عید شما مبارک
سلام
امروز اخرین روز از ماه مهمانی خداست.
ان شاالله که تونسته باشیم از این ماه عزیز توشه ی معنویمونو پر کرده باشیم.
از خدای مهربون هم میخوایم که این سعادت رو به ما بده که سال اینده هم جزئ دعوت شدگانش برای این ضیافت باشیم.
الهی امین...
حدود یک ماه یا بیشتر حسابی کمرنگ شده بودم و حالا برگشتم...
و اما پریسا خانم و این مدت .....
بفرمایید ادامه....
راستی از این که کامنت های چند پست اخیر بدون پاسخ هستن به بزرگی خودتون ببخشید.حضوری در وبلاگ هاتون جواب میدم.
پریسا خانم واسه خودش حسابی خانم شده و با حرفایی که میزنه بهمون ثابت میکنه که دیگه نباید مثل بچه کوچولوها باهاش رفتار کنیم.
اما خوب گاهی هم بچگیش حسابی گل میکنه و اونوقته که دیگه یادش میره قرار بوده یه خانم باشه.
دخملی یاد گرفته با مامان مریم نماز بخونه....
تا بهش میگم میخوام نماز بخونم اون هم چادر گل گلی کوچولوشو سرش میکنه و جانمازشو کنار جا نماز من پهن میکنه و چند بار خم و راست و سجده....
بعد هم میگه: مامانم من خوندم.
قربون اون نماز خوندنت بشم فسقلی من .. حتما خدا همین نماز رو از تو فرشته کوچولو قبول میکنه
وقتی میرم ظرف بشورم میاد پیشم و مجبورم میکنه یه جا کنار سینگ ظرفشویی و کنار خودم بهش بدم .
میگه: اومدم کمکت کنم مامان مریم
بعد ظرفا رو یکی یکی یا میده دستم یا خودش زیر شیر اب میشوره .
بعد هم مثل یک فاتح میره به باباش میگه: ببین من یاد گرفتم کمک مامانم ظرف بشورم.م خیلی دختر خوبیم.
قربون اون دستای کوچولو که به مامان کمک میکنه.
این روزها علاقه ی زیادی به نقاشی و رنگ امیزی پیدا کرده .
هر وقت حوس نقاشی به سرش میزنه خودش یه پارچه پهن میکنه و میگه مامان اب رنگمو بیار .
بعد هم چند تا نقاشی میکشه و یکی یکی بهمون تحویل میده . این برای مامان . این برای بابا.....
کار رنگ امیزیش هم خییییییلی بهتر شده . یه نقاشی براش میکشم و مداد رنگی بهش میدم. پریسا خانم خودش کامل اونها رو رنگ میکنه. از این بابت حسابی ذوق میکنم.
وجود چند تا چسب زخم در منزل یعنی چی؟
یعنی این که یه وروجک که متوجه شده چند تا چسب داخل خونه هست، فرت و فرت یه جایی از انگشت های دست و پاهاش زخم میشه و باید بهشون چسب بزنه....
اومده میگه : مامان انگشتم درد میکنه بیا بهش چسب بزن تا هوا بهش نخوره ..
پاهام درد گرفت برام یه چسب زخم بیار...
مامان اگر دستت درد میکنه برم برات چسب بیارم و......
دیشب هم یه ظرف اب دستش بود ... کمی بعد که پیداش نبود اومد سراغم و میگه : مامان یه بچه ایی دستشو کرد داخل ظرف اب . حواست باش از اون اب نخوری.
ماشالله اعتماد به نفس هم که کرور کرور ازش میباره... وقتی میخواد در مورد خودش حرفی بزنه فقط میگه : پریسا خانم !!!!!
اعتماد به نفست منو کشته وروجک
کرم طالبی واقعا خوشمزه شده . از وب سارا جون
اولین سفره ی افطار امسال که عکسشو در اخرین روز ماه رمضان اینجا میذارم.
ممنون که همراهمون بودید.