پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

یه مسابقه

1391/11/23 14:30
نویسنده : مامان پریسا
583 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دوست عزیزم مامان آیلین ، فتانه جون. ازمن دعوت کرده تا در یک مسابقه ی وبلاگی شرکت کنم.(البته اگر بشه اسمشو مسابقه گذاشت).من هم مدتی بود که دنبال فرصتی بودم تا  این مطلب رو بنویسم.

پس ..... هدفمو از ساختن این خونه ی کوچولو برای دخترم مینویسم:

تا قبل از به دنیا اومدن پریسا جون، من اصلا با دنیای مجازی هیچ آشنایی نداشتم.وقتی پریسا جون قدم رنجه فرمودن و تشریفشونو آرودن ، کم کم به اطلاعات بیشتری در زمینه های مختلف پیدا کردم. از نوع تغذیه برای پریسا گرفته تا آموزش های مختلف دیگه.

راستش زیاد فرصت مطالعه نداشتم و یا کتاب هایی هم که تهیه کردم ، اون چیزی رو که میخواستم بهم آموزش نمیداد.

کم کم از طریق اینترنت با چند سایت بسیار خوب آموزشی آشنا شدم و از مطالبشون استفاده میکردم.

و در کنار اون ها به طور خیلی اتفاقی با نی نی وبلاگ قلب آشنا شدم.و شروع کردم به نوشتن خاطرات پریسا.

تا قبل از نوشتن خاطرات در وبلاگ ، در یک دفتر خاطرات ، این کار رو انجام میدادم.ولی کم کم اینقد به اینجا عادت کردم که دیگه اونو کنار گذاشتم.

عشق به دختر عزیزم از یک طرف و دوستای بسیار عزیزی که اینجا پیدا کردم که حتی دوستیمون به دنیای واقعی هم کشیده شد ، باعث شد که علاقه ی زیادی به این وبلاگ پیدا کنم.

من برای دخترم با عشق مینویسم.دوست دارم خاطراتی که براش مینویسم یه یادگاری از یه مامان برای یه دختر باشه که شاید زمانی که تنها بود و نتونست از کسی کمکی بگیره به اینجا بیاد و از این نوشته هااستفاده کنه.

برای دخترم بهترین ها رو از خدا میخوام.خوشبختیش بزرگترین آرزوی منه.

 

طبق قانون این مسابقه ، باید 3 نفر رو برای مسابقه دعوت کنم.

من هم با اجازه ی دوستای گلم

دوست عزیزم مامان نگین جون : اتنای عزیزم

دوست عزیزم مامان تارا جون : رویای عزیزم

دوست عزیزم مامان علی جون: سارای عزیزم

را برای مسابقه دعوت میکنم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان علی خوشتیپ
23 بهمن 91 14:53
سلام مریم جونم.توی اون پستهایی که تا الان برای این مسابقه خوندم متن شما به دلم خیلی نشست.چون از همه صادقانه تر جواب داده بودی
ممنون منو قابل دونستی و دعوت کردی.ولی مشکلی پیش نمیاد اگر نخوام شرکت کنم؟


سلام. ممنون سارا جون.

میل با خودتونه اگر تمایل نداری اشکال نداره.
لحظه های من و تو
23 بهمن 91 15:33
سلااااااااااام. خیلی درگیرم. بزودی میام برات میگم.
خیلی قشنگ مینویسی ها


سلام.ممنون عزیزم.
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
23 بهمن 91 15:46
عالی نوشتید ...


ممنون گلم.
دوست
23 بهمن 91 23:01
مریم عزیزم خییییییییلی دوستت دارم. خیلی قشنگ نوشتی.


ممنون عزیزم. زیبا خوندی.
دوست
23 بهمن 91 23:02
من عاااااااااااااااششششششششششششششششششقققققققققققققققق مریمی و پریسا جونننننننننننننننمممممممممم هستم..........


من و پریسا هم شما رو دوست داریم عزیزم.
مامان محمد و ساقی
24 بهمن 91 10:18
سلام مریم جون
خوبی؟
پریسا جونی خوبه؟
تقریبا" هدف همه ی ما مامانا مثل همه
ایشا... سالیان درازی به نوشتن این خاطرات و ثبت عکسها ادامه بدی


سلام مینا جون.ممنون عزیزم.

ایشالله.و فقط هم خاطرات خوش.
مامان اتنا
24 بهمن 91 11:10
سلام عزیزم ممنون که دعوتم کردی این 3 باری که به این مسابقه دعوت شدم .من هم با نی نی وبلاگ فروردین 91 اشنا شدم .از طریق دختر عموم که یه وب برای 3 تا برادر زاده هاش ساخته .وقتی وارد اینجا شدم حسه خیلی خوبی از اینجا گرفتم .خیلی چیزا یاد گرفتم خیلی چیزا که دوست داشتم بدونم وکسی رو نداشتم که دلسوزانه برام بگه .برای من که هنوز بعد 11 سال واندی در فراق مامانیم میسوزم حس مادرانه مامانای اینجا ارومم میکرد .از همه مهمتر یه یادگاری قشنگی ازم برای دخملی به جا میمونه البته من هنوز نوشتن دفترم رو ادامه میدم .ولی در کل اینجا برام یه جای دنجه که تو بهترین وبدترین حالم اینجا ارومم میکنه .حس خوبی داره عشقت به فرزندت رو به تصویر میکشی.مخصوصا از وقتی که با دوستای خوبی مثله شما اشنا شدم .به خودم میبالم.همینجا برای دختر گلم وتموم نی نی های جهان ارزوی سلامتی وشادی میکنم.امیدوارم همیشه در پناه خدا وائمه شاد باشن.وهیچ رنجی خنده روشنشون رو نچینه.


ممنون اتنا جون.
نوشته هات خیلی زیبا هستن برای همین دعوت کردم که شرکت کنی.
آوا جون
24 بهمن 91 14:56
سلام خوب هستین شما ؟ من اوا هستم .... یادتون میاد سال 90.............. من یه وب داشتم که ادرشس این بودhttp://212223.niniweblog.com/p1.php رمزش رو گم کردم حالا بعد خیلی وقت برگشتم و تصمیم گرفتم شما ها رو که دوستای قدیدمیم هستین پیدا کنم به ادرس وب قدیمیم برو نظراتت خودت رو اونجا میبینی ادرس وب جدیدم رو گذاشتم زودی بیا راستی شما از مامان احسان دانشمند کوچک خبر دارین؟ بای
مامان امیر مهدی
24 بهمن 91 15:00
من هم به مسابقه دعوت شدم ولی جریانشو نگرفتم
راستی فردا که کلاس داریم تقویم رو برام بزن بیار


باشه الان میزنم میزارم کیفم یادم نره.
مامان فتانه
24 بهمن 91 18:24
خیلی قشنگ و با احساس نوشتی


ممنون فتانه جون.
مامان تارا
24 بهمن 91 18:35
ممنون مریم جونم از اینکه دعوتم کردی چشم حتما شرکت میکنم / خیلی مطلب رو دستم مونده ولی اول میخوام بگم چرا وبلاگمو دوست دارم


خواهش میکنم.
من هم ممنون که قبول کردی.
یاسمین مامان سورنا
25 بهمن 91 1:21
سلام مریم جون
چه متن قشنگی بود
امیدوارم موفق باشین هم تو و هم پریسای عزیزم هم در زندگی هم در این مسابقه


سلام عزیزم.
ممنون . همچنین شما.
مامان فرنیا
25 بهمن 91 8:20
سلام یکی از دوستان منو دعوت کرده بود وقتی مطلبم را نوشتم خواستم شما را دعوت کنم که دیدم یک دوست خوب قبلا شما را دعوت کرده خوشحالم که با دوستای خوبی توی این وبلاگ اشنا شدم


سلام عزیزم.
ممنون گلم.
من هم خیلی خوشحالم که با دوستای گلی اشنا شدم.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
25 بهمن 91 15:28
سلام
منم از طرف یکی از دوستان دعوت شدم ولی کاشکی یک نفر می گفت اصل این مسابقه کجاست ؟ منم زیاد متوجه اصل مسابقه نشدم


سلام عزیزم.

مهم نیست فقط احساسمونو نوشتیم شد یه پست مهم همینه.... باقیش مهم نیست.
گلاویژ
25 بهمن 91 15:47
همیشه تو جا میمونی از پستهای من این بار من جا موندم !

خوشحالم که از داشتن وب پزیسا گلی خوشحالی و اینقدر صادقانه نوشتی!


این به اون در..
ممنون عزیزم.