یه دیدار دیگه ... البته در خانه ی بازی کودک...
سلام...
امیدوارم خوب و سلامت باشید...
ایشالله به همه ی ارزوهای قشنگتون برسید....
دیروز یعنی چهار شنبه 6 / 6 / 1392 با دوستای عزیز وبلاگی یه قرار داشتیم تا در یک کارگاه آموزشی کودک شرکت کنیم....
ساعت 6 الی 6 و نیم قرار بود کلاس تشکیل بشه... از اونجایی که راه دور بود ما هم قبل از 6 حرکت کردیم...
وقتی رسیدیم....حتی خانم مربی هم نیومده بود!!!!فکر کنم از این به بعد باید یک ساعت بعد از قرار تعیین شده از خونه حرکت کنم !!!
از شانس بددددد و برای اولین بار ، دوربینمو با خودم نبردم....یعنی اونجا شدیدا دپرس بودم.....
اخه چرا باید یادم میرفت؟؟؟؟؟الان هم هر چی نشستمم منتظر دوستای عزیز که بهم عکس برسونن دیدم خبری نیست. واسه همین فعلا پست بدون عکسه تا بعد از کمک رسانی دوستا ، چند تا عکس هم اضافه کنم......
و عکس هایی که دوستان بهم رسوندن :
پریسا در قسمت وسایل بازی قبل از شروع کلاس:
و اما موضوع کارگاه.....
باید بگم که موضوع انتخابی بسیار خوب بود... راستش خیلی دوست داشتم بیشتر ادامه داشت و خانم مربی بیشتر برامون صحبت کنن... همون چند دقیقه صحبت هاشون اینقد به دلم نشست که ناراحتیم برای فراموش کردن دوربین از یادم رفت....
خانم مربی از آموزش ها و بازی های مربوط به کودکان زیر 3 سال صحبت میکردن و این که چقد ضروریه که در این سنین بچه ها با وسایل اطرافشون اشنا بشن و این مساله در بالا رفتن میزان هوش بچه ها و رشد مغزی اون ها و ارتباط پیدا کردن نیم کره ی راست و چپ اهمیت داره....
با بازی های خیلی ساده که حتی به وسایل خاصی هم نیاز ندارن ....
ما میتونیم خیلی راحت وسایل رو نشون بچه بدیم و اسم اون ها رو بگیم... رنگشونو بگیم و یا هر چیزی که از نظر ما اموزش ولی برای بچه یه بازیه....
من که تصمیم گرفتم از همین امروز این کار رو برای پریسا انجام بدم.
ناگفته نمونه که همه ی ما ناخودآگاه این کارها رو برای بچه ها انجام میدیم ولی خب اگر بدونیم و حساب شده و با آگاهی جلو بریم بهتر جواب میگیریم....
بازی هم که برای کارگاه در نظر گرفته شد: خمیر بازی بود ...
خانم مربی زحمت کشیده بودن و ارد و باقی وسایل رو آورده بودن. با کمک مامان ها خمیر تهیه شد و گلوله گلوله شد و در اختیار بچه ها قرار داده شد...
شروع کار:
پریسا هم حسابی کمک کرد:
و خمیر های رنگی خوشکل:
بچه ها هم اون ها رو سپردن به مامان هاشون تا براشون عروسک درست کنن
پریسا که اینقد خوشش اومد که از همون ابتدای تهیه ی خمیر در این کار شرکت کرد...
مامان های هنرمند هم نشستن و کلی عروسک درست کردن.....
مثلا مامان مریم این هنرنمایی رو داشت:
و این هم چند تا از بچه های کلاس البته بیشتر بودن:
الینا - پریسا - سپهر - ارشیدا - ارسطو و به غیر از این ها : انیتا ( دوست جدیدمون ) - علی - روژان - و.... فکر کنم باز هم بود که الان اسماشون یادم نیست
از دوستای گلم که عکس ها رو برام فرستادم ممنونم. باقی عکس ها رو در آرشیو و برای یادگاری نگه داشتم.
٥شنبه 7 / 6 / 1392 و ویرایش به خاطر قرار دادن عکس ها: سه شنبه 12 / 6 / 1392