطره جالبی بود فکر نمی کنم هیچ وقت از ذهنتون پاک بشه
پریسا جونو ببوسسسسس


خواهش میکنم. من هم خوشحال شدم با دوست خوبی مثل شما آشنا شدم. اره دیگه مگر میشه همچین چیزایی از ذهن آدم بره؟؟؟؟
هانیه
6 مهر 90 13:07
سلام درست ناراحت کنندست ولی باعث شده خاطرتون متفاوت باشه بااین حال امیدوارم پریساجون مدرسشوباشادی شروع کنه


ممنون هانیه جان . اره خوب این هم یه جور طرز فکره.
پریسا
7 مهر 90 1:04
up date


حتما
مامان رها
7 مهر 90 9:16
سلام پریسا جون عزیزم روزت مبارک


مرسی روز شما هم مبارک رها جون
نگين
7 مهر 90 9:31
سلام
ميلاد فرخنده كريمه اهل بيت (ع) حضرت فاطمه معصومه (س) و روز دختر رو از صميم قلب به شما و دختر خانوم نازتون تبريك و تهنيت عرض ميكنم . در اين روز خوب دعا كنيم بتونيم با استعانت از خداوند و اهل بيت(ع) و زير سايه آقا امام زمان(عج) بتونيم اونا رو به نحو احسنت تربيت كينم و توي اين زاه از هيچ كوششي فرو گذار نباشيم . موفق و موئد باشين



روز دختر گل شما هم مبارک. ممنون از حضور تون.
اجی یاسمن
7 مهر 90 12:13
سلام پریساجان روزت مبارک عزیزمدوسسسسسسسسسسسسست دارم


روز شما هم مبارک. مرسی
سودابه
7 مهر 90 13:02
اقدام خوب نی نی وبلاگ بهانه ای شد تامن و باران با دختر کوچولوهای خوشگل اینجا آشنا بشیم و روز دختر رو به همه و به خصوص به پریسا جون تبریک بگیم. شاد و موفق و سلامت باشید.


ممنون خوش اومدید.
من هم این روز را به شما تبریک میگم

مامان پارسا جون
9 مهر 90 17:06
خیلی وحشتناک بود


بله. واقعیت گاهی تلخه.