پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

یک گام بزرگ برای یک موفقیت

1391/7/21 17:23
نویسنده : مامان پریسا
1,096 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

در این هفته که پشت سر گذاشتیم پریسا خانم  به یه موفقیت خیلی بزرگ دست پیدا کرد.

البته اول باید به مامان پریسا تبریک بگید بعدبه پریسا خانماز خود راضی

اگر تونستید حدس بزنید این موفقیت چیه؟......

بله پریسا خانم با امروز دقیقا 8 روزه که دیگه پوشک نیست.

یعنی موفقیت از این بالاتر.....قهر

برای من که به اندازه ی یه مدال طلا در المپیک ارزش دارههورا

جریانه از پوشک گرفتن پریسا خانم....

روز 5 شنبه ی هفته ی قبل صبح که پریسا خانم بیدار شد و پوشکش را در اوردم در یک تصمیم آنی ، دیگه پوشکش نکردم.و هر 1 یا 2 ساعت یکبار برای جیش میبردمش به حمام.

اولش سخت بود. ولی کم کم برام عادی شد. مثل همه ی کار های روز مره . فقط باید حواسمو بیشتر جمع میکردم.

پریسا اوایل همکاری نمیکرد و حمام رفتن را فقط برای آب بازی میخواست و نه کاری دیگه...

روز اول و دوم به همین صورت گذشت و ناگفته نمونه که چند جای فرش ها هم آبیاری شد ولی من کوتاه نیومدم. لگن به دست به دنبال ابیاری خانم و بعد هم شستن لباس های خیس شده.

پریسا خانم هم که انگار نه انگار. کارش که تمام میشد میومد سراغم و میگفت خیس شدمنتظر....

روز سوم تصمیم گرفتم از یه وسیله ی تشویقی استفاده کنم. به کتاب فروشی رفتم و این ها رو براش گرفتم:

 

خیلی خوشش اومد و همون روز وقتی اولین کارشو در حمام انجام داد سریع اینو براش به دیوار زدم:

با گذشت 2 - 3 روز دیگه پریسا یاد گرفت که کارشو باید در حمام انجام بده ولی باز هم گاهی از دستش در میره. ولی برای هر بار موفقیت سریع میگم صبر کن برات ستاره بیارم و پریسا هم کلی ذوق زده میشه و میگه ستایه بییسا؟

تا اینکه امروز که جمعه 21 مهر هستش تعدادشون اینقد شده:

روز های اول و دوم وقتی میخواستیم از خونه بریم بیرون پوشکش میکردم. ولی دیدم این کار روند اموزش را کند میکنه. بچه بلاتکلیف میمونه که باید کارشو در پوشک بکنه یا نه...

برای همین رفتم و براش یه شورت اموزشی هم تهیه کردم. البته این ها در اهواز به تازگی اومده و اگر دوستان همشهری میخواستن تهیه کنن در پاساژ کارون میتونن پیدا کنن.

دیگه با خیال راحت شورت رو پاش میکنم و بیرون میریم. چون واقعا" نمیشد بچه را در خونه حبس کنم فقط به خاطر یاد گرفتن دستشویی رفتن!!!!!!!

و پریشب هم به کتاب فروشی رفتم و کتاب مامان بیا جیش دارم را براش خریدم.

خیلی برام جالب شد چون از وقتی که کتاب را براش خوندیم (چندین بار هم من و هم بابایی) پریسا یاد گرفت که کلمه ی ج ی ش را بگه !!!!

برای شب ها هم کمی قبل از خواب دیگه بهش اب و مایعات نمیدم. و چند تا پتو دورو برش پهن میکنم که زیاد غلت نزنه یا اگر زد و جیش کرد زیاد کثیف کاری نشه.البته خدا را شکر متوجه شدم که پریسا خانم شب ادراری نداره.....

میدونم که تا رسیدن به آموزش کامل و اینکه پریسا خودش به تنهایی به دستشویی بره و کارشو انجام بده خیلی کار مونده. ولی همین هم مهمه یعنی تلاش برای انجام یک امر مهم.

راستش از این بابت خیلی دلهره پیدا کرده بودم. از اینکه بعضی دوستان اسم این اموزش ساده را پروژه ی عظیم پوشک گرفتن گذاشته بودن !!!! چون واقعا" کار ساده اییه و توصیه میکنم هر کدوم از دوستان که احساس میکنن زمان این اموزش رسیده حتما دست به کار بشن وبه فردا موکول نکنن.....

منتظر هیچ نقطه ی شروعی هم نباشید . ممکنه هر بچه ایی به یه نوع اموزش جواب بده که با بقیه فرق داشته باشه .هر چی بچه کوچکتر باشه این آموزش بهتر جواب میده. (البته بعد از 18 ماهگی ) .....

فقط برام دعا کنید که تا آموزش کامل بتونم پیش برم. ممنون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (68)

مامان نیایش
21 مهر 91 17:32
به به آفرین هزار آفرین به پریسا خانوم گل و باهوش و مامان گلش مبارک باشه
دیگه خانوم شده ایشالا موفق باشی مامانی


مرسی زهره جون.
به تشویق و دلگرمی دوستان خیلی نیاز دارم.
ایشالله نیایش جون سلامت باشه


سپیده
21 مهر 91 18:33
سلام خانمی. با تشکر فراوان.
خوش بحالتون که این پروژه تموم شد. من یکی دلهره پوشک گرفتنش رو دارم یکی از شیر گرفتنش. خانمی می گم مگه تو شرت اموزشی نمی شه جیش کرد ؟ این شرتها چه جوریه ؟


سلام
نه عزیزم هیچ نگران نباش.
شورت اموزشی دولایه داره داخلی حوله ایی و بیرونی پلاستیکه و یکی یا 2 تا جیشو نگه میداره فقط در مواقع ضروری باید استفاده بشه
مامان رومینا
21 مهر 91 19:18
ایول داره هم به مامانی هم به پریسا خیلی عالی بود.ممنون مامانی که تجربه تو در اختیار ما هم گذاشتی ایشالا تا پایانش موفق باشی


ممنون خاله جون.
ایشالله شما هم موفق باشید
خاله باران
21 مهر 91 19:37
=Dافرین به بییسا جونم...و آفرین به مامان خوبش....


مررررررررررررسی خاله
خاله باران
21 مهر 91 19:37
نگران نباش...همه چیز درست می شه.خانومی.


ایشالله
برامون دعا کنید
مامان امیر مهدی
21 مهر 91 20:02
آفرین به پریسا جون که اینقدر دختر عاقلیه.و هزار افرین به مامان جونش که اینقدر با حوصله تمام کارها رو یاد دختر گلش میده واقعا مریم جون خسته نباشی میدونم خیلی سختی کشیدی ولی در عوض خودت راحت شدی


ممنون عزیزم. نه گلم سختی زیادی نداشت اینطوری فکر کنی برای خودت هم سخت میشه هااااااااا

ممنون گلم
مامان اتنا
21 مهر 91 22:07
سلام عزیزم مبارکه مبارکه مامانی تو میتونی ایشالله روز به روز بهتر بشه و دیگه راحت بشی.


مرسی عزیزم. برامون دعا کنید.
مامان محمدصدرا
22 مهر 91 0:55
پس موفق شدی !
موفقیت تنها برای تو و پریسا نبود ما هم دلگرم شدیم

منهم دارم شروع میکنم ولی خیلی کند چون پسرها از دخترها کندترهستند !و پسر من الان فقط 20ماهه است

از خوشحالیت خوشحالم باور کن !


بله بالاخره موفق شدیم.
اینطوری به خودتون تلقین نکنید. بچه ها سریع همه چیزو یاد میگیرن.فقط کمی حوصلتون باید زیاد بشه.همین!
مامان اسرا و اسما
22 مهر 91 8:53
به به مبارکه خاله جونایشالله موفقیتهای بزرگتر عزیز دلم
مامانی گل شما هم خسته نباشی


مرسی خاله.
ایشالله شما و دخملی ها هم سلامت باشید
زهره مامان نیایش
22 مهر 91 9:16
سلام مامان پریسا جون
خیلی خوبه این سن خیلی خوبیه برای گرفتم پوشک چون بچه ها توی این سن تقریبا کنترل ادار رو می تونن انجام بدن ایشالا موفق باشی فقط باید پشتکار داشته باشی . پریسا جون خوب داری پیش می ری . دیگه کم کم راحتر می تونی راه بری و بازی کنی . جونت سلامت عزیزم.


سلام زهره جان.
ممنون عزیزم.بله تقریبا" الان یاد گرفته که خودشو تا حدودی کنترل کنه.
گاهی یه کوچولو بهش فشار میاد ولی معلومه که داره مقاومت میکنه.
ممنون
طنین
22 مهر 91 11:17
واقعا که مادر بودن خیلی سخته
افرین مریم جون که با جایزه کارو جلو میبری نه با دادو فریاد



نه عزیزم سخت نیست شیرینه
ایشالله شما هم به زودی شیرینیشو بچشی
مامانیه سپهر
22 مهر 91 13:25
بزن دست قشنگه رو به افتخار بییسا خانم

آفرین دختر گلم. هزار ماشالا خانوم شدی.
به شما هم تبریک میگم مامانیه پریسا جون.
منم از شش ماهگی سپهر رو شبها پوشک نمیکردم.تا همین الان. و خیلی کم خیس میکنه مگه اینکه خیلی سردش بشه.
جالب اینجای هنوز هیچی نشده تا میخوام پوشکش کنم، جیغ و دادش هواست
ایشالا همیشه و باشی مامانیه بییسا.


سلام عزیزم.
ممنون
ایشالله شما هم موفق باشید
معلومه سپهر جان میخواد حسابی همکاری کنه.افرین
مادر کوثر
22 مهر 91 13:55
واقعا موفقیت بزرگیه
آفرین به دخمل باهوش و مامانی پر تلاش و فداکار
همیشه شاد و موفق باشید
به منم ستایه میدی پییسا جون؟؟؟؟


ممنون خاله

ای ه میدم کاله بیا پیشم بهت ستایه بدم
مادر کوثر
22 مهر 91 13:56
سلام مامانی
با پست جدید سفرنامه مشهد بروزیم


سلام
زیارت قبول الان میام
مامان حسناسادات
22 مهر 91 14:13
آفرین به این مادر و دختر عزیز و دوست داشتنی.

برای ژله آب رو جوش کن ظرف ژله رو چند ثانیه بزار داخل آب جوش بعد تو ظرف برش گردون.
اگه کاری داشتی واسه تولد پریسا بی تعارف درخدمتم.


ممنون دوست عزیز.

برای راهنماییتون هم ممنون عزیزم
مامان محمد و ساقی
22 مهر 91 14:24
سلام تبریک میگم عزیزم.آفرین
این کناب خیلی خوبه.ساقی همو حفظ کرده.من به همه توصیه کردم بخرن.
چه خوشگل ستاره هاشو چسبونده.
خیلی خوبه میتونی از ساعت هایکم شروع کنی و ببریش بیرون.
منم اونروزها که تو خونه می موندم اعصابم به هم میریخت.
ولی خیلی خوبه که بچه زود یاد بگیره.
ولی پروژه پوشک برای من خیلی سخت بود.به خاطر اینکه یه بار تو بیست ماهگی شروع کردم جواب نداد و یه بار تو بیست و دو ماهگی.ساقی این اختیار رو نداشت که بگم ساقی جیش کن و اون همون موقع بکنه.ولی بعد از 3 ماه یاد گرفتومن خیلی عذاب کشیدم.
ولی خوشحال میشم یکی خیلی زود یاد میگیره.چه خوبه که پریسا جون تو تولد دو سالگیش دیگه پوشکی نیست.

ببخشید خیلی طولانی نوشتم.


مرسی مینا جون.
اره عزیزم یکی از نکات مهم در این اموزش اینه که وقفه داشته باشه وگرنه بچه بلاتکلیف میشه و کار مشکل تر میشه. باید همون دفعه ی اول پروندش بسته بشه.
ممنون از نظر زیبا و کاملتون
مامان سانای
22 مهر 91 14:40
سلام . آفرین به پریسا جون که خوب با مامانی همکاری کرده .آفرین به شما که با حوصله ودرایت کارها را پیش بردی


سلام
ممنون دوست عزیز. خدا رو شگر که تونستم انجامش بدم.
مامان آرشیدا کوچولو
22 مهر 91 14:40
آفــــــــــــرین به این مامان با حوصله بزن دست قشنگه رو هم برا پریسا و هم مامان نمونه



ستاره زمینی
22 مهر 91 16:09
افرین پریسا جون

خیلی موقع خوبی از پوشک گرفتینش چون بهترین موقع است و سر 3هفته ای کاملا متوجه میشه.
ماشالا بچه درشتیه بیشتر از 2سال نشون میده.خدا حفظش کنه تنش سلامت باشه.


ممنون عزیزم.

من هم دیگه دوست نداشتم پوشک بشه و اموزشش هم از این دیر تر بشه.
آبیز
22 مهر 91 17:02
خب این پریسا جون که به سلامتی پوشک و گذاشت کنار امیدوارم پشتکار رو هیچوقت کنار نذاره و در آینده تکیه گاهی باشه برا مامی و بابی!
ای وای من اینجا چکار میکنم این همه زن اطرافم! همه شون مامان هستن مامان کوثر، مامان محمد،سانای ما ظاهرا اشتباه اومدیم ببخشید چشمامو بستم دارم میرم بیرون


مامان یاسمین زهرا
22 مهر 91 17:39
امیدوارم موفق باشید و به راحتی پوشک رو ازش بگیرید


مرسی عزیزم
مامانی طهورا
22 مهر 91 18:50
آفرررررررررررین به شما دوتا گل دخترررررررررر نازززززززززز


ممنون خانمی
نی نی پاتوق
22 مهر 91 19:39
سلام دوست من به لطف خداوند انجمن تخصصی نی نی پاتوق راه اندازی شد از شما دعوت می کنم که به انجمن خودتون حتما سر بزنید و سوالات خودتون رو در اونجا مطرح کنید و اطلاعات خودتون رو هم در اختیار دیگران بزارید در صورت تمایل می تونید در هر بخشی که دوست داشتید فعالیت کنید همونطور که متوجه هم شدید وبلاگ پسر بد دیگه به روز نمیشه و تمامی مطالب به انجمن جدید منتقل شده منتظرتون هستم انجمن تخصصی نی نی پاتوق www.ninipatogh.com
مرجان مامان پریساجون
22 مهر 91 22:24
مبارکههههههههههههههههه


مرسی مرجان جون
بابای مهرسا
22 مهر 91 23:19
سلام
امیدوارم همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه

هزار ماشالله داره پریسای خوشکل


سلام

ممنون

و هزار ماشالله به مهرسای زیبای شما
فرزانه
23 مهر 91 0:52
ممنون عزیزم که تو این تنگی وقتت حوصله می کنی و وبلاگ منو می خونی.ببخش که باعث ناراحتیت شدم...ممنون که به سوالاتم جواب دادی.ولی یه سوال تو بودی چکار می کردی؟


خواهش میکنم عزیزم.
تنها کاریه که از دستم بر میاد.
میام الان
مامان امیرناز
23 مهر 91 8:30
افرین پریسا جون و مامانش واقعا کار سختیه موفق باشین


مرسی عزیزم ولی اصلا سخت نیست گلم
سمی مامان امیرین
23 مهر 91 9:18
تبریک میگم پریسا جونم...آفرین
مامانی دیدی کاری نداشت..من حتی شورت آمزشی هم نگرفتم..و امیرعلی کاملا یاد گرفنه که هر دو تا کارشم بگه..البته من رو لگنش مکیشونم..ولی مثل اینکه برای شما هم خیلی راحت بوده.
از اونجایی که من اسمشو گذاشته بودم پروژه عظیم پوشک گیری چون اسمش بزرگ و برای بچه هم یه کم سخته ولی منم تاکید کردم که خیلی راحت خیلی فقط 2 روز وقت میخواد.
موفق باشید.


ممنون سمیرا جون.

یکی از مشوقهام که خیلی دلگرمم کرد شما بودید.
خیلی ریلکس و اروم این کار رو کردی من هم حسابی امید وار و دلگرم شدم.
مریم مامی آیدا
23 مهر 91 9:49
این موفقیت بزرگ رو شادباش میگم


ممنونم.

برای خصوصیتون هم اشکال نداره عزیزم. پیش میاد
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
23 مهر 91 9:59
افرین به پریسای گلمون ومامان مهربونش


مرسی عزیزم
مامان زهرا
23 مهر 91 10:06
سلام گلم

تبریک بابات راحت شدن از شر پوشاک
برای من هم این پروژه در حد دو تا سه روز بود و دقیقا از روش برچسب جایزه استفاده کردم و به ازای هر بار دستشویی رفتن دخترم یک برچسب روی صندلیش می زد البته در مورادی مثل تنها خوابیدن و یک سری کارهای دیگه این برنامه برچسب را ادامه دایم

الان صندلیش اصلا جا نداره و ما یک میز جدید براش خریدیم و روی اون پروژه را ادامه می دهیم البته با توجه به سن و نوع برنامه های جدید برچسب ها نیز متغیر هستند

بهر حال مبارک مبارک


ممنون زهرا جون از اینکه تجربتونو در اختیارم گذاشتید.
چه روش خوبی. برای ما هم به خوبی جواب داد.
نرگسی
23 مهر 91 10:47
خیلی ممنون عزیزم
مادر کوثر
23 مهر 91 10:55
سلام مامانی
امروز تولد سه سالگی دخترم، کوثر جونه
تشریف بیارید


مبببببببببارک باشه. الان میام
مامانی
23 مهر 91 12:41
ایول بابا موفق باشی
منم هروقت خونه هستم امیرعلی رو مای بیبی نمیکنم ولی نمیتونه بگه که جیش دارم


ممنون
مگر امیر علی چند سالشه ؟؟؟؟
مامان محمد سپهر
23 مهر 91 12:46
سلام فقط تبريك منو به خاطر پوشك گرفتن پريسا بشنويد سر فرصت مي يام خدمتتون .به روزيم


سلام
ممنون زهره جون.چشم.
مامانی فری
23 مهر 91 16:14
افرین به مامان پریسا جون با این همه پشتکار اینشالله در تمام مراحل زندگی موفق باشی عزیزم


ممنون مامان بزرگ
مامان امیر مهدی
23 مهر 91 22:37
کجــــــــــــــــــــــــایی؟نیستی؟



هستم زینب جان میام پیشت
فریبا
24 مهر 91 0:32
سلام
افرین به صبر و حوصله و ارادت عزیزم
و افرین به پریسای عزیزم که موفق و سر بلند ار این اموزش بیرون امده
خسته نباشی عزیزم


سلام فریبا جون.

ممنون برای رمزت. شما هم موفق باشی عزیزم
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 10:04
آفریییییییییییییییییییییییییین پریسا جون.تبریک میگممممممممممممممممممممممممم


ممنون خاله.
دخملی برای تولدش دیگه پوشک نیست. هورررررررررررا
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 10:05
ایشاالله در همه مراحل زندگیت پیروز و موفق باشی عزیزم


مرسی خاله سارا جون
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 10:07
ایده خیلی جالبی رو به کار بردی مریم جون...خوشم اومد
ولی من یادم نیست علی رو چجوری از پوشک گرفتم.اصلا در این زمینه اذیت نشدم...علت هم داشت...


خب علتش چی بوده؟

چه جالب من هم تازه پیش شما بودم.
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 11:39
آخه علی دو روز درمیون پی پی میکرد و ساعت داشت و ...


از نظر پ...... من هم مشکلی ندارم.

جیش که خطرش بیشتره باید روش کار کرد
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 11:41
خصوصی
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 12:10
ژله منو دیدی؟
ژله خورده شیشه هم قراره مرجان بذاره...


میام میبینم.
ولی مدلش در مرحله ی دومه...
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 12:13
راستی ظرف ژله خواستی دارما...بی تعارف میگم..خواستی بگو بهت بدم


مرسی سارا جون. من هم دارم ولی مهم اینه که سالم از داخل ظرف در بیاد که من در همین نکته مشکل دارم.
مامان امیرعلی جیگر
24 مهر 91 13:10
آقا تبریک.
پریسا خانم خانمتر تر شدیا واسه خودتا.
خدایش اولش پروژه عظیمیه این از پوشک گرفتن.
بعدش راحت میشه وقتی بچه بفهمه جیش چیه.
مهم اولشه که جیشو ببینن
ولی با این حال بازم مبارکه


اره سختیش تا وقتیه که متوجه بشه دیگه پوشک پاش نیست. بعد کم کم همه چیز اسون میشه
فریبا
24 مهر 91 13:15



موفق باشی فریبا جون
مریم--------❤
24 مهر 91 13:24
به به آفرین
ایشالله همیشه چیزهای خوبی یاد بگیره و ما از این پستا زیاد بخونیم
اینم واسه پریسا جونم و مامان مهربونش


مرسی مریم جون.

ایشالله
مریم--------❤
24 مهر 91 13:25



ممنون خاله کوچولو
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 13:53
با ظرف فلزی راحت جدا میشه...
تو وب گفتم چجوری...
میخوای روز تولد زودتر بیام برات جداش کنم؟



ممنون عزیزم.
میرم میخونم
قدمتون روی چشم احتمالا در ظرف یک بار مصرف درست میکنم
مامان علی خوشتیپ
24 مهر 91 13:54
خب اون شاید به ما رمز نداده باشه...شاید به بقیه داده
چه میدونم والله همه مبهم شدن...بعدجالبه فکر میکنن ماها مبهمیم


اره واقعا"....
یاسمین مامان سورنا
24 مهر 91 17:25
خوش به حالت دوست جونییییییییییآفرین به پریسا جونه باهوشم و آفرین به مامانیه با همت و عزم راسخ
چه خوب که یه دفعه ای تصمیم گرفتی از پوشک بگیریش من خیلی استرس دارم برای گرفتنش از پوشک تازه تونستم از شیر بگیرمش البته جیش و پی پی رو میشناسه و میگه مثلا الان که پمپرزه بازم وقتی داره جیش میکنه قیافه اش رو میکنه تو هم و میگه جیش جیش
پس راحته؟
منم شروع کنم؟میترسم
ولی خیلی خوب کاری کردی گرفتیش تا همین جا هم عااااااااالی بوده عزیزم منم بهت مدال طلا میدم
پریسای قشنگم رو ببوس یه عالمه


پس شما هنوز اوله راهید خب اول از یه کار فارغ بشید تا ایشالله به کار بعدی با حوصله و امادگی بیشتر مشغول بشید. از شیر گرفتن بچه کار خیلی سختیه هم برای مادر هم بچه.
ایشالله موفق باشید.
ولی نترس و نگران نباش. اصلا" سخت نیست
یک عاشقانه آرام
24 مهر 91 18:48
سلام.خوب خداروشکر که خانوم خانوما یه قدم به سمت بزرگتر شدن برداشت.الهی هر روز پیشرفت و خانومتر شدنشو ببینم.الهی همیشه در کنار هم خوش باشید و خندون..
راجع به کارمم عیبی نداره اعصابم مهمتر بود تا موندن بین اونا جنگیدن واسه حق.آخه کدوم حق؟تا وقتی واسه مردم کار کنی همینه...ولش کنین مهم نیست
راستی چند وقته دست و دلم به نوشتن نمیره.خیلی کم میام نینی وبلاگ.مبادا از دستم دلخور شین و فکر کنین که به شما کم سر میزنم..
میبوسمتون.

سلام نسترن جان.
برات ارزوی سلامتی دارم. ایشالله هر کاری که میخوای انجام بدی موفق باشی.
ممنون که با این وقت کمت به یاد من هم بودی عزیزم.
ایشالله هر چی زودتر خبر عروسیت رو بهم بدی.
مامان ریحان عسلی
25 مهر 91 1:16
سلام
تبریک میگم خداحافظ پوشک و سلام قالیشوییییییییییی
اما یکی به من گفت زوده و بذار بعد از پایان دو سالگی


سلام دوست عزیزم.

ممنون گلم ولی خدا رو شکر فقط 2 روز اول قالی شویی بود. دیگه تمام شد.

باید ببینی ریحانه جان چه موقع امادگی داره شاید همین الان هم دیر باشه.
موفق باشید
مامان مهبد كوچولو
25 مهر 91 7:49
سلام ، آفرين به پريسا خانوم گل و مامان مهربونش . خيلي خوبه كه به اين راحتي تونستيد موفق بشيد . انشا الله در تمام مراحل زندگيتون موفق و مويد باشيد .


سلام ممنون گلم.
من هم برای شما اروزی سلامتی و موفقیت دارم.
مامان نيروانا
25 مهر 91 9:12
تبريك ميگم عزيزم. .واقعاً از مدال طلاي المپيك هم مهم تره اين قهرمانيت. ميگم نكنه منظوت من بودم كه اسمشو گذاشتم پروژه ي عظيم پوشك آره!؟ خب براي من دو مرحله اي شد ولي خدا رو شكر ختم به خير شد. برات كلي خوشحالم. پريساجونم رو ببوس. دوسِتون دارم.


ممنون فریبا جون. ولی من قصد جسارت به هیچ دوست و عزیز ی رو ندارم.
ایشالله این امر و این اموزش برای همه ختم به خیر بشه چون یکی از مهمترین اموزش های دوران شیرین بچه گیه .
مامی محمدمهدی
25 مهر 91 10:59
هزار ماشالله به دخمل با ادب و با هوش
مامان ریحان عسلی
25 مهر 91 16:47
ببخشید فراموش کردم
بدو بیا خصوصی


ممنون گلم. زحمت کشیدی
مامان ریحان عسلی
25 مهر 91 17:15
ولی من کمتر گفتم بهش دیگه شبا نمی ترسه یا فرار بکنه اخه خیلی بهش می گفتم و می بردم دستشویی
حالا واسه همه ی بچه ها یکسان نیست دیرو زود داره دیگه الان پریسا چند تا دندون داره ؟


من هم فکر میکردم مرتب باید ببرم دستشویی ولی اینجوری نبود.
مامان ریحان عسلی
25 مهر 91 17:18
آره گلم خیلی خوب منتقل کردی دوست خوبم ممنونم ازتون ایشالا که منم از این مرحله هم موفق بیرون بیآم


موفق میشی عزیزم. هیچ جای نگرانی نداره
مامان ریحان عسلی
25 مهر 91 17:28
مبارکه عزیزم مروارید 14


مرسی
هدیه جووووووووووووووون
25 مهر 91 17:39
سلام
ای جوووووووووووووووووونوم
پافرین پریسا خانوم و مامان با حوصله


سلام.
ممنون از حضورتون
یاسمین مامان سورنا
25 مهر 91 17:40
آره سخت بود ولی دیگه تموم شد خدا رو شکر دیگه اسمشم نمیاره فکر میکردم سخت تر از این حرفها باشه
مرسی از دلگرمیت عزیزم


خدا رو شکر.
خواهش میکنم
مامان نيروانا
26 مهر 91 7:20
اومدم بهت بگم عزيزم، من ناراحت نشدم. خيالت راحت باشه. تازه خودمم يادم نمياد جايي پروژه رو عظيم عنوان كرده باشم. خب به خودم مشكوكم ديگه عزيزم ولي خداييش براي ما به آسوني شما نبود چون خودم يه كوچولو به خودم سخت ميگرفتم. خوشحالم كه پروژه ت آسون بوده و آسون تموم شده. نگاه تو قشنگ بوده عزيزم. آفرين. كوچيك نوازي ميكني، منم خيلي چيزا ازت ياد گرفتم و ميگيرم دوست خوب من. هميشه شاد باشي، ببوس خانوم طلاي در آستانه ي دو سالگيت رو


ممنون فریبا جون.
نظر لطف شما همیشه شامل حال ما میشه عزیزم.
ایشالله همیشه در پناه خدا سلامت باشید
محيا كوچولو
26 مهر 91 21:59
مباركه پريسا كوچولو ديگه براي خودت خانمي شدي ها


مثل محیا خانممممممممم
سمانه مامان پارسا جون
27 مهر 91 17:36
موفق باشی مامانی آفرین
از شیر چی
گرفتیش خانومی؟


بله سمانه جون.شیر خشکی بود. خیییییییلی وقته نمیخوره
ستاره زندگی
28 مهر 91 10:31
آفرین به این مامانی زرنگ
ایشاله زودی این آموزش تموم بشه وراحت بشی


راحت شدیم دوست عزیزم. ممنون
مائده
2 آبان 91 11:45
واقعا يه پروژه ي عظيمه اين پوشك گيرون بچه !

مباركــــــــــــــــــه ...


ممنون