پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

خاطره 2 و مروارید 14

سلام هر بار میخواستم باز هم از خاطرات پریسا خانم بنویسم یا فرصت پیش نیومد ویا مطالب دیگه ایی بود که دیگه نمیشد از خاطرات گذشته نوشت. الان هم میخوام خاطره براش بنویسم هم چند تا خبر دیگه از پریسا خانم. نام گذاری فرشته کوچولو: فرشته کوچولوی ما از خیلی وقت قبل از اومدنش اسمش انتخاب شده بود.دیگه فکر کنم 10 سال  برای انتخاب اسم زمان کافی باشه و همه میدونستن که این فرشته کوچولوی تازه از سفر رسیده اسمش پریسا خانمه : پریسا یعنی به سان پری ، تک پری . و چون حرف پ در این اسم به کار رفته میشه گفت یه اسم اصیل ایرانی و فارسی هستش (یادتون باشه که حرف پ در الفبای عربی وجود نداره ) البته ما اسم پسر هم انتخاب کرد...
25 مهر 1391

یک گام بزرگ برای یک موفقیت

سلام در این هفته که پشت سر گذاشتیم پریسا خانم  به یه موفقیت خیلی بزرگ دست پیدا کرد. البته اول باید به مامان پریسا تبریک بگید بعدبه پریسا خانم اگر تونستید حدس بزنید این موفقیت چیه؟...... بله پریسا خانم با امروز دقیقا 8 روزه که دیگه پوشک نیست. یعنی موفقیت از این بالاتر..... برای من که به اندازه ی یه مدال طلا در المپیک ارزش داره جریانه از پوشک گرفتن پریسا خانم.... روز 5 شنبه ی هفته ی قبل صبح که پریسا خانم بیدار شد و پوشکش را در اوردم در یک تصمیم آنی ، دیگه پوشکش نکردم.و هر 1 یا 2 ساعت یکبار برای جیش میبردمش به حمام. اولش سخت بود. ولی کم کم برام عادی شد. مثل همه ی کار های روز مره...
21 مهر 1391

17 مهر روز جهانی کودک و 23 ماهه شدن پریسا خانم

  فردا یه روز خوبه چون 2تا مناسبت خیلی قشنگ داره 1 -پریسا خانم 23 ماهه میشن پس بزن اون دست قشنگه رو... 2 - فردا روز جهانی کودکه . این روز را به همه ی نی نی ها تبریک میگم.و دوباره به افتخار همه ی نی نی ها...... پریسای عزیزم ورودت را به 23 ماهگی تبریک میگم. همه ی وجودم عشقم عزیزم خییییییییلی دوستت دارم. همه ی دنیا و قشنگی هاشو برای تو میخوام                                  و اما مامان ...
16 مهر 1391

پریسا و شبکه ی استانی....

  سلام....... دیروز یعنی 5شنبه 13 / 7 / 1391 .... ساعت 10 صبح بابایی از محل کارشون زنگ زدن خونه و گفتن که یکی از دوستاشون که در برنامه ی بادبادک ها هستن به محل کارشون اومده و پیشنهاد داده که پریسا رو برای برنامه ی زنده به استادیوم ببریم. من اول خیلی نگران بودم و نمیخواستم قبول کنم. ولی بابایی اسرار داشت که پریسا بره من هم دیگه حرفی نزدم ولی ته دلم نگران بود.... قرار شد ساعت 1 و نیم بریم دنبال ستایش (دختر دایی حسین) تا همراه پریسا باشه تا پریسا احساس غریبی نکنه. ساعت حدود 2 بود که ستایش هم سوار کردیم و نیم ساعت بعد به مرکز صدا و سیما رسیدیم. ساعت 2 و نیم بچه ها رو تنها به طرف اتاق ضبط برنامه بردن و من و م...
14 مهر 1391

خاطره 1

حدودا" 39 روز تا تولد2سالگی فرشته کوچولوی من باقی مونده. در این مدت میخوام یه سری از خاطراتش رو که در دفتر مجازیش ننوشتم تا اونجا که یادم میاد براش ثبت کنم. چون این وبلاگ از تقریبیا" 6 ماهگی پریساجون خاطره داره....   تلاش.... پریسای عزیزم من و بابایی خیلی برای اومدن تو انتظار کشیدیم. از زمانی که تصمیم گرفتیم با هم زندگیمونو شروع کنیم تا اومدن شما حدود 10 سال طول کشید. سال های اول زیاد برامون سخت نبود چون مشغول رفع و رجوع کردن مشکلات اولیه ی زندگیمون بودیم.بابایی دانشجو بود و من هم شاغل. و کمبود شما رو کمتر حس میکردیم. چند سالی  گذشت و  از مشکلاتمون کم شدو کم کم دل تنگیمون شروع شد . برای حض...
11 مهر 1391

فصل 40 : یک سفر پر از خاطره 1

    سلام ما برگشتیم    امیدوارم حال همه ی دوستان عزیزم و نی نی های خوشکلشون خوب باشه. ما هم خوبیم و با کلی خبرو عکس های خوشکل از پریسا خانم برگشتیم. جای همه ی دوستان خالی بود. زیارت بسیار عالی بود. نایب الزیاره همه بودم و برای همه دعا کردم. در این چند روز حدود 10 روز دل من و پریسا جون حسسسابی برای بابایی تنگ شد. بابایی روزی چند بار زنگ میزد و باهامون صحبت میکرد . پریسا خانم هم تا میتونست دل بری میکرد.... وقتی رسیدیم پرید تو بغل بابایی و تا تونست برای باباش ناز کرد. تازه! روز اول نذاشت باباش بره سر کار! میبینبد دخترا چه حرفشون خریدار داره!!!!!! خوب برم سر اصل مطلب و از شروع سفر براتون بگم و...
11 مهر 1391
1793 0 112 ادامه مطلب

فصل 44 : تولد امام رضا ... یه مروارید دیگه.....

  سلام عید همه مبارک تولد امام رضا را به همه تبریک میگم. ایشالله زیارتش قسمت همه بشه. و همه حاجت روا بشن. امام رضا جان ممنون که امسال دعوتم کردی تا به پابوست بیام. تولدتون رو به امام زمان تبریک میگم.   چندین ماه بود یعنی تقریبا از فروردین ماه که پریسا خانم دیگه مروارید جدیدی اضافه نکرد و همون 12 تا دندون باقی موندن. داشتم کم کم نگران این مسائله میشدم که چرا این خانمی دندن های نیش رو در نمیاره که......... بالاخره خانمی تنبلی رو کنار گذاشت و روز یکشنبه3/6 /91 مروارید 13 از فک بالا نک زد و یه مروارید خوشکل دیگه به دهن کوچولوش اضافه شد. مبارکت باشه عزیز دلم. چند روز گذشته درست و ...
7 مهر 1391
1