فصل 44 : تولد امام رضا ... یه مروارید دیگه.....
سلام عید همه مبارک
تولد امام رضا را به همه تبریک میگم. ایشالله زیارتش قسمت همه بشه. و همه حاجت روا بشن.
امام رضا جان ممنون که امسال دعوتم کردی تا به پابوست بیام.
تولدتون رو به امام زمان تبریک میگم.
چندین ماه بود یعنی تقریبا از فروردین ماه که پریسا خانم دیگه مروارید جدیدی اضافه نکرد و همون 12 تا دندون باقی موندن.
داشتم کم کم نگران این مسائله میشدم که چرا این خانمی دندن های نیش رو در نمیاره که.........
بالاخره خانمی تنبلی رو کنار گذاشت و روز یکشنبه3/6 /91 مروارید 13 از فک بالا نک زد و یه مروارید خوشکل دیگه به دهن کوچولوش اضافه شد.
مبارکت باشه عزیز دلم.
چند روز گذشته درست و حسابی خونه نبودم والان هم کلی کامنت تایید نشده دارم . علتش هم این بود که همراه با پریسا خانم به مهمانی میرفتیم.
برای همین دیگه از دفتر خوشکلش دور بودم.الان هم باید بریم خونه ی مامان جون. به مناسبت تولد امام رضا،مامان جون مهمانی دادن.
ولی ترجیح دادم قبل از رفتن بیام و این روز قشنگ رو برای دخملی ثبت کنم.
یه علت دیگه که از اینجا دور بودم، رسیدگی به کار های مربوط به تولد پریسا خانمه.
چند روزه که حسابی درگیر کارها و درست کردن وسایل تولد خانمی هستم.
خوب دیگه دست تنها و با حضور این وروجک خانم ،مجبورم کارهامو زودتر شروع کنم.
از دوست بسیییییییییار عزیزم ممنونم که از راه دور داره کمکم میکنه. کلی زحمت بهش دادم .
دوست عزیزم . خواهر گلم. فقط از خدا میخوام که بتونم برای شادیهات جبران کنم.
حالا کمی از حرف زدن پریسا:
مدتیه یاد گرفته تا تنها میمونه (حتی برای چند دقیقه) یا صدایی میشنوه ، بدو بدو میاد تو بغلمون و میگه : تسیدم. (ترسیدم) .....
کم کم دارم نگران این مساله میشم که نکنه این ترسو بودن بهش باقی بمونه یا فقط داره برامون ناز میکنه!!!!!!
جایی که چراغ روشن نباشه نمیره. وقتی میگم برو از اتاقت فلان چیزو بیار ، میگه چیاق خاموشه میتسم . در صورتی که ما به هیچ وجه اونو از تاریکی یا چیز دیگه ایی نترسوندیم.......
از همه ی مفاهیم فعلا (البته خیلی وقته) به مفهوم سنگین پی بروه. و البته برای جاهای دیگه هم ازش استفاده میکنه.مثلا"
پریسا درو باز کن(دستش به دستگیره نمیرسه) میگه سگینه !!!!!
پریسا فلان چیزو بیار (بزرگه و در دستاش جا نمیشه ) میگه سگینه !!!
پریسا از روی صندلی بیا پایین (صندلی بلنده و پاهاش به زمین نمیرسه) میگه سگینه !!!
پریسا درظرف غذا رو بردار(محکم بسته شده و صفته ) میگه سگینه !!!!!
چند روزه که همش به باباش میگه (البته با فریاد که تا طبقه ی پایین هم صداش میره) :
بابا حسین !!!!
آخه نه ما بهش گفتیم نه کسی یادش داده که به بابا اسمشون رو هم اضافه کن.ولی خودش......
از وقتی که شبکه پرشین تون قطع شده ، پریسا خانم از صبح تا شب فقط میگه کاتون.کمی عمو پورنگ. کمی خاله شادونه.... ولی کافی نیست که نیست. بالاخره مجبورمون کرد تا سی دی براش راه بندازیم.و باز هم کارتون.......
بهترین کارتون هم برای خانمی : بلاسوتی(تلفظش خیلی شبیه به حسنی هستش)تا مدتی فکر میکردم داره میگه حسنی .هی براش کارتون حسنی میذاشتم. باز میگفت نهههههههه ............ تا بالاخره کاشف به عمل اومد که میگه : پلنگ صورتی
و دیگه برنامه ی تلویزیون ما شد پلنگ صورتی
دیشب خاله معصومه اومد تا با هم بریم بازار تا برای نی نی کوچولویی که تو دلشه خرید کنیم.
مجبور بودم پریسا خانمو با خودم ببرم.و بیتشر از اینکه خاله خرید کنه، من برای پریسا خانم خرید کردم........
این هم پریسا خانم و سرگرمی جدیدش:
ممنون که وقت گذاشتید.
1391/7/7
این هم مهمانی خونه ی خاله (خاله ی من ) این کوچولو که خوابیده رضوان خانم. اون یکی هم اسما خانم
و بعدی هم که معرف حضور هست...
پریسا خانم گوش مروارید مامانی با خنده های زور زورکی.......قربون اون خندهات برم گوش مروارید مامانی.....