پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

یه اتفاق ..... یه تولد ....

1391/11/23 15:22
نویسنده : مامان پریسا
1,543 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

مدیریت نی نی وبلاگ با تلگراف اخیرشون بهمون گفت که زود باشید پست هاتونو اماده کنید.من هم مجبور شدم چند تا پست رو با هم آماده کنم.اگر همشو در یک پست میذاشتم خیلی طولانی میشد....

یک اتفاق استرس

 روز 4 شنبه مامان جون زحمت کشیدن و برامون سبزی گرفتن (منظور سبزی خورشتی و آشی و.... که ما این موقع از سال درستشون میکنیم و برای فصل تابستون فریز میکنیم) .من و پریسا هم برای کمک رفتیم خونه ی مامان جون.

من و مامان جون مشغول پاک کردن سبزی و صحبت کردن بودیم.پریسا هم که براش یه بسته اسمارتیس گرفته بودم که در حال  تماشای کارتون ، اون ها رو هم نوش جان میکرد.

یه هووووو اومد سراغم و گفت مامان رفت تو دماغم....تعجب من و مامان جون کلی ترسیدیماسترس.من رفتم سراغ پریسا و دستمال گرفتم کنار بینیش و گفتم مامان فین کن (خدا رو شکر پریسا از کوچولوییش به خوبی فین کردن رو بلده.)

خلاصه هر چی فین کرد به غیر از رنگ آبی که مربوط به اسمارتیز بود هیچ چیز بیرون نمیومدگریهنیشخند

من دقیقا مثل این دوتا شکلک شده بودم. نمیدونستم بخندم یا گریه کنم.اما تمام تنم میلرزید و هزارتا فکر اومد سراغم. اگر بیرون نیاد چکار کنم......کلافه

مامان جون گفتن باید عطسه کنه. برو و شیشه ی فلفل رو بیار . من هم سریع فلفل رو آوردم. طفلک پریسا هم کلی نفس عمیق کشید ولی خبری از عطسه نبودآخ

دوباره دستمال گرفتم و گفتم فین کن.پریسا از ته دلش فین کرد و یه هو اسمارتیس اومد بیرونتشویقخنده

خرید های عیدهورا

روز 5 شنبه هم خاله معصومه اومدن دنبالمون و برای خرید عید به بازار رفتیم و برای پریسا خانم کفش و لباس عید گرفتم.کفش هاش خیلی خوشکل هستن و پریسا خیلی دوستشون داره. ایشالله عکسشونو در پست عید نوروز میذارم.

تولد تشویق

و بالاخره روز جمعه که تولد هانیه دختر خاله مینا بود(خاله ی من ) که از بعد از ظهر تا شب اونجا بودیم.

خیلی هم خوش گذشت . هم به بچه ها . هم به بزرگترها....

پریسا خانم در تولد هانیه:

پریسا کلی نی نای نای کرد

 با بچه ها کلی رقصید:

از راست به چپ:ستاش ، پریسا ، ابوالفضل ، سارا

یاسین هم اضافه شد:

این هم قسمت خوشمزه ی تولد:

پریسا جونم

در آخر هم کلی برف شادی ریختن رو سر خودشون.این هم برف بازی بچه های جنوب !!!!خنده

ممنون که همراهمون هستید.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (41)

ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
23 بهمن 91 15:44
چه تولد خوشگلی ...

عزیزم ...

ما هم دلمون تولد خواست ...

ایشالا همیشه خوش باشید ...

اوووووووووو .. اون قسمت اول پستتون دلمان را شکست ..

حالا باز خوبه فین بلده


شما که مامان کوثر جون سنگ تموم گذاشت عزیزم.

ممنون همچنین.
مامان کوروش
23 بهمن 91 22:26
پس سرتون گرم سبزی بودهپریسا جونم مبارکه خرید عید و کفشها ولباسهای خوشگلت عزیزمتولد هم خوش گذشته همیشه شاد باشی عزیزم


یعنی تقصیر ما شد دیگه؟
دوست
23 بهمن 91 22:56
سلام مریم جون . من جریان این مدیریت رو متوجه نشدم؟


سلام گلم.

چیز مهمی نیست. باید پست هامو برای سفارش سی دی آماده کنم.
دوست
23 بهمن 91 22:57
واییییییییییییییییییییی خدااااااااااااااااااا

اخه بچه این چه کاریه که میکنی؟؟؟؟!!!!!!

اینقد رفتی تو بحر کار کردنه مامان که اسمارتیزو کردی داخل بینی


اره دیگه. داشت کار یاد میگرفت بدتر خراب کاری کرد.
دوست
23 بهمن 91 22:59
پریسا جون لباس و کفش عیدت مبارک باشه گللللللللممممممم
خب مریم دلمون آب میشه تا عید چرا الان عکسشو نذاشتی؟


تکراری میشه. کمی دیگه هم صبر کن.
دوست
23 بهمن 91 22:59
تولد هانیه خانم مبارک باشه

مریم من عاااااااشقققققق این عکس اولی شدم


ممنون.

من هم دوستش دارم.
دوست
23 بهمن 91 23:00
جدا شما اونجا برف ندارید؟
اشکال نداره خب ما هم زیاد برف نداریم.

ولی عجب برف بازی کردن . ای شیطون هااااا


ار عزیزم برف نداریم.
همون کمش هم باز خوبه.
مامان یاسمن ومحمد پارسا
24 بهمن 91 7:53
خدا را شکر به خیر گذشت
مامان یاسمن ومحمد پارسا
24 بهمن 91 7:55
پریسا خانم لباسها و کفشهای نو مبارک معلومه تولد خیلی بهت خوش گذشته همیشه شاد باشی


مرسی عزیزم.
ایشالله شما و بچه ها هم همیشه لبتون خندون باشه.
مامان علی خوشتیپ
24 بهمن 91 7:57
هی وای من...اینم جدیده
حتما میام.این پسته از اون پستاییه که دوست دارم


بله ... یه دفعه ترکوندیم..
مامان محمد و ساقی
24 بهمن 91 10:20
وای مریم جون
خدا رو شکر دراومد
فقط نباید دست و پاهامون رو گم کنیم.
ساقی هم از این توپ قل قلیهای کوچولد تو دماغش میکنه.نصف عمر میشم تا دربیارم
ولی خدا رو شکر به خیر گذشت براتون


اخه من نمیدونم چه کاریه که باید یه چیزی بکنن واخل بینی به این کوچولویی
مامان محمد و ساقی
24 بهمن 91 10:21
پریسا جون لباس و کفش عیدت مبارک
ایشا... به سلامتی ازشون استفاده کنی


مرسی عزیزم.
مامان محمد و ساقی
24 بهمن 91 10:22
تولد هانیه جون مبارک باشه
عاشق این لباس پریسا جون هستم.خیلی بهش میاد
قسمت خوشمزه حرف نداره


ممنون مینا جون.

یادگار از مشهد هستش.

مینا تو هم.....
مامان اتنا
24 بهمن 91 11:24
وای سبزی های خوزستان مخصوصا خورشتی راستی عید هم هنوز سبزی هست؟


عید هم هست ولی کیفیتشون میاد پایین و گل میکنن. الان ابدارتر و تازه تر هستن.اگر لازم داری بگو برات اماده کنم عزیزم.
مامان اتنا
24 بهمن 91 11:26
وای خدا روشکر باور کن منم تنم اینجا لرزید خدا روشکر .خدای من اسمارتیز فکر کن



فکرشو بکن کاکائو بره داخل بینی
مامان اتنا
24 بهمن 91 11:27
باید حواسمو جمع کنم چون نگین اصلا فین کردن بلد نیست.


جدا بلد نیست؟
مامان اتنا
24 بهمن 91 11:27
مبارک باشه عزیزم ایشالله به شادی بپوشی.
مامان اتنا
24 بهمن 91 11:29
تولد هانیه جون هم مبارک .راستی این هانیه جون تو عکسا نیست؟


مرسی اتنا جون.

هانیه خانم اجازه ندارن عکسشونو بذارن نت
مامان امين رضا
24 بهمن 91 13:32
سلام

انشااله هميشه به جشن وشادي باشين وبهتون خصوصاپريساجون خوش بگذره
خداروشكراسمارتيزدراومد وبه خيرگذشت بهش بگوكارش خطرناك بوده وديگه ازين شيطونيانكن


سلام.ممنون
همچنین.
کلی دعواش کردم. خدا کنه فهمیده باشه کارش اشتباه و خطرناک بوده.
مامان علی خوشتیپ
24 بهمن 91 14:44
سلام
من الان دیدم اون بالا نوشتی به خاطر تلگراف مدیریت.صبح ندیده بودم ها.ببین چقدر حس ششمم قویه


سلام سارا جون.

اره عزیزم. در این که شکی نیست.
مامان علی خوشتیپ
24 بهمن 91 14:45
وااااااای خندم گرفت از کار پریسا.هرچند میدونم اون موقع خیلی ترسیدی...
چه کارایی که نمیکنن این بچه ها.حالا نگفت چرا این کار رو کرده؟!


وای سارا از یه طرف دلم داشت کنده میشد از ترس از یه طرف غش کردم از خنده.

نه دیگه اصلا یادم رفت بپرسم
مامان علی خوشتیپ
24 بهمن 91 14:46
لباسای عیدت مبارک عزیزم.الهی به سلامتی و شادی تنت کنی.
ما هم برای علی خریدیم.یکیش تو پست ثابت (عکس بهار)تنشه


نمیشد بذاریم دقیقه 90. همین الان هم فکر کنم دیر شده بود.

مبارکش باشه دیدم خیلی خوشکل بود. ایشالله دامادیش.
مامان علی خوشتیپ
24 بهمن 91 14:49
تولد هانیه جان مبارک.
چقدر پریسا تو عکسای تولد ناز شده


ممنون.
اره خودم هم خوشم اومد. خدا رو شکر خوش اخلاق بود. عکس ها خوب شدن.
مامان علی خوشتیپ
24 بهمن 91 14:50
عکس غذاها از همه بهتر بود


فقط غذا؟
مامان امیر مهدی
24 بهمن 91 14:59
تولد هانیه جون مبارک
به به برف...
چه کیک کوچولویی


ممنون زینب جون.

2 تا کیک بود یکی این وری ها یکی اون وری ها
مامان حسنا
24 بهمن 91 15:57
عزیزم چرا نی نی وبلاگ گفته بود پست اماده کنی؟


برای سفارش سی دی بلاگ
مامان حسنا
24 بهمن 91 15:57
طفلی پریسا حواسش به تلویزیون بوده بینی شو با دهنش اشتباهی گرفته


کارتون زنان کوچک بود زیاد بهش اهمیت نمیده.
مامان اتنا
24 بهمن 91 16:14
میدونی داروهاش چی بوده؟
مامان اتنا
24 بهمن 91 16:30
خصوصی
مامان فتانه
24 بهمن 91 18:19
وای خداروشکر که هیچی نشد...چه کار خطرناکی....چه طوری رفت تو بینیش؟


خودش گذاشت
مامان فتانه
24 بهمن 91 18:20
وای مامانی چه لباس خوشکلی گرفتین براش چه بهش میاد گلم مبارکه


ممنون. یادگاری مشهده
مامان تارا
24 بهمن 91 18:33
تولد هانیه جون هم مبارک باشه
عروسکو نیگاه رقاص هم شده عزیزم/ این لباسشو خیلی دوست دارم

لباسهای عیدت مبارکت باشه پری کوچک من


ممنون رویا جون
Windysmith
24 بهمن 91 21:22
واااي ناراحت شدم از قسمت اول
خوبه حداقل پريسا جوني ميتونه فين كنه وگرنه واويلا..
تولد هانيه جون مبارك
پريسا جونيي خيلي نازه خيلي لباسش شيكه.واااي عشق منه اين پريسا
به به عجب قسمت خوششمزه اي


ممنون عزیزم.اره خیلی خوبه که این کار رو بلده.
لحظه های من و تو
24 بهمن 91 22:29
مبارک باشه. عجب تولدی از همه جالبتر اسمارتیز بود ،البته ترسناک بود جالبتر که میگم شیطنت پریساست.
یاسمین مامان سورنا
25 بهمن 91 1:18
الهی بگردم مریم جون چقدر هول کردی خواهر از دست این وروجکهای شیطون
به به تولدا خیلی خوبه بچه ها خیلی خوشحالن و دوست دارن بزرگترا بیشتر البته


وای اره خیلی هول شدم.

ممنون عزیزم.دقیقا.
مامان فاطمه
25 بهمن 91 8:59
سلام خداروشکر که از توبینیش در آمده بود
راستی چه جوری پریده بود تو بینیش؟
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووس


نپریده بود عزیزم.

خودش شیطونی کرده بود گذاشته بود.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
25 بهمن 91 15:27
وای خدای من به قول شما ادم نمی دونه بخنده یا بترسه
خدا را شکر به خیر گذشته
کشته مرده برف شادی بازی کردنه جنوبی اتون شدم
عکس ها مثل همیشه عالی بود
تولد هم که خوش گذشته



دیگه برف بازی بچه های اینجا این مدلیه تا کی که یه برف به چشمشون ببینن
گلاویژ
25 بهمن 91 15:50


یعنی اگه وروجک من بود خنده ترکیده بود م !

پیش بلاهایی که سرش میاد اگه این بلا سرش بیاد خیلی خنده داره !

خوبه لااقل نی نی وبلاگ تحت فشارت گذاشت که چند تا آپ کردی!

ما هم خریدهامون رو کردیم !

تولد هانیه جون هممبارک

فرشته کوچولو چه رقصی میکنه !



جالب اینجاست که من هم از خنده غش کرده بودم. پریسا هم طفلی مونده بود که چکار کنه مرتب بینیشو میمالید.
لحظه های من و تو
26 بهمن 91 0:47
من هر روز سر میزنم و نظر میذارم . اما اینجا هیچی نیست ؟!


ممنون عزیزم ولی من هر روز کامنت ها رو تایید میکنم.

حالا چی باید باشه؟ متوجه نشدم!!!
مامان فرشته ها
28 بهمن 91 0:18
چرا بچه های این دوره همش شیطونی های دماغی میکنن
خدا رو شکر که به خیر گذشت
ان شاالله همیشه جای خوب برید


دیگه باید همه چیزو ازمایش کنن.
ممنون عزیزم.
مامان مرضیه
2 خرداد 92 7:33
سلام عزیزم خوشحال میشم با هم دوس باشیم با افتخار لینکتون کردم اره ما جنوبی هستیم شما از کجایین دوس داشتی جواب بده دوست خوبم


سلام گلم. چه خوب.
شما هم لینک شدی عزیزم.
چشم. الان میام.