پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

بوی مهر

1392/7/1 18:00
نویسنده : مامان پریسا
1,466 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

 

 سلام

امروز یه سلام جدا گونه هم به دوستای فرهنگی و دانشجوها و دانش آموزا دارم...

ایشالله سال خوبی رو شروع کرده باشن.

این روزا حال و هوای شهر حسابی تغییر کرده... البته ما که تا 1 ماه دیگه هنوز برامون تابستونه ..ولی از کنار مغازه های لوازم تحریر که رد میشم یاد کلی خاطرات گذشته میفتم...خیال باطل

هم خاطرات خوب و هم بد...

یادش بخیر روزهایی که بیسواد بودیم و کم کم با سواد شدیمخنده

یادش بخیر اون همه کتاب و دفتر و مداد و پاک کن و...... که با چه ذوقی میخریدیم و استفاده میکردیم.

الان هم گاهی یه کتاب نو که میفته دستم اول ورق میزنم و میگیرمش نزدیک بینیم تا بوی اون روزا رو حس کنم...

یه بوی خاص که فقط مخصوص کلاس اوله و کللللللی خاطره برام زنده میکنه....

پریسا خانم هم این روزا هی غذا میخوره و میگه: مامان ببین دستم رفته تا هوا (یعنی بزرگ شدم) پس منو ببر مدسه تا دس بخونم ماچبغل

خب بریم سراغ پریسا خانم...

این روزا پریسا خانم حرفایی میزنه و کارایی میکنه که من و بابایی انگشت به دهن میمونیم و کلی به کارهاش میخندیم.نیشخند

مثلا: تنبلی های پریسا خانم:

میگم : پریسا وسایلتو جمع کن !!!قهر

میگه: مامان من خسته هستم... ببین دستام داره میلرزه!!!!!خنده

میگه : مامان بیا پاهامو بخوارون ....خنثی

میگم: پریسا خودت باید بخوارونی .عینک

میگه: نه... ببین دستم به پاهام نمیرسه !!!!منتظرخنده

درخواست های پریسا :

مثلا رفتیم فروشگاه دارم وسایل مورد نیاز رو جدا میکنم . اومده سراغم و میگه:

مامان بگو دخترم چی میخوای برات بخرم!!!قهقهه

برای عروسی عمه یه مرغ از خونه بردن که جلوی پای عروس بکشن (طبق رسم )

از صبح که دیده بودش باهاش بازی میکرد. شب نذاشتیم کشته شدنشو ببینه .

بعد اومد و مرغو ندید با گریه اومد سراغم و گفت:

به بابا بگو چرا مرغ دخترمو بردی من مرغمو میخوام....گریه(یکی از دلایلی که بابایی برای پریسا خانم حنا رو گرفت همین بودساکتنیشخند)

ناراحت که بشه میاد سراغم و میگه : دوست داری من گره کنم؟ الان گره میکنم و با زور و صدای بلند و لب اویزون شروع به گریه کردن میکنه...البته گاهی هم میره داخل اتاقش درو میبنده و گریه میکنه و خیلی زیاد انتظار داره بریم و نازشو بکشیم.خنده 

دارم خیاطی میکنم . میاد سراغم...

بهش میگم مامانی برو کنار دارم سوزن نخ میکنم . نمیبینم ...

میگه : اگر چشمات نمیبینه باید چراغ روشن کنی!!!!

 

 

صبح بیدار شده و با هیجان میگه : مامان کابوس دیدم...تعجب

من هم خودمو نگران نشون دادم و گفتم : بمیرم مامان.. اشکال نداره  . صلوات بفرست ...

میگه : نهههههه ...  کابوسم کوووو!!!!خنده

 

یادم رفته بود که بهش یاد دادم دست راست و چپش کدومه . یه روز اشتباهی دست راستشو گرفتم و گفتم مامان بببین دست چپت کثیف شده ...

با هیجان بهم میگه :مامان این دست آستمه (راستمه)نیشخند

و مامان :خجالت

 خدا رو شکر حدود 99 درصد از کلمات رو درست میگه فقط گاهی ابتدای کلمات رو به جای حرف درستش ، اِ میذاره مثل یخ : آخ      نقاشی : آقاشی     لِه  : اِه (دارم به شدت میچلونمش و بوسش میکنم داد میزنه : اِ هم کردی خنده)

یا حرف ک رو بیشتر مواقع چ میگه مثل : کمچ

گاهی با یاسین با هم به تفاهم میرسن البته به شرطه این که یاسین به حرفش گوش بده:

نیشخند

ولی وای به وقتی که هر کدوم ساز خودشو بزنه...کلافهخنده

چند شب قبل تولد ابوالفضل (پسر خله معصومه )بودهورا. همون وقت داشتیم میرفتیم خونه ی عمعه بهاره ( تازه عروس ماچ). تصمیم آنی گرفتیم که تولد رو اونجا برگذار کنیم .

و شد یه تولد حسابی... و خوش به حال بچه ها از جمله پریسا خانم:مژه

با بچه ها : از راست: ستایش - ابوالفضل با داداش کوچولوش امین -پریسا - یاسین

روز سه شنبه که تولد امام رضا بود، شبش به پارک جزیره رفتیم. خیلی خوش گذشت و پریسا تونست سوار همه ی وسایل بازی بشه .

از جمله این سرسره ی خیییییلی بزرگ که بهش میگفتن کوه یخی...

البته خیلی تلاش کرد که بالا بره ولی تا نصفه بیشتر نمیتونست بره.تشویق

و همچنین تاب سواری که خیلی خوشش اومد:

و همراه با  بابا حسین ... عاشق هر 2 تاتون هستم...بغلماچ

عاشقتون هستم

و دختر قشنگم : بغلقلبماچ

 

 

٢ شنبه 1 مهر 1392  بعد از ظهر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (71)

مریم--------❤
1 مهر 92 20:04
سلامــــــــــــــــــــ

خوبی عزیزم؟

ای جونم پریسای مهربونسال تحصیلی و هم بهت تبریک میگم


سلام عزیزم.
ممنونم.
مریم--------❤
1 مهر 92 20:05
عکسهای پریسا خانومی خیلی نازن


ممنون گلم.
مریم--------❤
1 مهر 92 20:07
برای عروسی ابجی منم یه گوسفند تو حیاطمون بود ک سر ببرن

نیلوفر اینقدر باهاش صمیمی شده بودمیگفت من نانا هستم چرا با من دوست نمیشی....

کلا روابط ادما با حیوونا خیلی جالبه

یه دفعه کاملیا داشت میدویی گفتم داری چی کار میکنی گفت درم میرم دنبال پشه


البته فکر کنم منظورت از روابط بچه ها با حیوانات هست درسته؟


دنبال پشه!!!!
مامان فرنیا
1 مهر 92 20:08
همیشه به تفریح اول از همه من از ان سرسره کوه یخی خیلی خوشم امد بابا شما تفریحاتی دارید که ما تهرانیها نداریم


ممنون عزیزم.

البته اگر دوام بیاره. اخه یه صحنه هایی دیدیم که فکر کنم تا حالا نابود شده باشه.
مامان فرنیا
1 مهر 92 20:09
خیلی خوبه ها تولد پسرخاله خانه عمه جون


چون عمه ی پریسا با اون ها هم نسبت داره.
مامان فرنیا
1 مهر 92 20:11
امان از این بچه ها که نقطه ضعف مامانها را خوب شناختن و میدونن ما تحمل ناراحتی انها را نداریم


خب بلدن نقطه ضعف بگیرن. با اون گریه ها و لبهای اویزون
مامان فرنیا
1 مهر 92 20:12
عجب ماشین سواری حالا این ماشینه کدوم وری میره حتما سمتی که پریسا خانم میگه


دقیقا
ღبارانღ
1 مهر 92 21:38
سلام مریم جونم...
خوبی؟
ممنونم از مهر بونیت...بخش نت ندارم...ماجراها را نوشتم چی شده...بعد میام می خونمت و درست نظر می ذارم..

هیچ جا به جز تو زهر انرفتم چون دیدم نگرانید...ببخش گلم...

مواظب خودت باش...بوس بوس...


سلام عزیزم.
خدا رو شکر که خوبی.
چون میدونستم سرت شلوغه مزاحم نشدم.
باشه عزیزم حتما بهت سر میزنم.
شادی
1 مهر 92 23:29
ای جام. چه حرفهایی بانمکی میزنه. اون کابوس هم خیلی با حال بود.


الهه مامان یسنا
1 مهر 92 23:44



الی
2 مهر 92 1:38
سلام رسیدن بخیر
وای من عاشق کارای پریسام مخصوصا حرفآیی که میزنه کلی به کاراش خندیدم مخصوصا مامان پامو بخوارون


سلام گلم. ممنون

دلمون براتون تنگ شده عزیزم.
مامان نرگس
2 مهر 92 7:42
سلام واقعا" یادش به خیر روزهای اول سال تحصیل، چه شور و شوقی داشتیم برای مدرسه رفتن البته بیشتر هم برای لباسای نو و کیف و کفش نو که می پوشیدیم


هر چیزی هیجانات خاص خودشو داره.
مامان نرگس
2 مهر 92 7:42
چه خانم شیرین زبونی ماشالا جیگر


ممنون خاله
مهرنوش مامان مهزیار
2 مهر 92 8:32
بیا به ما سر بزن کلی لوازم تحریر نو داریم.
پاییزتون مبارک و سرشار از شادی. خوب بچه خسته است دیگه تعجب داره ما بچه بودیم هیچوقت خسته نمی شدیم اما بچه های این دوره زمونه همیشه خسته هستند.


چشم گلم میام.

نه دیگه وقتی بازی تمتم میشه خسته میشن و دیگه باقی کارها واسه مامان میمونه
مامان یاسمن و محمد پارسا
2 مهر 92 9:08
افرین مامان حرف دلم و زدی منم بوی کتاب یاد اور روزهای اول مدرسه و کلاس اوله الاهی فدای شیرین زبنیای و اشتباه حرف زدنای نازی خانم پزیسا جونم خیلی دوست داریم


خب برای نسل ماها این ها همش خاطره هستن.

ممنون خاله جون.
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
2 مهر 92 10:14
امان از دست این پریسا خانوم بااین حرفهای خوشمزه ای که میزنه
تولد آقا ابوالفضل مبارک ان شالله خدا حفظش کنه برای مامان و باباش
آخی پارک جزیره چه تاب بامزه ای ما هم دلمون خواست باید یه شب بریم
چه عکسی انداخته با باباش زنده باشی




ممنون عزیزم.

اره حتما ستایش جونو ببرید خوشش میاد.

بله دیگه عشق بابایی...
مامان آرمان
2 مهر 92 10:58
سلام
روزهای اول سال تحصیلی حس خیلی خوبی به من هم میده
ماشائا... چقدر بلبل زبون و .....
خیلی شیرین زبونه ماشاءا....
همیشه خوش باشید


سلام عزیزم.
من هم خیلی دوستش دارم.

همنون گلم.
مامان آرمان
2 مهر 92 10:59
عزیزم ممنون از بابت تبریک تولد


خواهش میکنم .
مریم--------❤
2 مهر 92 16:55
سلامـــــــــــــــــ

خوبی؟حالا بگو میخوای کادو چی بفرستیاگه ارزشش و داشت بهت میگم تاریخ تولدمومن اینم دیگه

شوخی کردم

روز زیبای حماسه ی مردم آمل و تاجگذای شاه6 بهمن


به به چه روز خوبی به دنیا اومدی.

بهت نمیگم تا وقتش
مریم--------❤
2 مهر 92 16:57
در رابطه با وبم ک یکی از دوستام امروز کلی بهم خندید
گفت این شکلکا چیه میزاری

البته با هم خندیدیم و به این نتیجه رسیدیم باید سنگین رنگین تر بنویسم


هم اینجوری خوشکله هم اونجوری.

البته سنگین و رنگین باشه بهتره
مریم--------❤
2 مهر 92 17:02
من کلا بیشتر معلمها رو دوست دارم ...اما معلمهای مدرسمون یکی دوتاش عوض شدن امروز بعضی هاشون و دیدیم.اصلا خوشم نیومد از معلم ورزشمون.خیلی سختگیر بود
آخه چون ورزشم خوب نیست خیلی از معلماش میترسممخصوصا اون که همه ازش ترسیده بودن امروز!
خوب بود اما من از االان اینجوی هستم
خیلی سر این قضیه ناراحت هستم ک باهام بد بخورد کنه....
امسال هم تو کلاسمون چنتا رقیب سر سخت دارم ک نباید جلوشون کم بیارم


من هم علاوه بر اونهایی که بهت گفتم از ورزش هم زیاد خوشم نمیومد البته اگر کاری به کارمون نداشتن من هم دوستشون داشتم.
مریم--------❤
2 مهر 92 17:03
بلهـــــــ دیگه خوب مثلا دبیرستانی بودینازشت بوده جیمبو ببینین
شوخی کردم عزیزم


اره دیگه خانم بودم اون موقع زشت بود ببینم.

الان با دخترم میشینم و میبینم
مریم--------❤
2 مهر 92 17:15
تولد ابولفضل هم مبارکـــــــــــــــت عزیزم


مبارکش باشه!!!!
مریم--------❤
2 مهر 92 17:22
خوب نمیدونم تا چ حد باید شکلک بزارم؟حالا فکر کنم اون مطلبم ی پله نزدیک به سنگین رنگین بودن نبزدیک شد


از شکلک های مناسب . خب عزیزم گاهی یه شکلک مناسب با موضوع نیست یا خیلی بچه گانه میشه.
مریم--------❤
2 مهر 92 17:25
ن بابا کلیک میکردم هیچی نمیومدبازنمیشد...


ولی من مینوشتم
مریم--------❤
2 مهر 92 17:26
ممنونم عزیزم
مال تو هم خیلی نازه.مخصوصا جداکننده ی متن.شانس اوردی بعد از نوشتن متنم دیدمش وگرنه استفادش میکردم


حالا نگهش دار برای پست بعد استفادش کن.
مریم--------❤
2 مهر 92 17:27
روشنه کهتو تنضیمات نوشته روزن


ولی برای من خاموشه!!!!
مریم--------❤
2 مهر 92 17:28
وای ببین تنظیمات و با چ ز یی نوشتم


از عوارض مدرسه رفتنه نگران نباش/
مریم--------❤
2 مهر 92 17:33
خوب منم منظورم این بود شکلک های مناسب چیه
بیخیال
فقط شما تذکر یادت نرهببخشید البته ها


خواهش میکنم.
باشه.
مامان ریحان
2 مهر 92 17:45
سلام
ای جونم چقدر شیرین حرف میزنی

ریحان وقتی نخواد کاری انجام بده در جواب میگه:آخه من هنوز کوچولوئم از دست این وروجکها

هر چند که تو پست قبلی تبریک پاییزانه ی خودمو تقدیمتون کردم اما از اونجایی که پریسا جونم دختر پاییزیه یه بار دیگه میگم -------------------->

باز پاییز است, اندکی از مهر پیداست ؛ حتی در این دوران بی‌مهری , باز هم پاییز زیباست. پاییزتون مبارک


سلام عزیزم.ممنونم.
اگر چیزی به نفعشون باشه میگن بزرگ شدیم و اگر به نفعشون نباشه میگن کوچولو هستیم.....خلاصه فعلا باید با سازشون برقصیم.

ممنون برای متن قشنگتون.من که هر سال یادم میره برای پست پاییز به دخترم تبریک بگم.
مامان آرشیدا کوچولو
2 مهر 92 17:51
بهتر شدی عزیزم دلم براتون تنگ شده شما هم از شیرین زبونی این وروجک میگی و دل ما رو بیشتر آب میکنید جواب اون سوالهه بود ها چون شما خودتون خیلی خانمید دخملی زودتر از بقیه بچه ها این مسائل رو درک کرد


ممنون زهره جان.ایشالله نوبت ارشیدا خانم هم میرسه.

بله دیگه سوال خوبی بود و باید بهش جواب داده بشه. باز هم بهش سر میزنم.
غزاله
2 مهر 92 20:09
سلام دوستای خوبم من تصمیم گرفتم هرهفته با مشارکت شما یک ختم قرآن هدیه کنیم برای سلامتی و ظهور آقامون امام زمان. هر کس که دوست داشته باشه میتونه در این ختم شرکت کنه. عزیزانی که تمایل دارند هر هفته با من همکاری کنند اطلاع بدهند تعداد نفرات که به 30نفر رسید جزءهارا تقسیم میکنم و به اطلاعتون می رسونم از تمام دوستان خواهش میکنم به عهد خود وفا کنند که مطمئن هم هستم همین طور خواهد شد امیدوارم این کار خیر مورد قبول خداوند متعال قرار بگیره
مامان مرضیه
2 مهر 92 20:12
یادش بخیر دوس دارم یه بار دیگه برگردم به اون موقه ها
تولد ابولفضل جون مبارک 120 ساله بشه
قربون شیرین زبونیات پریسای عزیزم


خیلی ها دوست دارن که به اون موقع ها برگردن ولی حیف که دیگه نمیشه.

ممنون عزیزم.
سمیرا
2 مهر 92 22:18
کلی به حرفای پریسا خندیدم ماشاا... خیلی بامزست خوش بحالت با بودن پریساجون هیچ موقع حوصلت سر نمیره از طرف من کلی ببوسش


ایشالله شما هم به وقتش یکی گیرت بیاد که همه ی وقتت رو پرکنه.
ღبارانღ
2 مهر 92 22:24
سلام..باز هم ببخش گلم...
خودت می دونی...
ممنون از وقتی که می ذاری..پریسا خوشگلم که اینقدر خوشگل حرف میزنی... می نوشتی تو چهار تا جمله کل وقایع خونه را توضیح می ده


سلام باران عزیزم

ایشالله تو هم خوب باشی.

بله دیگه ابرو برا ادم نمیذارن.
ღبارانღ
2 مهر 92 22:25
کمچ پارچ را هم می گه(پارک)


ღبارانღ
2 مهر 92 22:26
زورگو مننننننننننننننننتولد ابوالفضل جون مبارک...زیر سایه پدر و مادر خوبش...
نی نی یهویی را نگاه... ماشالله به همه شون...





ممنون مهربونم.
ღبارانღ
2 مهر 92 22:27
خدا و تو بابا حسین را برای دختر قشنگ حفظ کنه...


ممنون

ღبارانღ
2 مهر 92 22:28
ببخش این طور شده...ممنونم در هر صورت که هستی...


مهرنوش مامان مهزیار
3 مهر 92 12:06
سلام عزیزم دستور تهیه رولت رو در ادامه همون پست انتهای مطلب نوشتم.


الان میام
آجی مهدیه
3 مهر 92 13:56
قضیه حنا خانوم چی بود؟؟؟؟

ای جووووووووونم پریسای شیطون من
منم میخوام اِه ت کنمممممم

مامی پریسا برو به پریسا بگو اُشکل منی


پست قبل نوشتم...

پریسا خانم یه خانم حنا داره.
(زهره)مامان فاطمه
3 مهر 92 15:16
وای خدایا بااین زبونش عزیزم.مامانی دخمله به این شیرین زبونی رو نخوری
حرفهاش خیلی بامزه بودن مخصوصا تنبلیهاش


سعی خودمونو میکنیم که نخوریمش
مامان مرضیه
3 مهر 92 16:54
عزیزم مرضیه 6 مهر میره مهد پریسا جونو ببوس


با 6 روز تاخیر؟
باشه ممنون گلم.
بهار
3 مهر 92 17:17
سلام اگه دوس داشتین برای پریسا جون قالب وبلاگ با عکسای خوشگلش درست میکنم. خوشحال میشم به این آدرس سر بزنین. www.ghalebe-weblog.blogfa.com البته با قیمت مناسب تر از جای دیگه و یه کارت پستال هدیه.
مامان دوفرشته
3 مهر 92 20:45
چه شیرین زبون شده دخملمون


مرجان مامان پريساجون
4 مهر 92 8:37
عزيزم چقده شيرين زبونه والله...


مرسی خاله
مامان سیده فاطمه موسویان
4 مهر 92 11:50
سلام.عزیزم ممنون که به کلبه ما قدم گذاشتی .ما شاالله گل نازو با مزه ای داری


ممنون
مامان امیرمحمد
4 مهر 92 12:34
چه حرفهایی میزنه این دخترک ...
من که غش کردم ..........



زهرا
4 مهر 92 18:49
چه حرفای قشنگی میزنی پریساخانمخوشم میادمچ مامانتومیگیری
عزیزم حواست به دست راست وچپت باشه
یعنی من میمیرم برای بچه های حاضرجواب والبته باادب خداکنه روژان هم همینطورباشه



ممنون زهرا جون. حتما روژان جون هم با وجود مامان خوبش همینطور میشه.
مامان آناهیتا
5 مهر 92 0:57
سلام عزیزم نظر گذاشتم نمی دونم ارسال شد یا نه بازم میام سر می زنم .


سلام گلم
2 تا بوود تایید کردم ممنونم.
مامان آناهیتا
5 مهر 92 0:58
دورت بگردم چقدر شیرین زبونی عزیزم . چقدر سوالهای این بچه ها شبیه به همه


خدا نکنه.

بله مثل این که همشون از یک قانون پیروی میکنن
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
5 مهر 92 3:56
سلام دوستان عزیز ما هم اسم وبلاگمون و هم آدرسشو عوض کردیم لطفاً ما رو با این اسم و آدرس جدید لینک کنین . ممنون اسم و آدرس جدید ما : ستایش فرشته ای از بهشت http://eshghemamanobabasheh.niniweblog.com/
sara
5 مهر 92 11:35
slm.web khobi dari b manam sar bezan


باشه.
مامان ندا
5 مهر 92 13:48
چه شیرین زبونی هستی عزیــــــــــــزم
کمچ کمچ کمـــــــــــــــچ هیلی باحالی
شیطونک


مامان *
5 مهر 92 17:17
عکسها رو گذاشتم


مرسی. اومدم.
مامان فرشته های آسمانی
6 مهر 92 9:30
سلام
چه بامزه حرف میزنه پریساجون چشم نخوری کمچ خیلی بامزه میگی


سلام گلم. ممنون.

ایشالله نی نی های شما هم سلامت باشن
مرضیه مامان آنیتا
6 مهر 92 9:49
ای ول پریسای حواس جمع !خوشم اومد که دستهاشو قاطی نکرد.
البته اینها نشونه آموزش خوب مامانش بوده که اینقدر خوب یادش مونده,به افتخار مامانش و خودش


ممنون مرضیه جون شما لطف دارید گلم.
مرضیه مامان آنیتا
6 مهر 92 9:50
راستی اون عکس آخری-دریایی خیلی خیلی خوشم اومد
(زهره)مامان فاطمه
6 مهر 92 10:10
عزیزم پست جدید دارم
مامان آرمیتا
6 مهر 92 11:48
سلام عزیزم خوبی واقعا اول مهر هوا بوی خاصی داره عاشق روزهای کدرسه هستم الان هم هر سال به دبستانم سر میزنم سر کلاسهایی که درس خوندم میرم
قربون اون شیرین زبونیاش بشم اینقدر خوشگل حرف میزنه دلبری میکنه

همیشه شاد باشید خدا آقا حسین و پریسا جون برات حفظ کنه

تولد ابوالفضل جون مبارک باشه 120 ساله شه


شرمنده دیر به دیر میام دیگه حوصله نوشتن زیاد ندارم حالا آرمیتا سرماخورده حالش خوب نیست خودش ضعیف بود غذا نمیخورد حالا بدتر شده نمیدونم چیکارش کنم


سلام گلم.

ممنون برای وقتی که گذاشتی.

ایشالله همسر و دخملی شما هم سلامت باشن..

ناراحت نباش ایشالله خوب میشه...
مامان آرمیتا
6 مهر 92 12:50
عزیزم با 2 تا پست جدید اپم
مامان مرضیه
6 مهر 92 13:36
معصومه(مامان آریا)
6 مهر 92 15:51
عزیز دلم غصه نخور به وقتش هم تو هم بزرگ می شی و مدرسه هم می ری قربونت برم همه عکسات خوشمل بودن منم دلم خواست از اون سرسره می رفتم بالا



ممنون خاله. فعلا که فرستادمش.
ღبارانღ
6 مهر 92 16:19
دوستمممممممممم...سلام..خوبی؟ می بنیم که هنوز ---- خوب سر کار می ذاری ها...نمی دونی چقدر تو دلشون قند اب شده....امروز خوب بود؟منتظرم بیای بگی...اومدم برای اونجا گفتم به تو هم سر بزنم و بروم...خداحافظ


سلام عزیزم. تو خوبی؟

اره دیگه بذار کمی ما هم یاد بگیریم.

باشه میام و میخونم.
مامان مرضیه
6 مهر 92 16:36
خاله جون بیا مرضیه سادات و تو لباس مهدش ببین چه شکلی شده دوس داشتی ببینی چیکار میکنه میبوسمت پریسا جونم.
مامان اسرا واسما
7 مهر 92 7:27
سلام عزیزم خوبین؟ خوشین؟پریسا خانوم چه ناز شده ماشاللههم خودش هم کاراش هم حرفاش


سلام عزیزم. چه عجب به یادمون افتادید.
مامی امیرین
7 مهر 92 8:53
ای جانم..کلی خندم گرفت از این حرفهاش..
یعنی این اشتباه حرف زدنشون و خیلی خیلی دوست دارم.اصلا مزه بچگی به این ساده بودن و غلط غولوط حرف زدنشون.
حالا که میبینم امیرحسین اینقدر زود بزرگ شده دیگه قدر امیرعلی و بچگیش و بیشتر میدونم
ماشالا چه خانم شده...
خدا این ÷در و دختر مهربون و برای شما حفظ کنه.


اره به خدا خیلی ناز و با مزه حرف میزنن. گاهی دلم نمیخواد این لحظه ها هرگز تموم بشه.
مامان فتانه
7 مهر 92 10:20
هههههههههههه عجب حرف هایی میزنه مثل ایلین که میگه مامانی من از اون فیلم ها هستماکلا این بچه ها یک حرفهایی میزنن که ما بزرگا هنگ میکنیم


دیگه دنیای بچه گی هستش با کلی شیرین زبونی.....
مامان مهرزاد جان
7 مهر 92 10:27
به به ماشاله چه زبونیییییی
ان شاله همیشه خوب و خوش و صد البته خندون باشید


ممنون گلم.
مرضیه مامان آنیتا
7 مهر 92 18:06
چرا نظر من ثبت نشده؟


عزیزم دارم جواب میدم. میام خدمتتون گلم. ببخش دیر شد. 2 روز نت نداشتم.
مامان ساجده
10 مهر 92 17:05
وای چقد خندیدم به حرفای شیرین و خنده دار دخمرتون،
مخصوصا اونجایی مه از خوا ببیدار شده گفته کابوسم کوووو؟
عکساشم خیلی بانمک و خوشمل شده تولد پسرخاله معصومه هم مبارک





مرسی گلم.