پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

یک عدد پریسا خانم ِ 3 سال و 2 ماهه و کلی خبر.....

سلام خوبید؟ ایشالله که همیشه خوب و خوش باشید و کانون خانواده ها در این سرمای زمستون، مثل گرمای تابستون شهرمون گرمه گرم باشه.. ایشالله پریسا خانمی ما هم همیشه خوب و خوش و لبش خندون باشه. روز سه شنبه 17 / 10 / 1392 مصادف بوده با 3 سال و 2 ماهگی پریسا خانم. قرررررربون دخملی گلم بشم که هر روز خانم تر میشه و با حرفا و شیرین زبونیهاش دلمونو مبیره این روز قشنگ رو به دختر گلم تبریک میگم   دخترک گلم این روزا داره تمرین میکنه تا شعر بگه.... خب  کم کم داره دنبال استعدادهاش میگرده تا ببینه در چه زمینه ایی توانایی داره. این جدیدترین شعر پریسا خانم که اصلا هم یادش نمی...
21 دی 1392

تولدت مبارک...

  سسسسسسسلام امروز یعنی 10 دی مصادفه با سومین ساگرد تولد نی نی وبلاگ مثل توبد 3 سالگی پریسا ، واسه نی نی وبلاگ هم تولد توت فرنگی گرفتیم. نی نی وبلاگ جون.... تولدت مبارک... خیلی خیلی خوشحالم که وبلاگ دخترم در این سایته و  نزدیکه 3 ساله که دارم اینجا خاطرات دخترمو مینویسم... نی نی وبلاگ جون .... ایشالله 120 ساله بشی....     بعد اضافه شد... این هم هدیه های ما برای تولد 3 سالگی سایت نی نی وبلاگ: و یه یادگاری... و برای اینجا  هم فرستادمشون. ...
11 دی 1392

پریسا و چهارمین یلدا...

سسسسلام بالاخره بعد از یه غیبت نسبتا طولانی برگشتیم. خب 2 تا مناسبت مهم پیش رو داریم واسه همین اومدیم . اول - شب یلدا روز شنبه 30 / 9 / 92 مصادف میشه با شب یلدا. طولانیترین شب سال. که پیشاپیش به همه ی دوستان گلم این شب رو تبریک میگم.ایشالله عمرتون مثل شب یلدا طولانی باشه و در سلامتی کامل. پریسای عزیزم ....چهارمین یلدایی رو که تو در کنارمون هستی ، پیش رو داریم... از خدا میخوام که همیشه خوب و سلامت و لب خندون داشته باشی. و عمرت همچون شب یلدا طولانی باشه. بفرمایید این هم هندونه ی شب یلدا. یلدا یعنی: یادمان باشد زندگی انقدر کوتاه است که برای یک دقیقه بیشتر کنار هم بودن باید جشن گرفت. ...
3 دی 1392
6029 0 108 ادامه مطلب

اولین ماهگرد 3 سالگی و یه تجربه ی خوشمزه....

  سلام ایشالله همه ی دوستانم و نی نی های گل خوب و سلامت باشن. میدونم که خیلی بی معرفت شدم و درست و حسابی به وبلاگ دوستای گلم سر نمیزنم.کامنت ها رو هم دیر به دیر جواب میدم.... هر وقت فرصت میکنم میام 2 - 3 تا جواب میدم و میرم....(الان کامنت های 3 تا پست مونده ) اخه دوست دارم وقتی کامنتی رو جواب میدم حتما به وبلاگ مهمانمون هم سر بزنم و پستشونو کامل بخونم .... از اونجایی هم که تنها چیزی که این روزها ندارم وقت و زمان هستش، واسه همین کامنت ها هم فعلا مونده.... احتمالا این روزها و تا ماه آینده این روند ادامه داره....چون ماه آینده ایشالله عروسیه داداش کوچیکه هستش و من هم حسابی مشغول خیاطی... خرید ....کارای دیگه ی عروسی ....
18 آذر 1392

پریسا و آموخته هاش از مهد کودک و تشکر نامه...

سلام مامان من اومدم      سلام بابا من اومدم سلام کردن رو بلدم         سلام نگم بی ادبم این درس اول ماست       اولین درس دنیاست سلام به دوستان گلم. در این پست میخوام تعدادی از شعرهای پریسا رو که در این 2 ماه از مهدکودک یاد گرفته بنویسم تا ایشالله برای یادگاری بمونه. شعر بالایی اولین شعر مهد کودکه که به همه ی بچه ها یاد دادیم. شعر 2 : آتش نشانی مردان آتش نشان    دلاور و با ایمان اگر شوند با خبر     که در یه گوشه ی شهر آتش گرفته جایی   تا دیده ره گشایی آژیر کشان م...
8 آذر 1392
52417 0 76 ادامه مطلب

یک عدد پریسا خانمه 3 ساله .... و هنرنمایی مامان مریم ...

سلام ایشالله که خوب هستید و اولین روزها از اخرین ماه فصل پاییز سال 92 رو به خوبی شروع کرده باشید. راستش کلی مطلب و عکس داشتم که برای این پست آماده کرده بودم. الان که فرصت کردم بیام و یه پست جدید بذارم  از نوشتن همه ی اون ها منصرف شدم. علتش هم اینه که میخوام کمی از دختره 3 سالم بنویسم. البته نوشتن این پست 2 تا علت داره : 1 - برای پریسا جون . واسه این که ایشالله وقتی بزرگ میشه و  اینجا رو میخونه ،یادش بیاد یا بدونه که چه مراحلی رو در زندگیش پشت سر گذاشته .... 2 - برای دوستای گلم . یا لااقل اونهایی که بچه های نازشون یا همسنه پریسا هستن  یا از پریسا کوچکتر هستن. شاید ایشالله به دردشون بخوره .... و ...
2 آذر 1392

پریسا در محرمه سال 92

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم     از تو و طفلان تو یاری کنیم کاش ما هم کربلایی می شدیم     در رکاب تو فدایی می شدیم سلام عزاداریهاتون قبول باشه. ما رو هم در دعاهاتون فراموش نکنید. ماه محرم امسال برای من و پریسا یه رنگ و بوی دیگه داشت. مخصوصا دهه ی اولش.  ساله قبل زیاد متوجه نبود که چه خبره . ولی امسال براش فرق داشت. مامان جون زنگ زد که برای روضه بریم. پریسا متوجه شد. اومد سراغم و پرسید مامان روضه چیه؟ گفتم یه جایی که خانم ها جمع میشن و یک نفر براشون حرف میزنه بعد هم اون ها گریه میکنن. گفت: چرا گریه میکنن. گفتم چون امام سوم یعنی امام حسین شهید شده( از وقتی می...
24 آبان 1392

تولد 3 سالگی پریسا جون باتم توت فرنگی

   تولد  تولد تولدت مبارک مبارک  مبارک تولدت  مبارک لبت شاد و دلت خوش    چو گل پر خنده باشی بیا شمع ها رو فوت کن    تا صد سال زنده باشی تولد  تولد  تولدت  مبارک مبارک  مبارک تولدت  مبارک بیا    بندازیم     امشب    یه عکس یادگاری همین شب که شکفتی   مثل  گل    بهاری تولد  تولد تولدت  مبارک مبارک  مبارک تولدت  مبارک     درخت سیبی آمدنت را به مناجات نشسته است انگار آمدنت نزدیک است ...
17 آبان 1392
11416 0 129 ادامه مطلب

اولین بازدید خارج از مهد و تولدانه.....

سلام بالاخره پریسا خانم بعد از یک هفته بیماری ، هفته ی گذشته با یه بهبود ی نسبی به مهد کودک رفت و با جایزه ایی که فرشته ی مهربون واسش آورده بود ، قبول کرد که به کلاس خودش  بره ... این هم هدیه ی فرشته ی مهربون البته اندازه ی کتاب دقیقا به اندازه ی پریسا هستش و روز یکشنبه ، مهد کودک بچه ها ی آمادگی رو برای بازدید آتش نشانی به یکی از پایگاه ها بردن و البته پریسا خانم هم همراه مامانش به اونجا رفت .... داخل اتوبوس موقع رفتن: واقعا براش جالب بود و همه چیز براش تازگی داشت. چون تا قبل از اون فقط قصه ی آتش نشانی و شعر آتش نشان رو شنیده بود. راستی شعر اتش نشان که پریسا خیلی وقته حفظش کرده ا...
3 آبان 1392

خدا رو شکر....

سلام این هفته  ی گذشته به من که خیلی سخت گذشت... دلیلش رو هم در پست قبل نوشته بودم....   بله.. بیماری پریسا .... که این بار واقعا طولانی و خسته کننده شده بود. از روز چهارشنبه ی اون هفته شروع شد و از روز 5 شنبه به مدت 3 شب تب داشت.... البته صبح که میشد تبش قطع میشد . همراه با بابایی میبردیمش خونه ی مامان جون و خودمون میرفتیم سر کار .... ظهر که برمیگشتیم دم در منتظرمون بود و کلی از مامان و بابا استقبال میکرد.  و بعد از خوردن نهار به خونه ی خودمون میرفتیم. از همون روز اول بیمار شدنش هم قبول کرده بود که این هفته خونه ی مامان جون بمونه و مهد نیاد ولی روزای اخر دیگه کم طاقت شده بود. روز سه شنبه ...
25 مهر 1392