پریساپریسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

تقدیم به پریسای عزیز

با دیدن روی ماهت روزم ساخته میشه....

شغل آینده

در هفته ایی که گذشت شبهای عزیز از یک ماه عزیز را پشت سر گذاشتیم.یعنی شبهای قدر. و از خدای مهربان تشکر می کنیم که یک بار دیگر سعادت حضور در این شبهای پر برکت را به ما داد. و اما پریسا خانم....... این پریسا خانم ما،در هر گوشه ایی از خونه یک جور سر گرمی برای خودش دست و پا کرده. مثلا" وقتی مامانی داخل آشپزخونه میره،خانم هم میره سراغ کابینت ها. وقتی داخل سالن هستش،یک گوشه می ره سراغ اکواریوم. یک گوشه میره سراغ گل میزا و یک گوشه هم....... خب وقتی مامانی یا بابایی با کامپیوتر مشغولن،معلومه دیگه سر کار خانم هم میره دور و بره کامپیوتر. بابایی که میگه دخترم باید مهندس کامپیوتر بشه. ولی نظر مامانی اینه که کامپیو...
3 شهريور 1390

کفش یا جا کلیدی؟؟؟

                                                    سلام به پریسا خانم.سلام به دوستای گل پریسا خانم. این دخمل ناز وقتی زیاد داخل خونه می مونه حوصلش سر می ره. برای همین مامانی باید دست به کار بشه و حسابی سرش را گرم کنه.   حالا چقدر این مامانی میتونه بشینه وبا این نیم وجبی بازی کنه؟ برای همین بعضی وقتا دست همو میگیرن وباهم تاتی تاتی تمام خ...
28 مرداد 1390

اولین خرابکاری

توضیح١:پریسا خانم چند وقته که دیگه خوب می تونه چهار دست . پا راه بره. توضیح٢ :پریسا خانم در طول روز که با مامان تنهاست،به هیچ وجه حاضر نیست از او جدا بشه. واما...... دیروزمامان که کلی کار داشت ،در آشپز خانه مشغول کار بود .پریسا خانم همین که از خواب بیدار شد ،تند تند اومد پیش مامانی.وهمه جا سرک می کشیدتا ببینه چه خبره. تا بالاخره کشوهای کابینت توجهش را جلب کرد. از اونجایی که مامان مواظبه.برای همین کشوهای پایین وسیله خطرناکی ندارن. پریسا خانم هم اولین کشو را کشیدو........... بله،مامان یک لحظه سرش را برگرداند و دید که خانم چکار کرده؟فقط سر خانم از بین انبوه پلاستیک فریزر پیدا بود. واین برای...
21 مرداد 1390

میم مثل.....

مادر مادر کاشکی می شد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم چقدر مثه بچگیام لالا ییاتو دوست دارم سادگیاتو دوست دارم خستگیاتو دوست دارم چادر نماز وزیر لب خدا خدا تو دوست دارم کاشکی رو طاقچه ی دلت آیینه و شمعدون می شدم تو دشت ابری چشات یه قطره بارون می شدم کاشکی می شد یه دشت گل برات لالایی بخونم یه آسمون نرگس ویاس تو باغ دستات بشونم بخواب که می خوام تو چشات ستاره ها مو بشمرم پیشم بمون که تا ابد دنیا رو با تو دوست دارم دنیا اگه خوب اگه بد،با تو برام دیدنیه باغ گلای اطلسی با تو برام چیدنیه مادر      مادر   ...
20 مرداد 1390

10 ماهگی

پریسا خانم   دخترم،ورودت را به ١٠ ما هگی تبریک می گم.                                               گلم ،١٠ ماه مثل باد گذشت . در کنار تو چقدر خوب و قشنگ گذشت به اندازه تمام دنیا دوستت دارم. قشنگترینم.                               ...
17 مرداد 1390

تقدیم به بابایی

سلام به دختر گلم. دختر گلم این پست را هدیه میکنم به بابایی عزیز. چون امشب شب سالگرد ازدواج مامانی وبابایی است. یازده سال پیش در چنین شبی مامان وبابا زیباترین پیوند زندگیشان را باهم بستن.و امشب همراه با تو فرشته کوچولومون،اون خاطرات را مرور میکنیم. حسین جان،همسر عزیزم ،در این شب عزیز ودر این ماه مبارک،از خدا میخوام که همیشه و همیشه سایه شما بالای سر من و دختر گلمون باشه.                                        &n...
13 مرداد 1390

دندانهای پریسا خانم

دندانهای موش موشی پریسای عزیزم تازه کمی بزرگتر شدن ومیشه از اونها عکس گرفت. اما خانمی اجازه نمی ده. ووقتی دوربین را میاریم نزدیک میخواد از دستمون بگیره. به هر سختی بود موفق شدم چند عکس بگیرم . ولی زیاد خوب نشدن. خوب بهتر از هیچ چیه.                                  گلم ببخشید مجبور شدم اینطوری بگیرم   ...
11 مرداد 1390

ماه مبارک

  سلام به دختر گلم. عزیز دلم . فرا رسید ماه بسیار زیبای خداوند که همه ما مهمان خدا هستیم را به شما تبریک میگم. دختر قشنگم. این ماه ،ماه مهربانی ، گذشت،فداکاری و از همه مهمتر ماهی است که خدای مهربان دربهای بهشت زیبایش را به روی ما باز کرده . فرشته ی مهربونم،یادت باشه که تا اونجا که میتونی از این فرصت طلایی استفاده کنی. پریسای من،سال گذشته با یاد تو در کنار سفره سحر و افطار مینشستم . و امسال ،خدا را هزاران بار شکر میکنم که همراه با تو نازنینم هستم. در این ماه عزیز از خدا می خوام که سالیان سال ،در سلامتی کامل بتوانی هم در این ماه زیبا وهم ماههای دیگر بنده صالح خدا باشی. دوستت دارم عزیز دلم ...
10 مرداد 1390

شعر

پریسا گلی شعر خیلی دوست داره. مامانی هم چندتا شعر که از کودکیش یادش مونده برای خانمی می خونه. که خیلی هم خوشش میاد وگاهی شبها با همین شعرا میخوابه. دو تا از این شعرا را برای یادگاری اینجا می نویسم شاید بعد دوباره نوشتم.                                                     یه روز یه آقا خرگوشه رسید به یه بچه موشه موشه دوید تو سوراخ خرگوشه گفت آخ وایسا وایسا...
7 مرداد 1390