یک حضور سبز ،یک تولد ،یک دیدار دوستانه،یک پیک نیک...
سلام
هفته ی گذشته 3 تا رخ داد مهم برامون اتفاق افتاد که همشو یکجا و فشرده مینویسم.
پس بفرمایید ادامه...
جمعه 25 / 11 / 1392
راهپیمایی٢٢ بهمن و حضور سبز پریسا
روز دوشنبه 22 بهمن بود. راستش تا به حال برامون پیش نیومده بود که به راهپیمایی بریم ولی امسال تصمیم گرفتم برای اولین بار پریسا رو به راهپیمایی ببرم.
اتفاقا خیلی خوب شد که رفتیم. واقعا براش جالب بود. این همه ادم... این همه تلاش و تکاپو ... پرواز لحظه به لحظه ی هلیکوپتر (بالگرد) از بالای سرمون و.... همه و همه پریسا رو حسابی هیجان زده کرده بود...
مدرسه ی مامان ها هم ( در این پست) یه مسابقه ترتیب داده بودن که من هم چند تا عکس از پریسا گرفتم
اینو واسه مسابقه فرستادم...
یه اتفاق جالب هم افتاد که این راهپیمایی رو واسه پریسا به یادماندنی تر کرد...
در راه برگشت بودیم که یه اقایی روی زمین و داخل کارتون جوجه میفروخت... از اونجایی که پریسا مدتیه ازما قول گرفته که براش جوجه بگیریم، تا چشمش به جوجه ها افتاد چنان به وجد اومد که تا اون لحظه که داشت از خستگی غر غر میکرد، یادش رفت ... رفت سراغ اقاهه و شروع کرد به بازی با جوجه ها و من هم مجبور شدم یه جوجه ی طلایی براش بگیرم....
بقیه ی راه همش سرش داخل پلاستیکی بود که جوجه داخلش بود و کم کم به سمت خونه رفتیم...
بعدش هم که برای هر کسی تعریف کردیم که رفته بودیم راهپیمایی ، پریسا سریع میگفت : من هم از راهپیمایی جوجه خریدم..
اینقد دوستش داره که تا چشماشو باز میکنه اول میره سراغ جوجه ...
این هم پریسای ذوق زده شده همراه با جوجه...
تولد ستایش و یاسین جووووووون
عصر ِ همون روز ِدوشنبه 22 بهمن، تولد ستایش و یاسین ، بچه های دایی حسین بود . چون تاریخ تولد هر دوشون یک روزه ، پس یک تولد واسه 2 تا شون برگزار شده بود....
داشتم از ستایش عکس میگرفتم که پریسا هم اومد گفت من هم این مدلی میخوام و این شد که.....
و پریسا خانممممممم
دیدار وبلاگی با دوستان گلللللللللللللممممم
در هفته ی که گذشت یکی از دوستای گلم که الان حدود 2 ساله با هم دوست هستیم و البته از طریق نی نی وبلاگ... خبر دادن که دارن به اهواز تشریف میارن..
مامان فرنیا جووووون و فرنیا جوووووووون http://farniagoli.niniweblog.com/
و قرار شد که یک روز همدیگه رو ببینیم. به چند تا از دوستای همشهری هم اطلاع دادم که اگر میتونن تشریف بیارن و این شد که روز 5 شنبه( 24 / 11 )4 تا از مامان های نی نی وبلاگی تونستن همدیگه رو ببینن.. جای بقیه ی دوستان خیلی خالی بود...
مامان فرنیا - مامان فاطمه - مامان علی - مامان پریسا
پریسا خانم که اجازه نداد زیاد پیش دوستان بشینم. اول بردمش استخر توپ .. البته اونجا موفق شدم از علی عکس بگیرم .(از راست فاطمه - علی - پریسا ) فاطمه و پریسا پشتشون به دوربینه...
و بعد هم با فرنیا جون رفتن چرخ فلک ....
این هم قسمت خوشمزه ی دیدارمون...
روز عشقققققققققق...
امروز هم که 25 بهمن بود و به روایتی روز عشق یا ولنتاین .... ما هم واسه این که هم رنگ جماعت بشیم کمی هنر از خودمون نشون دادیم.
اول با این کاپ کیک های شکلاتی که برای اولین بار درست کردم و به نظر خودم خیلی خوشمزه شدن.البته دیروز واسه قرار دوستان بردم و خدا رو شکر خوششون اومد . باقیشم واسه بابایی و پریسا
و این هم دیگه همینجوری درست کردم پریسا که خیلی خوشش اومد....
پیک نیک...
هوای شهرمون حسابی گرم شد...فعلا که بخاری خاموشه ... هوا هم افتابی ....برای همین امروز رفتیم پیک نیک که خیلی خوش گذشت...
البته جوجه ی پریسا رو هم با خودمون بردیم..
درخت های شهر شما این موقع سال شکوفه میدن؟ درخت های توت شهر ما که جوونه زدن....
ایشالله همیشه سبز باشید.. ممنون از همراهیتون..