به یاد ماندنی ترین روز مادر در دیدار نی نی وبلاگی.... روز مادر مبارک
کودکی که قرار بود بزودی متولد شود ، نزد خدا رفت و پرسید، می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستی ، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد : از میان تعداد بسیار فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام ، او در انتظار تست و از تو نگهداری خواهد کرد. کودک گفت: اما اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی است. خداوند گفت: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی شد. کودک ادامه داد: من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند ، وقتی زبان آنها را نمی دان...
نویسنده :
مامان پریسا
2:24