پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

چهارمین قرار وبلاگی و دومین حضور ما....

1392/3/25 1:18
نویسنده : مامان پریسا
1,242 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.خوبید؟خوشید ؟ سلامتید؟

ما هم خوبیم (به کوری چشم دشمناننیشخند) و دعا گوی دوستان عزیزم.قلب

امروز یعنی جمعه 24 / 3 / 1392 برای دومین بار جهت شرکت در پای صندوق...... (ببخشیدنیشخند)در  قرار وبلاگی راس ساعت 7 و 10 دقیقه به محل قرار رسیدیم.

این بار زهره جون یعنی مامان آرشیدا زرنگی کرده بود و زودتر رسیده بودخنده.

من و پریسا هم که همراه با مامان آرمیتا جون با هم رسیدیم و بلافاصله  مامان کیاوش جون هم بهمون ملحق شدن که من برای اولین بار بود ایشونو میدیدم.

این هم اقا کیاوش گل:

و بچه های گروه اول که زود رسیدن تشویق

و البته پریسای عزیزم...

و بعد هم سارا جون همرا با علی عزیزم اومدن.

همین تعداد که جمع شدیم وسایل نقاشی بچه ها که واحد کار این جلسه بود رو پهن کردیم و بچه ها شروع  کردن.

هر چهار تاشون با یه علاقه ایی شروع به نقاشی کشیدن کردن که انگار هر کدوم یه پا پیکاسو هستنخنده.

علی که نمیذاشت کسی نقاشیشو ببینه تا نکنه که اثرش لو برهقهقهه

پریسا هم که فهمید ممکنه اثرش دزدیده بشه محتاط تر عمل کردقهقهه

کمی بعد مامان ارسطو جون هم اومدن و ارسطو جون هم به جمع نقاشان اضافه شد.

کمی که نقاشی کشیدن و اثار بزرگشونو خلق کردنتشویق،بهشون تغذیه دادیم که هر مامانی برای نی نیشون تغذیه اورده بودن و البته بزرگتر ها هم بی نصیب نموندننیشخند..

این نقاشی علی که گفت مامانمه.... خندههر کسی که میخواد سارا رو ببینه بیاد اینجاقهقهه

ساراااااااااااااااا عکستو لوووو دادم شیطان

و این هم شاهکار هنری دختر گلم پریسا خانم. فکر کنم پریسا هم عکس مامانشو اون گوشه کشیده.نیشخند

و این هم وسایل کار بچه ها و اثار بزرگشون که به زودی جهانی میشه...تشویق

مامان بعدی که به جمعمون ملحق شدن ، مامان روژان جون بود که روژان طفلی خواب بود و بغل مامانش بود و دیگه از خیر نقاشی کشیدن گذشت .

 

نقاشی کشیدن که تموم شد بچه ها برای بازی کردن رفتن و با توپی که پریسا با خودش اورده بودن بازی کردن.( زهره جون؟؟؟؟ گفتی چرا توپ آوردم..... خوب اگر توپ نمیاوردم این طفلی ها با چی بازی میکردن؟متفکراز خود راضی)

علی داره سربه سر پریسا و ارسطو میذاره.منتظرتوپو گذاشت بالای درخت!!!خنده

و آخرین مامانی که به جمع امروزمون اضافه شدن و خیلی هم از دیدنشون خوشحال شدم ، مامان ستایش بودن.با ستایش عزیزم که خجالتی بود و از کنار مامانش تکون نخورد.

از توپ بازی که خسته شدن رفتن سراغ کالسکه ی ارشیدا جون نیشخنداول علی تبدیلش کرد به گاری و داد میزد:نون خوشکیه.....قهقهه

بعد هم پریسا خانم که عاشق تقلید کردن از کار بقیه هستش.نیشخند

البته خیلی ازم دور بود برای همین عکس تار افتاد.

 

در حال بازی کردن بودن که یه اقا با اسبش اومون اونجا و پریسا طبق معمول حس اسب سواریش گل کرد. مجبور شدم ببرم و سوارش کنم. علی جون و ارسطو جون هم اومدن باهام ولی به هیچ وجه حاضرنشدن سوار بشنخنده

این علی کنار پریسا :

سارا !!! علی قبل از این که پریسا رو سوار کنم یه چیزی بهم گفت که میام بهت میگم.قهقهه

و علی و پریسا در کنار پل رنگین کمان..

و یه عکس دسته جمعی که باز هم یکی از بچه ها کمه.. به هیچ وجه نمیذارن یه عکس دسته جمعی بگیریم.کلافه

خلاصه این هم جریان قرار وبلاگی این هفته.....

دست زهره جون درد نکنه که برنامه رو گذاشت... و ممنون که بهم گفتن .. چون تصمیم داشتم این هفته نرم. ولی حالا خوشحالم که رفتم.مژه

به امید دیدارهای بعدی و دیدن دوستای عزیزم.بغل

 جمعه 24 / 3 / 1392 ساعت 15 : 1 نیمه شب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (124)

شادی
25 خرداد 92 1:35
سلاااااااااااااام.
قبول نیست. منم دوست دارم دوست وبلاگی بشم. ما رو هم بازی بدین.



سلام.
اگر همشهری هستید بفرمایید در خدمتیم.
شادی
25 خرداد 92 1:42
بله که همشهری هستیم. البته اصالتااهوازی نیستیم.. ولی خوب کلی شرایط برای این داریم که دلتون بسوزه و ما رو هم بازی بدین.
قرار بعدی کی هست؟؟


چرا باید دلمون بسوزه ؟
مامان روانشناس
25 خرداد 92 1:45
دوست عزیز علت چرا پرسیدن های پریسا جون رو برات نوشتم


ممنون عزیزم. الان میام.
مامان نرگس
25 خرداد 92 1:45
چه قشنگ


ممنون. چشماتون قشنگ میبینه.
شادی
25 خرداد 92 1:48
خوب برای اینکه اینجا غریبیم. تنهاییم. دنبال دوست می گردیم.


اهاااان از این نظرررر. نه گلم این که نیازی به دلسوزی نداره. همین که دوست خوب و مامان مهربونی باشید برای ملحق شدن به جمع مامان ها کافیه.
مامان امیر مهدی
25 خرداد 92 2:01
خصوصی


ناراحت نباش الان میام.
شادی
25 خرداد 92 2:01
ممنون گلم.
فکر کنم شرایط ورود رو دارم.


پس تبریک میگم. خوش اومدید.
مامان ارسطو
25 خرداد 92 2:34
سلام به مامان زرنگ که خیلی زود پستاشو میزاره . عزیزم خیلی ماهی دخترگلتم خیلی مهربونه دوستون دارم پریسا جونو ببوس


سلام زهرا جون.
ممنون عزیزم. خوبی از خودتونه. شما هم خیلی خوب و مهربون هستید.
مامان یاسمن و محمد پارسا
25 خرداد 92 7:43
همیشه به شادی عزیزم


ممنون گلم.
مامان کوروش
25 خرداد 92 8:08
سلام مریم جونم خوبی اول بگم قالب نو مبارک خیلی خوشگله
بعد بگو ببینم منظورت از کوری چشم دشمنان کیه این دشمن رو نمیخواید به من معرفی کنید قول میدم حسابشو نرسم


سلام عزیزم.ممنون

اهمیت نده بذار اون هم خوش باشه.
مامان کوروش
25 خرداد 92 8:10
قرار وبلاگی دیگه داره یواش یواش بهتون حسودیم میشه خوش به حالتون ایمدوارم همیشه این دوستی پایدار بمونه کار خوبی میکنید که این قرارها رو میزارید کلی روحیه ادم عوض میشه همیشه شاد باشید


چرا حسودی؟ خوب ی بار پاشو بیا اینجا مگر از اراک تا اینجا قد راهه تنبل

اره به خدا من که خیلی روحیم خوب شد.
ممان کوروش
25 خرداد 92 8:12
فدات بشششششششششششششم پریسا جونم ببین چه جوری نقاشی میکشه
علی رو ببین عزیزمی علی جون سارا چه خوشگلی ها علی جونم دستت درد نکنه علاوه بر فوتبالیست نقاش ماهری هم میشی


نه که بقی هم مشغول بودن این هم رفته بود تو حس
نقاشی علی که خیلی خوب بود. عکس سارا با خودش مو نمیزد
مامان کوروش
25 خرداد 92 8:15
نون خشکی وای علی جونم چقدر با مزه ای تو هنوز پریسا بهتر گرفته کالسکه رو
پرسیا جونم رشته ورزشیتو انتخاب کردم سوارکاری باور کن هم با کلاسه هم اینکه استعدادشو داری افرین
امیدوارم شاد باشید همیشه منتظر گزارش قرار بعدی هستیم


وای لیلا اینقد بهش خندیدیم. من که تا دیشب که داشتم پست رو مینوشتم کلی خندیدم.واقعا جاتون خالی بود.

اتفاقا سارا هم همین پیشنهاد رو برای پریسا داد.
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
25 خرداد 92 8:23
سلام مریم جون
ما هم از دیدن شما و پریسا جون خیییلی خوشحال شدیم و خوشحالتر از اینکه بیشتر مامانهای نی نی وبلاگی در یک منطقه بودیم ولی خبر نداشتیم این هم باعث دلگرمی ما شد ان شالله در قرارهای بعدی که همدیگه رو ببینیم


سلامم منصور جون.
من هم خوشحال شدم...
اره واقعا جالب بود که همه نزدیک هم باشیم و از وجود هم بی خبر.......

ایشالله...
مامان محمد صدرا
25 خرداد 92 9:00
کجایی بانو/پریسای خوشگلم چطوره مشهد نمیاین..انشاله همیشه شاد باشین پریسای نازم روببوس


زیر سایتون عزیزمم.
وای من که از خدا میخوام. دعا کنید قسمت بشه.
مهرنوش مامان مهزیار
25 خرداد 92 9:21
سلام عزیزم همیشه به قرار. مامان آرشیدای گل برای من پیام گذاشته بود اما من تازه دیدمشنتونستم کنار شما باشم انشاا... قرار بعدی فقط زودتر خبر کنید.لطفا.

راستی خانمی با افتخار لینکتون کردم خوشحال میشم به ما هم سر بزنید.




سلام. زهره جون خیلی منتظرتون بودن. جاتو خالی بود.


ممنون عزیزم. شما هم لینک شدید.ایشالله سری بعد از نزدیک ببینمتون.
مامان علی خوشتیپ
25 خرداد 92 9:59
آفریننننننننننننن
چه فعال


ممنون
مامان فرشته های آسمانی
25 خرداد 92 10:22
سلام
جقدر خوبه همه پایه هستند ایشالله همیشه بهتون خوش بگذره


سلام
خوب اینور مواقع ادم پشیمون میشه اگر شرکت نکنه.
مامان سونیا
25 خرداد 92 11:33
چه عالی همیشه جمعتون جمع ودوستیتون مستدام
خو ما چکار کنیم هیچ کس توی نی نی وبلاگ نیست تا باهم قرار بزاریم بریم پارک
اهوازم که خیلی دوره من نمیتونم بیام به نظرت چکار کنم
من دلم قرار میخواد و دیدن دوستان نی نی وبلاگی هخوش به حالتون خوش بگذره
جای ما رو هم خالی کنید و ازمون یاد کنید


دیگه جنوبی ها این مدلی هستن عزیزم.
ما که همیشه جای همه رو خالی میکنیم.ایشالله قسمت بشه یه بار شما رو هم از نزدیک ببینیم.
اتنا مامان نگین
25 خرداد 92 11:48
ایول به این مامانای جنوبی میگما من عمرا تو اون گرما طاقت بیارم واقعا افرین دارید تک تکتون


ممنون اتنا جون. درسته گرم بودولی ارزشش رو دشت که دوستامونو ببینیم.جای شما خالی ود.
مامان فاطمه
25 خرداد 92 12:32
وای مامان پریسا قراربود به منم بگی ی ی



من منتظر بودم بهم خبر بدید که دوست درید بیایید یا نه.
مامان فاطمه
25 خرداد 92 12:38



مامان آناهیتا
25 خرداد 92 12:39
افرین بازم دور هم بودین خوش بگذره همیشه



مرسی عزیزم.
مامان سونیا
25 خرداد 92 12:41
خصوصی


مامان ایناز
25 خرداد 92 12:58
همیشه به خوشی واقعا حسودیم میشه خیلی دوست دارم تو جمعتون باشم ولییییییییییی...


آحیییییییییییی!!! آخه چرا؟
مامان آرشیدا کوچولو
25 خرداد 92 13:14
سلام دلبر آفرین شما به عنوان شاگرد اول و زرنگ و باتربیت کلاس انتخاب شدی و از این به بعد مبصر میشی من که دیشب عکس ها تو ندیدم اما باور کن این سری حال کپی کردن هم نبود


سلام عزیزم. ممنون.
ولی من مبصر خوبی نیستم بعد پشیمون میشی

خوب حالا که دیدی. خوب بود؟

اشکال نداره هر جور راحتی
مامان آرشیدا کوچولو
25 خرداد 92 13:16
وای این دخمل ات عشق منه مال خودمه حیف که پسر ندارم مخصوصا اونجا که یه ریز میگفت مامانی لفطا بریم ابس سواری میخواستم قورتش بدم منتها کنارم نشسته بودی جرات نکردم


حیففکر میکنم مادر شوهر خوبی بشی

دیگه دخملی ماست و عشق اسب سواری
اتنا مامان نگین
25 خرداد 92 13:38
اپیدیما


چشم عزیزم.
مامان محمد و ساقی
25 خرداد 92 14:15
سلام مریم جون
ببخشید دیشب که کامپیوترو خاموش کردم تازه یادم اومد قرار بود پست بذاری
ولی از گوشیم دیشب همشو خوندم و لذت بردم
مریم میدونی که تو چه سایتی بودم دیشب.لیلا رو هم با خودم همونجا برده بودم


سلام مینا جون خوبی عزیزم؟

ار میدونم کجا بودی. ببین عزیزم اشکال نداره.. فقط مراقب جیب اقا رضا باش
مامان محمد و ساقی
25 خرداد 92 14:16
اینقدر دلم میخواد تو یکی از قرارهاتون بیام شما رو سورپرایز کنمنبست همتون دوستم دارین


خوب دوستت داریم دیگه

نه جدی میگم مینا جون خیلی دوست دارم چند تا از دوستامو از نزدیک ببینم یکی هم منا جونمه. همون هلوووووووی عزیزممممممممممم
مامان محمد و ساقی
25 خرداد 92 14:17
فکر کنم پست سارا هم همین بشه.بیشتر در مورد علی جون بود
یعنی عاشق اون دراز کشیدن علی شدم موقع نقاشی.عین خودم


خب سارا فعلا دستش بنده من زحمتشو کشیدم.
مامان محمد و ساقی
25 خرداد 92 14:18
ای جاااااااااااااااااااااااااااان پریسا
چه لباس خوشگلی
خوبه اسب دوست دارهایشالله شوهرش براش یه اسب بخره


چرا شوهرش؟ خودم واسش میگیرم.
مامان محمد و ساقی
25 خرداد 92 14:19

نون خشکی



خیلی هم خوشش میومد...
مامان محمد و ساقی
25 خرداد 92 14:20
ایشالله جمعتون همیشه جمع باشه و پر از شادی


ممنون مینا جون. البته در کنار باقی دوستان.
مامان کیاوش
25 خرداد 92 14:26
عزیزم خوشحال شدم از نزدیک دیدمتون.در کنارتون خوش گذشت.
پسرک ما هم که همه اش در حالت تعجبه.


به ما هم خیلی خوش گذشت.ممنون عزیزم.

اره طفلی مونده بود که اینجا چه خبره.
مامان تارا
25 خرداد 92 15:05
سلام
ای ول بازهم قرار وبلاگی

میگم ها مثل اینکه نصف نی نی وبلاگیها تو اهوازند نه؟




سلام.

دقیقا من هم تا حالا نمیدونستم.
مامان تارا
25 خرداد 92 15:10
علی جان چه عکس خوشگلی کشیده سارا خانم با گیسهای بافته

همیشه خوووووووووووش باشین


فکر کنم این مدلی زیاد مامانشو میبینه

ممنون.
مامان تارا
25 خرداد 92 15:15
خصوصی عزیز


مهم نیست عزیزم.
مامان کیاوش
25 خرداد 92 17:23
با اجازه 2 تا از عکس ها رو برمیدارم.


قابل نداره
خواهر فرناز
25 خرداد 92 19:30
سلام
به سلامتی همیشه به گردش ایشالا

ایشالا یه سری با هم بریم بیرون خوش بگذره


سلام گلم.
ایشالله
مامان آرشیدا کوچولو
25 خرداد 92 20:35
مریم جونم این که گفتی یعنی چی؟؟؟
........................................؟


میام برات میگم.
مامان آرشیدا کوچولو
26 خرداد 92 0:20
دلبر شاید مثل ما پناهنده باشه نگاه گذرایی انداختم یکی از ------------------- دیگه


باشه . ممنون که دنبال کردی..
الهه مامان یسنا
26 خرداد 92 9:52
چه عالی آفرین به شما دوستای خوب اهوازی


ایشالله اراکی ها هم یاد میگیرن.
بهناز مامی یلدا و سروش
26 خرداد 92 12:54
چهارمین قرار وبلاگیتون خوش...
قرارای وبلاگیتون مستدام و پایدار


ممنون عزیزم. ایشالله دیدار با بقیه ی دوستان
بهناز مامی یلدا و سروش
26 خرداد 92 12:55
از ایده نقاشیتون هم بسیار خوشمان آمد


قابل نداشت
شقایق
26 خرداد 92 17:56
ایشالا همیشه شاد باشید


ممنون
ستاره زندگی
26 خرداد 92 23:22
عجب جمعی دوستانه بوده
پس از حالت مجازی بیرون اومده
عکسهای قشنگی گذاشتید


درسته جای باقی دوستا هم خالی بود.
ستاره زندگی
26 خرداد 92 23:22
.__________#####_____##___آپم___## _________#____##_____##________## ________#_____##_____##___زود___## ________#_____##_____##________## _________#____##_____##___بيا___## __________#####______##_______## ______________##_______#######__ ______________##_________####____
مامان اسرا واسما
26 خرداد 92 23:35
سلام خیلی وقته از تون بیخبرم اومدم ببینم در چه حالین ؟عسل خاله رو ببوس

همیشه به گردش عزیزم


سلام گلم. ممنون که به یادم بودید.
مامان بنیتا
27 خرداد 92 2:21
آفرین به این مامانای فعال و آفرین به نقاش کوچولوهای دوست داشتنی همیشه خوش باشین عزیزم


افرین به شما دوست عزیزم.
فریبا
27 خرداد 92 2:56
ای بابا! حالا هی دل ما رو بسوزونید!!!



خدا نکنه عزیزم.
مامان علی خوشتیپ
27 خرداد 92 9:44
سلام
خوبی؟
وای من اصلا یادم نمیاد
واقعا؟؟؟؟کاش همون موقع گفته بودی


سلام. ممنون.
به من گفت نه به شما.
دیر بود عجله داشتیم. یادته؟
محمد
27 خرداد 92 10:10
خدا کنه همیشه جمعتون جمع و دلهاتون بی غم
در کنار دوستان عزیزتون سالم وشاد باشید


ممنون
مامان سپهر
27 خرداد 92 11:19
سلام ممنون كه به ما سر زديد.
كاشكي ما هم اونجا بوديم و به جمعتون اضافه ميشديم


سلام.
ایشالله تشریف بیارید.
مامان سپهر
27 خرداد 92 11:24
راستي يادم رفت بگم با اجازه لينكتون كردم.


ممنون عزیزم.
مسافران آسمانی
27 خرداد 92 12:40
سلام مریم جون
معلومه حسابی بهتون خوش گذشته عزیزم...خیلی دلم میخواد بیام و ببینمتون اما متاسفانه این دو دفعه آخر من نتونستم بیام و تو جمعتون باشم...انشااله قرارای بعدی همدیگه رو حتما میبینیم
ایول به پریسا خانم زرنگ و نترس و شجاع خدایی کلی حال کردم دیدم اسب سواری کرده


سلام عمع معصومه جان. واقعا جاتون خالی بود. من هم خیلی دوست داشتم شم رو ببینم.
ایشالله
خاله جونی
27 خرداد 92 12:56
سلام عیزم همیشه به گردش و شادی


سلام.ممنون. جای شما خالی بود.
ستایش
27 خرداد 92 13:52
چـــادر زن تــــاج سلطـانـــی بــــود

حـــافظش از شــــر شیطانـی بـود



چـــادر زن بـــر هــوس غـالب شـود

عــــزت زن را ز حـــق طالـب شــود



از بــرون شــرح درونـــی مـی‏دهـد

خشـم دشمـن را فزونـی می‏دهد



بــــر ســر زن هست مـاننــد سپــر

حـــافـظ زن هست هنـــگام خطــر



غنچه ای تا هست پنهان در حجاب

مــی کنــد از او خـزان هم اجتناب



حفـظ چــــادر مـایـــه وارستگیـست

جسـم زن را حافظ برجستگیست



خصـم پنـدارد کـه با فرهنگ خویش

می کند تحمیل بر زن ننگ خویش



غافـــــل از آنــــکه زنــــان مــا گلنـد

بـــر مقـــام حفـظ عصمـت سنبلند


ممنون عزیزم. من هم با شما موافقم . ولی بدون چادر و با مانتو هم میشه حجاب خوبی داشت. درسته؟
مامان فاطمه
27 خرداد 92 13:53
سلام مامانی خوبی نیستی کم پیداییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


سلام عزیزم. هستم همین دورو برام.
بابایی زهرا گل
27 خرداد 92 14:50
سلام
خیلی ممنون که تشریف آوردید
با افتخار لینک شدید.


سلام.
ممنون از حضورتون. ایشالله دختر نازتون سلامت باشن .
مامان مرضیه
27 خرداد 92 17:21
چه خوب که این کارو میکنید و دور هم جمع میشید بچه هاخیلی بشون خوش میگذره کاش منم میتونستم با دوستای وبلاگیم از نزدیک اشنا بشم


کافیه کمی جستجو کنیدحتما پیدا میکنید. برای بچه ها که خیلی خوبه.
مامان فتانه
27 خرداد 92 18:37
سلام اول از همه قالب جدید مبارک


سلام عزیزم. ممنون
مامان فتانه
27 خرداد 92 18:38
نوموخوام منم از این قرارا میخوااااااااااااااااااااام....انشالله که خوش گذشته و باز هم این قرارا پابرجا بمونه...کار خیلی خوبی میکنین....هههههههههههههه چه نقاشایی کشیدن...هههههههههههه


ایشالله شما هم ترتیب این برنامه ه رو بدید و لذت ببرید.
زهرا(✿◠‿◠)
27 خرداد 92 22:06
چقد دیدار وبلاگی جالبه
چقدم به بچه ها خوش گذشته


جای شما خیلی خالی بود عزیزم.
مسیحا
28 خرداد 92 0:45
سلام به قضاوتتون نیاز دارم لطفا بهم سر یزنید
زهرا _ مامان مریم گلی
28 خرداد 92 7:46
وای خدا جه عکسای قشنگی دست گلت درد نکنه مامانش....هی داشتم کیف میکردم و دونه دونه عکسارو میدیم و میومدم پائین یه هو رسیدم به پل رنگین کمان.....انقد ذوق زذه شدک اخه درست همین دیشب دختر عموم که شوهرش مال همون شهره و عکسای خودشو و شوهرش و زیر همین پل برام فرستاده بود......عزیزممممم......بوووووووووووووس برای خودت و پریسای نانازم که هر وقت میام وبلاگش خداییش رفرش میشم.....


تفاقا این قرارهای وبلاگی بانی خیر شد که من هم اینجا رو از نزدیک ببینم. اخه همیشه از روی پل رد میشدیم در حالی که زیر پل چشم انداز خیلی قشنگی داره.
لحظه های من و تو
28 خرداد 92 18:44
سلام عزیزم. بدو بیا آپیدم
فرشته
29 خرداد 92 0:47
سلام عزیزم خوبی؟ از باران خبر نداری؟ وبش رو چرا حذف کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
29 خرداد 92 2:22
سلام مامانی پریسا جون خوبید مشخصه خیلی خوش گذشته
اگه یه وقتی پیدا شه منم دوست دارم باهاتون بیاماما کو وقت
یه سوال قالب وب رو چطور عوض کردین
اخه من یه بار عوض کردم نوشته هام پاک شد مرسی


میام براتون میگم.
مامان ایناز
29 خرداد 92 8:47
سلام دوست جونی خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟ همیشه به خوشی و جمع بودن جای منم خالی بذارین


جاتون خالی بود.
سلماز
29 خرداد 92 10:18
سلام خانمی خوبی عزیزم امیدوارم که از اینکه جواب کامنتتو ندادم ناراحت نشده باشی عزیزم بخدا خیلی گرفتار بودم نمیتونستم کامنتی رو جواب بدم خیلی هم دوست داشتم که بیام ولی خوب مهمان داشتم
اتفاقا ایناز چندباری بهم گفت که مامان بریم با دوستای وبلاگی ولی خب نمیشد مهمون تو خونه بود ما میرفتیم بیرون اونم از قوم شوهر
عزیزم انشالله اگه قسمت بشه قرارهای بعدی خوش باشید خانمی
پریسا جونمو هم ببوس


خواهش میکنم عزیزم. ایشالله همیشه خوش باشید.
ღبارانღ
29 خرداد 92 12:03
جدا محبوبیت را ببین تا چه حد؟ به ----- بیچاره منتظر بوده...
ایا چه چیزها که برام نوشته...
مریم ---------می ری تو اون وب...حذفش کن...


درستش کردم.

ایشالله به هدفشون نرسن هر چی که باشه......
خواهر فرناز
29 خرداد 92 12:44
سلام به روزیم با 2 پست
مامان یاسمن و محمد پارسا
29 خرداد 92 12:51
سلام عزیزم نمیاید گپ
ღبارانღ
29 خرداد 92 13:36
مریم با --- حرف زدم..اون می گه من فهمیدم تو نیستی..اسمش ---- بوده.اون نیست... چقدر جدی مردم بیکارند...نظرات را هم تایید میکنه. حتی نظر خودم را ...به ---------بود..قربونش برم کامنت -------گذاشته بوده...


مردم هم بیکارن و هم فرصت طلب. دنبال این هستن که از اب گل الود ماهی بگیرن. ایشالله خدا نشونشون میده.
مریم--------❤
29 خرداد 92 13:45
سلام
خوبین؟چه قرار های خوشگلی
همیشه به این قرارا


مامان یاسمن و محمد پارسا
29 خرداد 92 14:13
سلام عزیزم مشکلی نیست ببخشید انشالاه فرصت بعدی


سمیرا
29 خرداد 92 16:34
سلام خانمی من یمدته وبلگتونو میخونم و عاشق پریسا و شیطنتاش شدم و حال خودو یه وب ساختم میشه لینکتون کنم؟


ممنون عزیزم.خواهش میکنم.
وبلاگ رسمی ملیکا پارسا
29 خرداد 92 16:42
وبلاگ رسمی ملیکا پارسا خردسال ترین بازیگر سینمای ایران افتتاح گردید منتظر حضورتان هستیم
لحظه های من و تو
29 خرداد 92 17:48
خصوصی داری
مامی امیرین
29 خرداد 92 19:14
خوب حالی میکنینا با این قرارهای وبلاگی..
خوشیهاتون مستدام.
پریسا جون و ببوس با اون لباس خوشملش که ایبنقدر بهش میاد


ممنون سمیرا جون
مامی امیرین
29 خرداد 92 19:15
دیدی بالاخره وبلاگش و خذف کرد باران.


ایشالله خدا جواب بانیشو میده
مامان تارا
29 خرداد 92 21:18
خــــــــــــــصــــــــــــــــوصـــــــــــــــــــی
مامان تارا
29 خرداد 92 23:15



hedieh
30 خرداد 92 13:26
سلام معلمومه حسابی خوش گذشته بهتون مگه نه این علی کی بود ؟؟؟


برای چی میپرسید؟
به عشق باران
30 خرداد 92 13:38
این خیلی بی معرفتیه که شما اینجوری موردم قضاوت میکنی
اخه من چطور میخواستم از خصوصیهاش سر در بیارم؟ من که زیاد نمیشناختمش؟ پس چه پدر کشتگی باید با اون بنده خدا داشته باشم؟
به خدا منظور و نقشه ای نداشتم
اومدنم اتفاقی بود بعد دیدم خذف شده
بی معرفتها....


همون خدایی که اسمشو میاری جواب کارتو میده...
الی
30 خرداد 92 15:31
مرسی

یه بار این کار رو کردم تمام نوشته هام پاک شد مجبور شدم همون قبلی رو بزارم




حتما اشتباهی پیش اومده.


مامان یاسمن و محمد پارسا
30 خرداد 92 19:33
خصوصی عزیزم
به عشق باران
31 خرداد 92 0:35
خدا خودش از حالم خبر داره میدونه که واقعا قصدی نداشتم
منو ببخشید اگه کاری کردم که ناراحت شدید چون من رهگذری بیش نبودم...
خدانگهدارتان


اگر واقعا " رهگذری بیش نبودی" راه های بهتری برای نشون دادن صداقتت وجود داشت!!!!!!!!!!
مامان نرگس
31 خرداد 92 0:41
پریسا (پری شهر قصه ها )
31 خرداد 92 13:18
سلام مرسی به وبلاگم سر زدید از نظرتون ممنونم
پروانه
31 خرداد 92 18:18
سلام تبریک میگم طرح جالبی بود کاش من هم همشهری شما بودم


ممنون
باران
1 تیر 92 0:33
____★★★★★_______★★★★_____ _____★★★★★★★____★★★★★★__ ___★★★★★★★★_★★★★★★★★★___ __★★★★★★★★★★★★★★★★★★★___ __★★★★★★★★★★★★★★★★★★★____ __★★★★★★★★★★★★★★★★★★★____ __★★★★★★★★★★★★★★★★★★★___ ___★★★★★★★★★★★★★★★★★★___ ____★★★★★★★★★★★★★★★★___ ______★★★★★★★★★★★★★★___ ________★★★★★★★★★★★★___ __________★★★★★★★★★_____ ___________★★★★★★★ ______ ___________★★★★★★ _______ ____________★★★★_______ ____________★★★_______ ___________★★________ __________★_________ _________★__________ ________★__________ ________★__________ ________★_________ _________★__________ ___________★__________ _____________★_________ _______________★_________ _________________★_________
مامان یاسمن و محمد پارسا
1 تیر 92 0:44
خصوصی عزیزم
سمانه مامان پارسا جون
1 تیر 92 13:29
سلام عزیزم خوبید؟
خوب جمعتون جمه ها
ایشاالله همیشه خوب خوش باشید و دور هم خوش بگذرونید


سلام. ممنون.
جای شما خالی عزیزم.
مامان آرینا مو فرفری
1 تیر 92 16:09
همیشه شاد باشین


ممنون
ღبارانღ
1 تیر 92 20:11
سلام مریم جان...
از محبتی که بهم داشتی ممنونم..
.
امروز ظهر بلاخره امدم...اینقدر خسته بودم که نگوووووووووووووو...
ببخش که تو این مدت زحمت همه چیز روی دوش تو بود...از تو و حسین اقا ممنونم...
امیدوارم توی روزهای خوبت جبران کنم....


سلام عزیزم.ممنون
رسیدن به خیر.خسته نباشید
کاری نکردم. فقط دعا میکنم همه چیز خب بشه .دوست ندارم کسی ناراحت باشه.
ღبارانღ
1 تیر 92 20:13
گزارش کار را بعد بهت می دهم..ولی گفتند کار بینظیری شد...خوشحالم اگر بنده های خدا خیلی اذیتم کردند خود خدا تو این روزهای کمکم کرد...تمام دستهام زحمی شدند... ولی خیلییییییییییی خوب بود...
حس و حالش خوب بود...
ان شالله فردا که یک شنبه است پرده برداری میشه...



وایییییییی چه خوب. خدا رو شکر. حتما برای عید نیمه ی شعبانه...
خسته نباشی.آخی عزیزم. ایشالله خدا مزدشو بهت میده.
ღبارانღ
1 تیر 92 20:14
پستت را خوندم...یادته...
با هم حرف میزدیم...
نمی تونم حس بار اول را بنویسم...
ولی خوشحالم که تو اون روز خوش بودی...


اره عزیزم. همین که دیدی و خوندی کافیه. من هم خوشحال شدم.
ایشالله شما هم همیشه خوش باشید.
ღبارانღ
1 تیر 92 20:15
خدا همه تون را حفظ کنه...
ببخش دیر شد...


مممنون همچنین شما.

خواهش میکنم. ممنون که خوندی.
ღبارانღ
1 تیر 92 20:15
--------...برو بخون...


رفتم هیچ نبود باران جان.
مامان سونیا
2 تیر 92 15:18
برخیز که حجت خدا می آید / رحمت زحریم کبریا می آید از گلشن عسگری گذر کن که سحر / بوی گل نرگس از فضا می آید ولادت امام زمان(ع) مبارک باد
مامان فتانه
2 تیر 92 15:58
شايد بزرگترين گناهمان اين است که به انتظارش نشستيم براي ديدنش براي ظهورش بايد بايستيم راه بيفتيم... اين بار نه با پاي دل،بلکه با پاي عمل چندمين سال است که در عين بودن کنارمان نيستي؟! حتي حساب اين را هم نمي دانم...
مامان یاسمن و محمد پارسا
2 تیر 92 17:28
خصوصی عزیزم
مامان نیایش
2 تیر 92 18:12
به به چه دیداری چه بچه هایی چه مامانایی آفرین به همتتون خوش باشید همیشه خیلی با مزه بود هم عکس ها هم خاطراتت مرسی مریم جون عیدتون هم مبارک شاد باشید همیشه


ممنون گلم.عید شما هم مبارک.
پويا كوچولو
3 تیر 92 1:24
سلام دوست قدیمی پریسا خانم یه مدتی که نبودیم خیلی ها ما رو فراموش کردن ، به این که نمیشه گفت دوستی شما هم که لینک منو از پیوندها ورداشتین یه سر هم که بهم نمی زنی ، دلم گرفت آخه تو معدود دوستای من تو قدیمی ترین و اولیناش بودی .... برات آرزوی سلامتی دارم
♥مامان آمیتیس♥
3 تیر 92 10:46
این قرار گذاشتنا چقدر خوبه

بچه ها کلی سرگرم میشن...

کاش ماهم نزدیکتون بودیم

از18 خرداد تا 24 خرداد خوزستان بودیم اما ماهشهر بودیم.... پدربزرگ همسرم فوت کرده بود چند روزی اومده بودیم خوزستان....

26تیرم قراره بیایم برای چهلم... کاش وقت بشه اهوازم بیایم


ایشالله بشه ببینیمتون.
مامان نرگس
3 تیر 92 11:26
صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد گفت برخيز كه آرام دل و جان آمد سحر از پرده نشينان حريم خلوت نغمه برخاست كه شاهنشه خوبان آمد میلاد پر برکت صاحب الزمان(عج) مبارک باد.
مامان حنانه زهرا
3 تیر 92 13:18
عــــــــــــــــــــــــــــــــــــیدتون مبارک


عید شما هم مبارک.
مامان یاسمن و محمد پارسا
3 تیر 92 13:22
سلام عزیزم اون موضوع را بررسی کردید
ღبارانღ
3 تیر 92 13:46
سلام
ممنون عزیزم..عید تو هم مبارک...ان شالله تو هم عیدی خوبی بگیری..
خصوصی سحرگاهانم را خوندی؟ چون شب نبود...دیگه صبح بود.


سلام عزیزم.
من هم ممنون.

اره خوندم.
مامان آرمیتا
3 تیر 92 14:10

بیا مهدی شب هجران سفر کن

بیا از پرده ی سیاه گذر کن

بیا ای آفتاب خوب پنهان

بیا شام مرا با خود سحر کن . . .


گلم آپم

ممنون زینب جان.عید شما مبارک.

چشم میام.
مامان نفس طلایی
3 تیر 92 14:42
عجب قرار خوبی ..
مامان فتانه
3 تیر 92 16:40
وااااااااااااااااااا چرا نظرای من نمیادددددددد؟یا میاد تایید نمیشه؟


عزیزم یکی بود که تاییدش کردم.!!!
مامان فتانه
3 تیر 92 16:51
ولی من تو این پست هم تبریک نیمه شعبان گذاشته بودم...یعنی نزاشتمممممم


نه عزیزم. نت گرسنش بوده به کامنتهای من دستبرد زده.
مامان فتانه
3 تیر 92 16:57
شاااایییییییییییددددددددددد


میبینی شانس منو......
مامان نفس طلایی
3 تیر 92 22:56
عزیزم منم دلتنگتون شده بودم ماشالله پریسا خانومی شده ها راستی می تونم بپرسم رشته تون چی بوده؟ اخه گفته بودی درکم می کنی


ممنون عزیزم.

میام میگم گلم.
مامان ریحان
4 تیر 92 15:19
سلام دوستی هاتون مستدام
قالبتم خیلی خوشگله


مرسی گلم
مامان حنانه زهرا
6 تیر 92 1:53
سلام... ---------------------------_(/_) -------------------------,((((^`/- ------------------------((((--(6-/- ----------------------,(((((-,,----/ --,,,_--------------,(((((--"._--,',; -((((-,...-------,((((-------`,@) -)))--;'----`"'"'""((((---(------´´ (((--------------(((------/ -))-|-------به روزم-----| ((--|--------.-------'-----| ))--/-----_-'------`t---,.') (---|---y;---,-""""-./---/-- )---/-.--)----------`/--/ ---|.---(-(------------' ---||-----//----------'| ---||------//-------_'|ا ---||-------))-----|_--|| ---/_/-----|_/----------|| ---`'"------------------_| ومنتظر کولاک کردن تو
مامان فرنیا
7 تیر 92 8:32
سلام همیشه به قرار باز از اینکه نتونستم این قرار راهم بیام دلم گرفت بابا یک بار هم قرارتون را بگذارید تهران خونه ما مگه چی میشه؟
همیشه خوش باشید عجب نقاشهایی


فرشته جون تعارف اومد و نیومد داره هااااا حواست باشه.
مامان سانای
9 تیر 92 8:26
چه کار خوبی می کنید همگی باهم جمع میشید بی جهت نیست می گن جنوبی ها خونگرمن این هم نمونه اش.


ممنون