تقدیم به پریسای عزیز

دختر گلم خیلی دوست داره با دیگران ارتباط داشته باشه. دیشب جایی بودیم که همه غریبه بودن اول پریسا آروم بود ولی با دیدن چند دختر بچه اونقدر سرو صدا کرد که مجبور شدم کنار بچه ها بنشونمش وبعد شروع به بازی با اونها کرد البته به روش خودش. بیچاره بچه ها هم هاج و واج فقط نگاهش میکردن ومثل اینکه عروسکی جلوی اونها ست گاهی یواشکی بهش دست میزدن . مادر یکی از بچه ها گفت ماشاا... دخترتون خیلی اجتماعیه .                                         ...

پریسا از اول شیر خشک میخورد. که حتما باید سرساعت باشه .اول هر دو ساعت یکبار دقیقا" سرساعت بیدار میشد وبعد از شیر خوردن دوباره میخوابید. حتی بعد که بزرگتر شد وفاصله شیر خوردن بیشتر شد ، بااین حال باز سر ساعت مشخص گرسنش میشد . حالا هم که داره غذای کمکی میخوره ودو وعده از شیرش کم شده طبق معمول سروقت غذا میخواد.   ...

از امروز تصمیم گرفتم بعضی از خاطرات دخترم را در این وبلاگ وارد کنم تا  وقتی بزرگ شد از دیدن ان لذت ببره  پریسای عزیز چراغ خانه مابعد از ده سال با آمدنت روشن شد.به اندازه تمام ستاره ها دوستت دارم. از خدای مهربان میخوام که هیچ وقت فرشته های نگهبان از تو دور نشوند. امیدوارم وقتی این مطالب را میخوانی لذت ببری.                                                  &nb...

پریسا خانم دختر خنده روییه وقتی از خواب بیدار میشه به روی همه لبخند میزنه . وباباش همیشه قبل از رفتن به سر کار باید بیدارش کنه . وقتی هم بیداره با کوچکترین نگاه ما ،برامون لبخند میزنه   برای همینه که دختر ریزه میزه پیش همه عزیزه               ...

چند روز پریسا یاد گرفته هر چیزی که دم دستش آمد را روی سرش مگذارد مثل دستمال گردنش یا حتی یک پلاستیک کوچک.      همینطور دالی موشه را خوب یاد گرفته واز هر جهت که میخواهیم او را غافلگیر کنیم نمیتونیم.                                              ...