ماجراهای بهمن ۱۳۹۶

سلام به دخترم سلام به فرشته کوچولوی مهربونم.️

به اخر سال ۱۳۹۶ داریم نزدیک میشیم.

سالها به سرعت برق و باد میرن .
بزرگا پیر و کوچکا بزرگ میشن.
دلم برای دنیای بچگی تنگ میشه.🙁

بچگی های دختر کوچولوم که کم کم داره بزرگ میشه و قد میکشه و از دوران کوچولو بودنش فاصله میگیره ، برای هر لحظه از اون روزا کلی دلم تنگ میشه.

دختر عزیزم️

پریسای قشنگم️

از دنیای بچگیت لذت ببر
که در دنیای بزرگا چیزهای قشنگ کمتر دیده میشه......
اما مامان مریم برات آرزو میکنه که همیشه و در هر سنی که باشی فقط خوشی ببینی


️️️️️️️️️

بلاخره با یک ماه تاخیر ، خانم لرکی( معلم کلاس دوم پریسا خانم) تصمیم گرفتن کارنامه ی نوبت اول بچه ها رو بده.

دختر گلم مثل همیشه مامانش رو سرفراز کرد و کارنامه ی درخشانش رو به خونه اورد.

قراره هفته ی اینده هم یه جشن کوچولو برای بچه ها در کلاس بگیریم و یه هدیه ی کوچولو برای زحمت هاشون بهشون بدیم.

️️️️️️️

پریسا خانم بی صبرانه منتظر آمدن عید نوروز هست.
و دوست داره با دست خودش سفره ی هفت سین رو بچینه.

لباسها و وسایل عیدش رو هم آماده کرده

ان شالله هوای خوبی داشته باشیم تا بچه ها هم بیشتر لذت ببرن


یه روز همراه با بابایی رفتیم یه فست فود خوشکل.با جاهایی که قبلا رفته بودیم تفاوت داشت.

بالاپشت بامش الاچیق داشت که برامون جالب بود
پریسا خانم اونجا عکس گرفتن️